به گزارش
بلاغ، جامعه اسلامی و به خصوص نسل جوان در جستجوی قهرمانی محبوب و اسوهای شایسته است تا اخلاق و رفتار خویش را مطابق او تنظیم نماید. بدان امید که پرتوی از کمالات وی در وجودش راه یابد و از امتیازات الگوی خویش بهرهمند گردد.
1-اسوهای شایسته یک جامعه سالم و زنده، که مشعل اصلاح، ترقی، توسعه فکری و فرهنگی را به دوش میکشد و در تباهیها و مفاسد کنونی که چون مردابهای متعفّن جهان را فرا گرفته، انسانهای تشنه حق را به سرچشمه معنویت و معرفت توجّه میدهد، در صورتی میتواند در این راه موفق شود که در جهت بهبود وضع فکری و روحی جوانان اهتمام ورزد.
به طور مسلم بزرگترین و مؤثرترین عامل که جوانان را به سوی معارف دینی و افتخارات معنوی سوق میدهد و مجد و عزّت و عظمت آنان را میسر میسازد و روح ایمان و فداکاری را در اعماق وجودشان احیا میکند، معرفی ابعاد زندگی اسوههای فضایل و جلوههای مکارم است. آری، باید برای تقویت عرق دینی و ترویج سنّتهای نیکو در میان نسل جوان از ارادههای نیرومند و همّت طلایهداران عظمتهای معنوی استمداد طلبید که حضرت علیاکبر یکی از این چهرههاست.
به علاوه روی آوردن به حماسههای راستین به اراده و اندیشه ما ایمان و صلابت میبخشد و آشنایی با چهرههای تابناکی که با شایستگی، اصالت، لیاقت ذاتی و فضیلت آفرینی به فرازین قلههای کرامت صعود کردند، به جامعه جوانان شخصیت، هویت، خودآگاهی و قدرت معنوی میبخشد.
2-شرایط خانوادگی حضرت علیاکبر علیهالسلام در خاندانی نشو و نما یافت که حافظ سرّ خداوند، جانشینان بر حقّ آخرین پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم و ذریه او هستند.
پدرش سبط رسولخدا، خامس آل عبا، از مخصوصین آیه تطهیر و سید جوانان بهشت است.
مادر علیاکبر لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی است. این زن برای امام حسین علیهالسلام پسری رشید، دلیر، خوش سیما به دنیا آورد. بهرهاش از ایمان و پاکی موجب گردید تا با زنان اهلبیت عصمت و طهارت همنشین باشد و بر سر سفره انسانهای پاک و وارسته حاضر گردد. اجداد این زن از یاران رسولخدا صلیالله علیه و آله و اهلبیت بودهاند.
در روز یازدهم شعبان سال سی و سوم هجرت ستارهای پرفروغ در آسمان خاندان عصمت هویدا گردید که درخشش و تابش آن شیعیان و اصحاب ائمه را در موجی از شادی و شعف فرو برد. این دُرّ درخشان کسی جز علیاکبر نیست که در شهر مدینه و در بیت امامت دیده به جهان گشود.
شرایط خانوادگی و محیط پرورش او پاکیزهترین و عالیترین مکان بود، این کودک تحت عنایت ویژه پدر و در سایه توجّهات عمویش امام حسن علیهالسلام و در دامان مادرش لیلی پرورش یافت، با ولادت وی رایحه ی عطرآگین رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم در فضای خانه امام حسین علیهالسلام بیش از پیش استشمام میگردید. هر کس بر او مینگریست، انگشت حیرت به دندان میگرفت. چرا که گویی فروغ پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم را نظارهگر است.
حضرت امام حسین علیهالسلام نام وی را علی نامید تا نام پدر را در جامعه اسلامی برخلاف تبلیغات مسموم و شایعات امویان، احیا کند. از سنتهای ائمه این بود که برای فرزندان خود کنیه تعیین میکردند. چنانچه امام باقر علیهالسلام فرمودهاند: «ما برای فرزندانمان در دوران کودکی کُنیه مشخص میکنیم، زیرا بیم آن داریم که در سنین بالاتر به لقبهای ناگوار مبتلا شوند.
حضرت امام حسین علیهالسلام در جهت اجرای این سنّت پسندیده کنیه ابوالحسن را که کنیه پدرش میباشد برای فرزندش، علیاکبر علیهالسلام، برگزید و این عنوان برای آن بود که وی از همان دوران کودکی مورد توجّه قرار گیرد و در اجتماع از اعتماد به نفس بهتری برخوردار باشد و اگر اولاد پسری آورد، نامش را حسن بگذارد.
در آداب زیارت علیاکبر که «ابو حمزه ثمالی» از امام ششم علیهالسلام روایت کرده آمده است که «صورت را بر قبر بگذار و بگو: «صلّیالله علیک یا اباالحسن» و این ذکر را سه مرتبه تکرار نما.
علّامه سید ابراهیم موسوی زنجانی عقیده دارد که علیاکبر فرزند نداشته ولی کنیهاش ابوالحسن بوده است. امّا علامه مقرّم احتمال داده که علیاکبر فرزندی به نام حسن داشته و شاهد بر این ادعا را روایت احمدبنابینصر بزنطی میداند.
این سید شهید به لقب اکبر معروف گردید و این لقب به دلیل فزونی سن او از امام سجّاد میباشد.
3-شکوفایی شکوهمند حضرت امام حسین علیهالسلام جهت تربیت حضرت علیاکبر علیهالسلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاری را که در خور درک نوباوهاش بود پیش گرفت.
آن امام همام علیهالسلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت شخصیت فرزندش را به عنوان انسانی شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالیترین عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسیدن و نگاههای آمیخته با محبت و لبخندهای شادمانه این رفتارهای عاطفی را نسبت به علیاکبر علیهالسلام بروز داد.
عقاد میگوید: «امام حسین علیهالسلام از آن کسانی بود که به فرزندان خود محکمترین علایق و محبتها را دارند و عواطف نیرومندی دارند.
امام به فرزند خویش کمک میکرد تا شخصیت او رشد کند. حتّی در معاشرتها و مجالستها برایش حیثیت والایی قایل میگردید و جایی را برایش فراخ میساخت تا بنشیند. به هنگام نام بردن از او الفاظی توأم با احترام به کار میبرد تا از همان دوران کودکی احساس سرافرازی کند و بتواند در سایه چنین هویتی از دین خدا دفاع کند یا حقوق محرومان را باز ستاند و در برابر اجحاف و ستم بیتفاوت نماند و عصیان مطلوب در مقابل رفتارهای زشت و نامشروع داشته باشد.
از سن هفت سالگی کودک را به تنظیم رفتارهای پسندیده تمرین میداد؛ با مراقبتهای صحیح و سنجیده و اصولی تحرکهایش را سامان میبخشید و تحت ضوابطی معقول قرار میداد؛ از همین دوران تمرینهای دینی و آموزش حکمتها را برای فرزندش به کاری بست و به وی توصیه میکرد نماز بخواند. در همین دوران امام زمینههایی را فراهم ساخت تا فرزندش قرآن را بیاموزد و با این اقیانوس بیکران الهی آشنا شود.
4-آیینه پیامبر(ص) به خاطر پیوستگی عاطفی، معنوی و روحی رسولخدا صلیالله علیه و آله با امامحسین علیهالسلام خصوصیات ظاهری و برخی خصلتهای اخلاقی وی به فرزندش علیاکبر انتقال داده شد، او به عنوان آیینه تمامنمای پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم مشهور گردید. به نحوی که حتّی دشمنان و معاندان به این ویژگی و شباهت تام و تمام اعتراف میکردند.
عدهای از مردم مدینه که نسبت به پیامبرش شوق و علاقه داشتند و با ارتحال آن خورشید پرفروغ و ابدی در اندوهی ژرف به سر میبردند، گاهی دسته دسته به منزل علیاکبر میرفتند و به شوق سید پیامبران او را زیارت میکردند. علیاکبر هم با کرامت خاصّی از آنان پذیرایی مینمود و وسایل مهماننوازی را به وجه احسن تدارک میدید.