تاریخ انتشاريکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۳
کد مطلب : ۴۸۳۶۱۵
تعصب به دو شکل عقلانی و جاهلی نمود پیدا می‌کند. تعصب جاهلی و غیرعقلانی آن است که ریشه در تعصبات قومی داشته باشد، اما اگر ریشه حمیت عقل باشد،‌ این تعصب نه‌تنها پسندیده بلکه واجب است.
۰
plusresetminus
تعصب، عقلانی است یا جاهلی؟
 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی«بلاغ»؛ تعصب که در عربی حمیت نیز گفته می‌شود، حالتی نفسانی و روحی است که انسان در برابر چیزی اتخاذ می‌کند. در آیات قرآن از حمیت جاهلی سخن گفته شده و آن را عامل کفر یا تشدید آن دانسته به‌گونه‌ای که در برابر حق سر فرود نمی‌آورند.

اما نوعی از حمیت را می‌توان یافت که ریشه در عقلانیت و حقانیت دارد. همین نوع از حمیت است که موجب می‌شود تا انسان به حمایت و دفاع از حق بپردازد و بی‌غیرتی نشان ندهد و غیر و بیگانه را که به حریم باورها و جان و مال و عرض او وارد شده یا می‌شود دفع می‌کند.
نویسنده در این مطلب به تبیین چیستی حمیت و نوع منطقی و عقلانی و جاهلی و غیرعقلانی آن پرداخته است.

مفهوم‌شناسی حمیت
تعالیم اسلامی بر مدار فطرت و عقلانیت سامان یافته است.(روم، آیه ۳۰) از این‌رو عدالت، اصل حاکم در همه آموزه‌های اسلامی و اعتدال و میانه‌روی بهترین شیوه و سبک زندگی است که بدان فرمان می‌دهد. از نگاه آموزه‌های قرآنی هرگونه افراط و تفریط امری بیرون از دایره سلامت انسان و راه راست است. انسان در سایه عدالت و اعتدال است که می‌تواند بهترین زندگی را تجربه کند و سعادتمند شود و از بسیاری از مشکلات و مصیبت‌ها در امان ماند.

نادیده گرفتن روحیات و غرایز انسانی و یا توجه بیش از اندازه به بخشی از نیازها و نادیده گرفتن بخش دیگر به معنای ظلم و خروج از اعتدال و فطرت و عقلانیت است. لذا از انسان خواسته تا در صراط مستقیم فطرت و اسلام(عقل و وحی) بهترین شیوه و سبک زندگی را تجربه کند و مسیر کمالی را بپیماید.
یکی از رفتارها و صفات انسانی، تعصب و غیرت است. انسانی که به چیزی باور و ایمان داشته باشد، نسبت به آن تعصب و غیرت می‌ورزد. به این معنا که جزم در اندیشه و قطع و یقین و باور قطعی موجب می‌شود تا برای آن قداستی قائل شود که کسی متعرض آن نشود یا در آن تشکیک و تردید نیفکند.

حميت در اصل از ماده عربی حَمى بر وزن حمد به معنى حرارتى است كه از آتش يا خورشيد يا بدن انسان و مانند آن به وجود مى‌آيد و به همين دليل به حالت تب، حمى بر وزن كبرى گفته مى شود. در برخی از روایات حمیت به معنای پرهیز و اجتناب نیز آمده است. از این‌رو آن را بهترین دارو درمان بسیاری از دردها معرفی کرده و می‌فرماید: الحِميهًُْ رَأسُ الدَّواءِ؛ پرهيز، بهترين داروست.(بحارالأنوار، ج ۸۱، ص ۲۰۷، حدیث۱۷)

اما از این واژه حمیت برای برخی از حالات نفسانی و روحی شخص نیز استفاده شده است. لذا به حالت خشم بسیار شدید حمیت می‌گویند. همچنین به نخوت و تعصب خشم‌آلود نيز حميت مى‌گويند. به سخن دیگر، اصل این واژه در حرارت مورد استفاده بوده و سپس در معنى غضب و بعدا به معنى نخوت و تعصب آميخته با غضب به‌كار رفته است.

با نگاهی به کاربردهای واژه عصبیت و حمیت می‌توان دریافت که آنها را مترادف و هم معنا گرفته‌اند،‌ هرچند که تفاوت‌های لطیفی میان آن دو وجود دارد؛ زیرا عصبیت به عصب و رگ‌ها و ریشه‌ها اشاره دارد که بیشتر ناظر به قومیت‌گرایی و نژاد‌پرستی است،‌ در حالی که حمیت ناظر به حالت نفسانی و شدت هیجانی است که فکر و رفتاری در شخص پدید آورده و نسبت به آن واکنش شدید و هیجانی نشان می‌دهد به‌گونه‌ای که برای آن تب می‌کند و حرارت بدن وی افزایش می‌یابد و خشم و غضب از چهره‌اش نمودار می‌شود.

راغب اصفهانی در مفردات مى‏گويد: عرب از نيروى غضب وقتى فوران كند و شدت يابد تعبير به «حميت» مى‏كند و مى‏گويد: «حميت على فلان» يعنى عليه فلانى سخت خشم گرفتم. خداى تعالى هم اين كلمه را در قرآن به کار گرفته و فرموده است: «حَمِيَّهًَْ الْجاهِلِيَّهًِْ» و به استعاره از همين معنا است كه مى‏گويند: «حميت المكان حمى»، يعنى از مكان دفاع كردم و يا آن را حفظ كردم(مفردات الفاط قرآن کریم، راغب، ذیل ماده «حمى»).

پس حمیت حالتی نفسانی همراه با هیجان شدید و خشم گرفتن نسبت به کسی یا چیزی است. از اضافه حمیت به جاهلیت این معنا به دست می‌آید که حمیت می‌تواند به دو شکل باشد یا ریشه در جهالت یا عقلانیت داشته باشد. انسانی که غیرت می‌ورزد بر اساس عقلانیت این تعصب و حمیت را دارد؛ چرا که انسان وقتی به حکم عقل به امری به شکل قطع و یقین معتقد شد‌، از آن دفاع و حمایت می‌کند.

بنابراین، نمی‌توان گفت که حمیت تنها ریشه در جهالت یا جاهلیت دارد. در آموزه‌های قرآنی به دوره پیش از اسلام عصر جاهلیت گفته شده است؛ چرا که گفتمان غالب در آن دوره جهل و تقلید کورکورانه بود و عقل و حلم بر آن جامعه حاکم نبود. البته این بدان معنا نیست که اصلا هیچ کاری برخاسته از عقل و همراه حلم نبود، بلکه به معنای آن است که جو غالب آن زمان حاکمیت سنت‌های خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان به دور از خردورزی و ارزیابی دوباره عقاید و سنت‌ها و آیین‌ها و رفتارها بوده است.

پس حمیت را نمی‌توان حالتی برخاسته از جهالت و کوتاهی فکر دانست، بلکه حمیت به معنای هیجان شدید نفسانی در دفاع از امری قطعی و مقدس است که می‌تواند این قطعیت و قداست ریشه در جهالت یا عقلانیت داشته باشد. یعنی همان‌گونه که انسان عاقل پس از جزم و قطع به اندیشه و عقیده‌ای‌، نسبت به آن تعصب می‌ورزد و غیرت دارد و از اندیشه و افکار و عقاید قطعی خود دفاع و حمایت می‌کند، همچنین جاهل نیز ممکن است به سنت‌های جاهلی نیاکان خود حمیت ورزد و از آن دفاع کند.

بنابراین نمی‌توان در تعریف حمیت گفت: اين حالتى است كه بر اثر جهل و كوتاهى فكر و انحطاط فرهنگى مخصوصا در ميان اقوام جاهلى فراوان است‌، و سرچشمه بسيارى از جنگ‌ها و خونريزي‌هاى آنها مى‌شود؛ بلکه حمیت می‌تواند ریشه در جهالت و جاهلیت یا عقلانیت و اسلامیت داشته باشد.

بر این اساس حمیت در ادبیات عربی به معنای مثبت و منفی آن به کار رفته و می‌رود؛ چرا که گاه به معنای تعصب ناپسند و مذموم به‌کار می‌رود که در آن صورت بیشتر با قید جاهلیت همراه می‌شود و گاه در معنای مثبت و تعصب و غیرت پسندیده به کار می‌رود که اشاره به غیرت منطقی و تعصب سازنده دارد.

امير مؤمنان على(ع) به هنگام انتقاد از بعضى از ياران سست عنصر و سركش مى‌فرمايد: منيت بمن لا يطيع اذا امرت و لا يجيب اذا دعوت... اما دين يجمعكم و لا حميهًْ تحمشكم؛ گرفتار مردمى شده‌ام كه اگر فرمان دهم اطاعت نمى‌كنند و اگر دعوت‌شان كنم اجابت نمى‌كنند... آيا دين نداريد كه شما را جمع كند؟ يا غيرتى كه شما را بخشم آورد و به انجام وظائف وادارد.(نهج‌البلاغه، خطبه ۳۹)

ولى غالبا واژه حمیت در همان معنى مذموم و غیرت در معنای مثبت آن به‌كار رفته است‌، چنانكه امير مؤمنان على(ع) در خطبه قاصعه بارها روى اين معنا تكيه كرده است و در مذمت ابليس كه پيشواى مستكبران بود، مى‌فرمايد: صدقه به ابناء الحميهًْ و اخوان العصبيهًْ و فرسان الكبر و الجاهليهًْ؛ او را فرزندان نخوت و حميت‌، و برادران عصبيت‌، و سواران بر مركب كبر و جهالت تصديق كردند.(نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲‌، خطبه قاصعه)

آن حضرت در جاى ديگر از همين خطبه‌، به هنگامى كه مردم را از تعصبات جاهليت برحذر مى‌دارد، مى فرمايد: فاطفئوا ما كمن فى قلوبكم من نيران العصبيهًْ و احقاد الجاهليهًْ‌، فانما تلك الحميهًْ تكون فى المسلم من خطرات الشيطان و نخواته و نزغاته و نفثاته!؛ شراره‌هاى تعصب و كينه‌هاى جاهلى را كه در قلب داريد خاموش سازيد، كه اين نخوت و حميت و تعصب ناروا در مسلمانان از القائات و نخوت و وسوسه شيطان است.(همان)

به هر حال شكی نيست كه وجود چنين حالتى از حمیت، برخاسته از جهالت و تقلید کورکورانه از نیاکان در فرد يا جامعه باعث عقب‌ماندگى و سقوط آن جامعه بوده و پرده‌هاى سنگينى بر عقل و فكر انسان مى‌افكند که او را از درك صحيح و تشخيص سالم بازمی‌دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مى‌دهد. اصولا انتقال سنت‌هاى غلط از قومى به قوم ديگر در سايه شوم همين حميت جاهلي و حمایت‌های کورکورانه از عقاید و افکار و رفتار نیاکان صورت مى‌گيرد و پافشارى اقوام منحرف در برابر انبياء و رهبران الهى نيز غالبا از همين رهگذر است.

از امام على بن الحسين(ع) درباره عصبيت سؤال كردند و ایشان فرمود: العصبيهًْ التى ياءثم عليها صاحبها ان يرى الرجل شرار قومه خيرا عن خيار قوم آخرين و ليس من العصبيهًْ ان يحب الرجل قومه و لكن من العصبيهًْ ان يعين قومه على الظلم؛ تعصبى كه موجب گناه است اين است كه انسان با آن، قوم خود را از نيكان قوم ديگر برتر بشمرد، ولى دوست داشتن قوم خود تعصب نيست‌، تعصب آن است كه آنها را در ظلم و ستم يارى كند.(الكافى، ج‌۲، ص‌۲۳۳؛ تفسير نورالثقلين، ج ۵‌، ص ۷۳‌، حديث ۷۰)

بنابراین حمیت و تعصّب برگرفته از عصبيّت جاهلی خصلتى است كه فرد‌ را به حمايت از خويشان خود وادار كند، حال چه ظالم باشند يا مظلوم.(لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۲۳۳، «عصب») چنین تعصبات و حمیت‌هایی است که ناپسند و مذموم است؛ اما اگر تعصب برخاسته از حقانیت و در دفاع از حق و عدالت و مظلوم باشد‌، چنین حمیت و غیرت و تعصبی نه‌تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و فضیلتی اخلاقی است.

زمینه‌ها و آثار حمیت و تعصب جاهلی
حمیت جاهلی هیجان خشم‌آلودی است که ریشه در جهل و فرهنگ و گفتمان عصر جاهلی دارد. حمایت‌ها و غیرت‌ورزی‌ها و تعصب بیجای مردم حجاز در برابر آموزه‌های عقلانی و وحیانی اسلام موجب شد تا این مردم در برابر حق موضع‌گیری منفی داشته باشند. از این‌رو مفسران، حميت جاهلی را به مفهوم انكار و حق‏ناپذيرى گرفته‌اند؛ چرا که هنگامى كه گفته مى‏شود: «فلان ذوحميهًْ منكرهًْ» منظور اين است كه او داراى سرسختى و لجاجت است. همین لجاجت است که اجازه نمی‌دهد تا با آنکه حق را شناخته‌اند آن را باور نکنند و به انکار آنچه به حقانیت آن یقین کرده‌اند بپردازند.(نمل، آیه ۱۴)

خداوند در آیه ۲۶ سوره فتح به مسئله حمیت جاهلی اشاره و از آن به عنوان يكى از آفت‏هاى حق‏گرايى و حق‏پذيرى در زندگى انسان‏ها یاد می‌کند: و هنگامى را به ياد آورد كه كفرگرايان در دل‏هاى خويش تعصب جاهلي را قرار دادند و تعصب ورزيدند و حق را گردن ننهادند و اصلاح نپذيرفتند!

خداوند در این آیه می‌فرماید که در دل‏هاى آنان آفت تعصب و سرسختى و حق‏گريزى و اصلاح‏ناپذيرى جاهليت قرار دارد و در برابر حق و عدالت تعصب مى‏ورزند و خشونت و نفرت نشان مى‏دهند. آنگاه در بيان ماهيت اين حميت و خشونت كفرگرايان مى‏افزايد: تعصب و حق‏گريزى آنان همان آفتى است كه در جاهليت گريبان پدران و نياكان آنان را گرفته بود و بر اثر همين آفت و نادانى هرگز حاضر نبودند سخن و منطق كسى را كه چيزى جز آنان مى‏گفت، گوش دهند و در مورد آن بينديشند. آرى، اينان نيز به همين آفت گرفتارند و به همين دليل در برابر وحى و رسالت و منطق آسمانى و انديشه‌های پيامبر به خشم و خشونت و كينه‌‏توزى و نفرت‌ورزى رو مى‌‏آورند.

از آیات قرآن به دست می‌آید که ریشه و بستر تعصبات و حمیت‌های جاهلی، اموری چون جهل و نادانی است.(فتح، آیه ۲۶) البته باید دانست در کاربردهای قرآنی و روایی جهل در برابر عقل نیز به کار رفته است. پس جاهلیت تنها به معنای فقدان علم نیست بلکه به معنای فقدان به‌کارگیری عقل و تعقل نیز آمده است. لذا می‌توان گفت یکی از ریشه‌های تعصب جاهلی همان بی‌خردی و تعقل نورزیدن است.

البته اموری چون انحصارطلبی و فشار گفتمانی نیز می‌تواند عامل تعصب و حمیت ناپسند باشد. این حالت در جوامعی پدید می‌آید که فشار اجتماعی به اندازه‌ای شدید است که انسان نمی‌تواند مسیر درست را خود انتخاب کند. در جوامع قبیله‌ای فشار سنت‌های قبیله موجب می‌شود تا انسان همان گفتمان غالب را بپذیرد هرچند که مخالف عقلانیت و حقانیت باشد. در جهان امروز نیز فشاری که افکارسازی رسانه‌ها ایجاد می‌کنند و سلطه گفتمانی آن موجب می‌شود که انسان امکان انتخاب کمتری داشته باشد و تحت فشار جوسازی‌های استکباری و رسانه‌های آن قرار گیرد و خواسته و ناخواسته در همان مسیر باطل برود. در آیات قرآن بارها گزارش شده که پیامبران از سوی قبیله و دولتمردان تهدید به اخراج از قبیله یا تنبیه و یا حتی قتل می‌شدند. همین فشار است که بسیاری از مردم نمی‌توانند از ملت و آیین حاکم بر قبیله دست بکشند و به سوی حق بروند.(اعراف، آیات ۸۸ و ۸۹؛ ابراهیم، آیه ۱۳)
از فشار گفتمانی که انحصارطلبان ایجاد می‌کنند شخص ناچار می‌شود که در آن چارچوب حرکت کند تا منافع مادی بلکه حتی جانی‌اش حفظ شود. همین انحصارطلبی است که بازی ارتداد و رویه‌های دیگر را ایجاد می‌کند تا موجب تضعیف رویکرد حقمدارانه دیگران شود.(بقره، آیه ۱۳۵؛ آل‌عمران، آیات ۷۲ و ۷۳)

فشار استکبار از دیگر عواملی است که از بیرون شخص را وادار می‌کند تا از مسیر حق خارج شود و دچار حمیت‌ها و تعصبات جاهلی گردد.(صافات‌، آیات ‌۳۵‌ و ‌۳۶) مستکبران و اشراف هر قوم برای حفظ منافع خود می‌کوشند تا وضعیت موجود را حفظ کرده و از آن حمایت کنند؛ زیرا هرگونه تغییری در فکر و رفتار جامعه به معنای احتمال تغییر در منافع یا میزان کسب آن خواهد بود و ممکن است از سلطه استکباری آنان بکاهد. از این‌رو خداوند در آیات ۵ تا ۷ سوره ص و نیز ۲۱ تا ۲۳ سوره نوح منافع مادّى و سلطه‌گرى اشراف را منشأ تعصّب آنان به معبودان باطل و مخالفت با آيين پيامبران معرفی می‌کند.

البته برخی از مردم اصولا با آنکه حق را می‌شناسند ولی مانند کشاورز که بذر را می‌پوشاند اینان حق را می‌پوشانند و دفن می‌کنند تا در مسیر کفر خویش پیش بروند و آن را ادامه دهند. از این‌رو گرفتار حمیت جاهلی و تعصبات کورکورانه هستند.(فتح، آیه ۲۶)

از آنچه گذشت به‌سادگی می‌توان دریافت که تعصبات کورکورانه و حمیت‌های جاهلی چه آثار مخربی بر فرد و جامعه خواهد داشت. تقلید کورکورانه(بقره، آیه ۱۷۰)، کفرورزی و مخالفت با حق(فتح، آیه ۲۶) اضطراب و عدم آرامش(فتح، آیات ۲۶ و ۲۷)، انحراف از عدالت(نساء، آیه ۱۳۵؛ مائده، آیه ۸) حق‌ناپذیری(بقره، آیه ۱۷۰؛ یونس،‌ آیه ۷۸)، خشونت(مریم، آیات ۴۲ و ۴۶؛ انبیاء، آیه ۶۸؛ عنکبوت، آیات ۱۷ و ۱۸)، جرم و گناه(شعراء، آیات ۱۹۸ تا ۲۰۰؛ اعراف، آیه ۲۸)، ممانعت از شناخت(مؤمنون، آیه ۲۴)، گمراهی(فرقان، ‌آیات ۴۱ و ۴۲)، و ممانعت از ایمان‌آوری(یونس، آیه ۷۸) از جمله این آثار است.

بهترين راه مبارزه با خوى زشت حمیت و تعصب جاهلی و طريق نجات از اين مهلكه بزرگ‌، تلاش براى بالا بردن سطح فرهنگ و فكر و ايمان هر قوم و جمعيت است. در حقيقت داروى اين درد را قرآن مجيد در آيه ۲۶ سوره فتح بيان كرده، آنجا كه در نقطه مقابل آن، از مؤمنانى بحث مى‌كند كه داراى سكينه و روح تقوى هستند، بنابراين آنجا كه ايمان و سكينه و تقوى است، حميت جاهليت نيست و آنجا كه حميت جاهليت است ايمان و سكينه و تقوى نيست!.

حمیت و غیرت در راه حق
چنان‌که بیان شد، حمیت به دو شکل عقلانی و جاهلی نمود پیدا می‌کند. حمیت جاهلی و غیرعقلانی آن است که ریشه در تعصبات قومی داشته باشد، اما اگر ریشه حمیت عقل باشد،‌ این حمیت نه‌تنها پسندیده بلکه واجب است؛ چرا که از لوازم عقلانیت، اخلاق و حیا و دینداری است. انسان عقلانی از اصول اخلاقی خود دفاع می‌کند و همواره بر کارهای خوب و پسندیده تاکید کرده و از کارهای زشت بازمی‌دارد. از آنجا که دین نیز جز اخلاق نیست و پیامبر(ص) بعثت خود را اتمام مکارم اخلاقی دانسته است به‌خوبی روشن می‌شود که دفاع از اصول عقلانیت لازم است و نمی‌توان در برابر حق کوتاه آمد و از آن دفاع نکرد و حمیت نورزید.
از جمله حمیت‌هایی که مثبت و سازنده است، حمیت درباره اصول دین، حمیت نسبت به معروف و اخلاق و فضائل اخلاقی، حمیت نسبت به عفت و حیا و غیرت‌ورزی نسبت به زن و خانواده، حمیت نسبت به مرزهای ایمان و وطن و دفاع از آنهاست.
آیات و روایات بسیار، از این حمیت سخن گفته و این حمیت را عامل دفاع از حق و حقانیت و عدالت و حمایت از آن دانسته است.

امام علی‌(ع) می‌‌فرماید: فان کان لا بد من العصبیهًْ فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الامور؛ اگر قرار هست تعصبی داشته باشید این تعصب شما به خاطر اخلاق پسندیده، افعال نیک و کارهای خوب باشد.(نهج‌البلاغه خطبه ۱۹۲‌، خطبه قاصعهًْ)
از این حدیث به‌خوبی روشن می‌شود که ایستادگی سرسختانه برای طرفداری از یک واقعیت مطلوب و امر حق‌، نه‌تنها تعصب مذموم نیست، بلکه می‌تواند خلأ روحی انسان را در پیوندهای نادرست جاهلی پر کند.(مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱۵، ص ۳۵۵)
علی پوریا

انتهای خبر/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

تاخیر در انتصابات، خسارتی جبران‌ناپذیر
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
شهید شیرودی، مالک اشتر دفاع مقدس
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷