پلیس در اولین گام از تحقیقات خود همسر ۳۰ساله مقتول به نام فریبا را تحت بازجویی قرار داد و به رابطه پنهانی او با پسر ۲۲سالهای به نام سهیل پی برد. به این ترتیب سهیل بازداشت شد و با اقرار به جرمش گفت: «فریبا با شوهرش اختلاف داشت و روزی از من خواست به او کمک کنم.
از آنجائیکه به او علاقهمند شده بودم نقشه قتل را کشیدم و برای انجام نقشه از برادرم – ساسان – و دو نفر از دوستانم به نامهای مجید و حمید کمک گرفتم. شب حادثه با هماهنگی فریبا به خانه آنها رفتیم. وقتی با مقتول درگیر شدم شلوارش را دور گردنش انداختم و بعد به کمک همدستانم آنرا کشیدیم.
سپس برای گمراه کردن پلیس جسد را حوالی شهر آفتاب رها کردیم و گریختیم.» بعد از این توضیحات، سههمدست وی نیز بازداشت شدند. مجید ۲۵ساله به جرمش اقرار کرد، اما دو متهم دیگر که زیر ۱۷سال سن داشتند جرمشان را انکار کردند و گفتند آن شب مشروب خورده بودیم و در قتل نقشی نداشتیم.
بنابراین سهیل، مجید و فریبا به اتهام مباشرت در قتل در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و دختر ۱۲ساله مقتول درخواست قصاص کرد. در ادامه فریبا جرمش را انکار کرد و گفت: نمیدانم آن شب آنها چطور وارد خانهمان شدند و شوهرم را کشتند. سپس مجید خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت آن شب به خاطر خوردن مشروب در حال خودم نبودم و در قتل نقشی نداشتم.»
در پایان هیئت قضایی سهیل و مجید را به قصاص و فریبا را به ۱۵سال حبس، همچنین سهیل و فریبا را هر کدام به ۹۹ضربه شلاق نیز محکوم کرد. همزمان با صدور این حکم، ساسان و حمید در دادگاه اطفال محاکمه شدند و هیئت قضایی هر کدام از آنها را به اتهام معاونت در قتل به پنجسال حبس محکوم کرد.
حکم صادره به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با تأیید حکم فریبا، ساسان و حمید در شعبه۳۲ دیوان، اما حکم سهیل و مجید نقض و به شعبه همعرض فرستاده شد.
دو متهم بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند و در آن جلسه سهیل گفت: «همدستانم در قتل نقشی نداشتند و شب حادثه خودم به تنهایی وارد اتاق شدم و مقتول را خفه کردم.»
در پایان هیئت قضایی بنا به اظهارات دو متهم و مدارک در پرونده سهیل را به قصاص و ۹۹ضربه شلاق و مجید را از قتل عمد تبرئه و وی را به ۱۵سال حبس محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه۳۱ دیوان تأیید شد.