BLOCK}']['func'] = 'Get_Polls_Content'; $conf['{POLL_GENERAL_BLOCK}']['prms']['section_id'] = 0; ?>BLOCK}']['func'] = 'Get_Polls_Content'; $conf['{POLL_GENERAL_BLOCK}']['prms']['section_id'] = 0; ?> روزی که سیدحسن خمینی از امام ترسید و بغض کرد | بلاغ نیوز
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۵
کد مطلب : ۲۸۰۰۸۰
تابستان بود و گرمای نجف و آقا که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ، جماران بخشی از خاطرات سیدحسن خمینی درباره امام را منتشر کرده است.

در این خاطره نگاری آمده است:

تابستان بود و گرمای نجف و آقا که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من هم که کودکی پنج ـ. شش ساله بودم با کبریتی خود را سرگرم کرده و بازی می‌کردم.

در همین حین، کبریت از دستم روی زمین افتاد و او را از خواب بیدار کرد.

بسیار ترسیدم و با بغض به گوشه حیاط رفتم و منتظر تا آقا مرا دعوا کند.

آقا از پله‌ها بالا آمد و دستی به سرم کشید و نوازشم کرد تا ترسم بنشیند و هیچ به رویم نیاورد که او را از خواب بیدار کرده ام.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن، برای تنها تلاوت یا عمل؟
پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴