به گزارش
بلاغ؛ انجام چند تغییر در راستای وعده آقای رئیسجمهور مبنی بر اصل کارآمدی و تحول آفرینی، اقدام نویدبخش و دلگرم کننده بود که باید گستردهتر و عمیقتر انجام شود تا دولت سیزدهم بتواند مقوله «تحول آفرینی» را بخوبی آنچنانکه آیت الله رئیسی وعده آن را مکرر در تبلیغات انتخاباتی داده بود، محقق کند.
ملاک مدیریت، تحولآفرینی است
سخنگوی دولت گفته است، دولت سیزدهم همواره عملکرد مدیران خود را رصد میکند و مدیرانی که نتوانند با سرعت و کیفیت متناسب با دولت پیش روند، با حفظ احترام کنار گذاشته میشوند. این رویه پویایی دولت را نشان میدهد و ایجاد تغییرات در بخشهای مختلف مدیریتی نفس تازهای به بدنه دولت میدهد و باعث سریعتر شدن حرکت آن میشود.کنار گذاشتن مدیران به معنای ناکارآمدی آنها به طورکل نیست بلکه به معنای آن است که آنها در جایی که بودند نتوانستند مؤثر ظاهر شوند.
واقعیت در این است که آقای رئیسی در عملی کردن وعده خود از مسیر درست وارد نشد و به همین دلیل هرچه تلاش میکند و شب و روز خود را برای تحقق وعده و قول خود جمع کرده و یکسره در تلاش و کوشش است، باز هم نتوانست تحول مورد انتظار خود را در عمل بوجود بیاورد.
آیا دولت سیزدهم در راهبرد تحولآفرینی موفق بوده؟
با قدردانی از تلاشهای شبانه روزی آیت الله رئیسی و دولتمردان، نمیتوان از ناکامیهای این دولت در جلوگیری از گرانیها و بی ثباتی نرخها نگفت و انتقاد نکرد. در این ارتباط گفتنیهای فراوانی است که طرح آنها موجب اطناب و ملالت میشود و باید در مجال دیگری به آنها پرداخت، ضمن آنکه ناگفته، مردم طعم تلخ گرانیها و کاهش قدرت خرید و افزایش التهاب و استرسهای معیشتی را لمس میکنند و نیاز چندانی به بیان آن نیست، اما به نظر میرسد آنچه که میبایست توسط آقای رییسجمهور رخ میداد تا آن وعده تحول اتفاق میافتاد، تغییر مدیران و روسای ادارات و دستگاههای دولتی و خصولتی با الویت اول کاری رییسجمهور بود تا تصمیمات تحول آفرین کابینه و طرحها و برنامههای آیت الله رئیسی در کوتاهترین زمان و ذیصلاحترین مسیر ممکن در میان مردم جامعه به نتیجه مینشست، که این اقدام اساسی انجام نشد و با باقی ماندن بیش از ۶۰درصد مسئولان و روسای دولت قبل، همچنان کار مردم علی رغم تلاش دولت پیش نمیرود و همچنان گرانی و اقتصاد مهمترین مشکل و دغدغه دولت و ملت است.
منطق کار مدیریت کلان، که ریاست جمهوری از مصادیق بارز آن است، ایجاب میکند تا وظیفه نخست آقای رئیسجمهور، انتخاب وزراء در تراز انقلاب و نیازهای امروز و فردای انقلاب قرار گیرد و این وظیفه نخست آقای رییسجمهور زمانی کامل میشود که وزراء انتخاب شایسته خود را در وزارتخانه و سپس مدیران کل استانها و سرانجام انتخاب روسای ادارات شهرستانی به اتمام رسانده باشند. طبیعی است تیمهای بازرسی و نظارت ریاستجمهوری در فرایند انتخاب از وزراء تا روسای شهرستانها وظیفه مند نظارت بمنظور انتخاب شایسته ترینهاست.
در چنین شرایطی میتوان به شبکه مدیران و یا مجموعه مدیریت برای اجرای سیاستها و راهکارهای اجرایی دولت اطمینان داشت و از بروز تخلف ناشی از عدم اعتقاد مدیران و روسا به دولت خاطر جمع بود.
در هیچ جای دنیا نمیتوان سراغ آورد که دولتی در اجرای سیاستهای خود، که بواسطه آن از مردم رأی گرفت، از مخالفان خود انتظار یاری داشته باشد و آنان را در جایگاههای مسئولیتی تحمل و یا ابقاء کند، اما در دولت آقای رئیسی این اتفاق افتاد و دست بر قضا، اکثر ناموفقیتهای دولت ایشان بدین واسطه است که شرح آن بسیار و خارج از حوصله این نوشتار میباشد.
فرصت خدمت به مخالفان
منطقی که از سوی آقای رئیسجمهور و حامیان دولت سیزدهم در عدم تغییر و تحول انتصاباتی بیان میشد این بود که دولت و شخص آیتالله رئیسی معتقدند باید فرصت خدمت به مدیران دولت قبلی داده شود تا بتوان از ظرفیت آنها در خدمت خالصانه به مردم استفاده کرد، اما تجربه ثابت کرد تغییر نگاه کسانی که آنچنان مورد اعتماد جریان مدعی اصلاحات بودند و به پستهای مسئولیتی گمارده شده بودند، کار دشوار و نیازمند فرصت طولانی است و شاید نیز نتوان در عمر دولت به این تغییر نگرش این مدیران رسید و از سوی دیگر، مگر عمر خدمتی دولت در چهار سال چقدر است که بخواهد از فرصت خدمت به مردم بزند و به تلاش برای تغییر نگاه مدیران و روسای دولت قبل، که بسیار زیادند، بپردازد. از سوی دیگر، هر رئیسجمهوری که انتخاب میشود، انتظار مردم این است که آقای رئیسجمهور باید از قبل روی آمادهسازی نیروهای همفکر خود برای تصدی پرشمار دستگاهها و ادارات کار میکرد تا لنگ نیروی مدیر و رئیس نباشد.
موضوع را از دریچه دیگر نیز باید بررسی کرد و آن اینکه دولت در قبال مدیران و روسای خود باید پاسخگو باشد حال میخواهد این روسا از دولت قبل باقی مانده باشند و یا توسط دولت سیزدهم انتصاب یافته باشند. مردم هم کاملاً با این منطق همراهند که هر دولت مستقر، باید از نیروهای مورد قبول خود در سطح مدیریتها استفاده کند و تغییر مدیران و روسا در سطح کشور را حق طبیعی دولت میدانند و خلاف آن را مورد اعتراض قرار میدهند، آنچنانکه این روزها شاهد آنیم.
چرا رئیسجمهور میخواهد، اما نمیشود؟
مردم ایران معترفند که واقعاً آقای رئیسجمهور دغدغه مردم و منافع کشور را دارد و شب و روز خود را جفت کرده تا بتواند مشکلات پیش روی مردم را از میان بردارد، اما چرا با وجود اینهمه تلاش و کوشش و تحرک خستگیناپذیر، کارها در زمینه بازار و نرخها و معیشت جامعه بخوبی پیش نمیرود و مردم همچنان دچار سختی و نارضاییاند.
بخشی از این نارضاییها، به عدم تغییر روسای ادارات و دستگاهها برمیگردد که صرفنظر از عدم کارآیی اغلب این روسا ومدیران، در جهت اقناعسازی مردم و جامعه هدف خود، هیچ تلاشی ندارند و گویی بیشتر مترصد ایجاد نارضایی ارباب رجوع هستند.
ضربهای را که مدیران نالایق بجامانده از دولت قبل به حیثیت و اعتبار دولت سیزدهم میزنند، واقعاً درخور تأمل و تاسف است. نمونه ایجاد تلخکامی این مدیران را میتوان در وزارت آموزش و پرورش و عدم پرداخت حقوق و مطالبات فرهنگیان در اسفندماه سال 1401 را مشاهده کرد که بقول آیتالله رئیسی، شیرینی کار سترگ دولت در حوزه پرداختی به فرهنگیان را به تلخی بدل ساخت و کلی ناراضی تراشید که به اعتراف معاون اول رئیسجمهور این برهم ربختن اعصاب و روان فرهنگیان ناشی از سوءمدیریت در وزارت آموزش و پرورش بوده که موجب برکناری وزیر شد.
این قضیه تلخ را در صنعت خودرو نیز شاهد هستیم که بهرغم دستور رئیسجمهور، مدیران این صنعت راه خود را در افزایش قیمت خودرو فراتر از تورم جاری کشور میپیمایند و ثابت میکنند که آنچنان خودمختارند که حتی حرف رئیسجمهور و اقدام وزارت صمت را نیز برنمیتابند و راه خود را میروند.
تا مشکل اصلی حل نشود، تغییر وزراء چارهساز نخواهد بود
چه وزیر آموزش و پرورش عوض شود و چه وزیر جهادکشاورزی و یا حتی وزیر صمت؛ مشکل مردم حل نخواهد شد چراکه عامل اصلی همچنان باقی است و دهها وزیر هم بیایند، باز هم سناریوی تکراری باید در مسیر انحرافی ادامه یابد تا فرصت طلایی دولت سیزدهم از دست برود و امید مردم به این دولت در ایجاد تحول بنیادین به ناامیدی تبدیل شود.
همه میدانند که تنها وزیر و چند معاون او نمیتوانند بار سنگین مسئولیت در گستره کشوری را به دوش کشند و حتما تمام مجموعه مدیریتی از صف تا ستاد باید همافزا و هماهنگ عمل کنند تا پس از حداقل چهار تا شش سال بخشی از ویرانیهای گذشته را جبران کنند، اما وقتی این هماهنگی و همافزایی بجهت نرمافزاری وجود نداشته باشد، همه تلاشهای شبانهروزی رئیسجمهور و وزراء راه چندانی بسوی سرمنزل مقصود را نخواهند پیمود و کارها ابتر و ناقص به پیش خواهند رفت و بتدریج پایگاه و جایگاه آیتالله رئیسی را تخریب خواهد ساخت.