اشرافىگرى یكى از مهمترین آفاتى است كه مىتواند ركن اساسى قدرت در نظام اسلامى را كه پیوند مردم و مسؤولین باشد را دچار تزلزل كرده! مردمى كه مسؤولین خود را برخوردار از زندگانى مرفه و اشرافى ببیند، بدونشك آنان را از خود ندانسته و میل به همیارى و همكارى با حكومت از بین رفته و حكومت را به حال خود رها خواهند ساخت!
۰
به گزارش بلاغ، بیمارىهاى فرهنگى - اجتماعى، بیمارىهایى خزندهاند كه قدرت فراگیرى داشته و خیلى زود مىتوانند بخشهاى سالم جامعه را نیز به خود آلوده سازند. این بیمارىها مىتوانند بسترساز رشد دیگر بیمارىها شوند و جامعه را در مسیرى قرار دهند كه دیگر امكان نجات آن وجود نداشته باشد و به فروپاشى اجتماعى و استحاله هویت فرهنگى بینجامد! درمان چنین بیمارىهاى مهلكى نیازمند هوشمندى نخبگان و رهبران جامعه، عزم عمومى و تلاشى همهجانبه و اقدام به موقع است.
یكى از مهمترین مسایل سالهاى اخیر كشور مبارزه با فساد داخلى است كه مىتواند به مانند معضلى پرهزینه مانع توسعه و پیشرفت كشور گردد. در بررسى معضلات سیاسى - اجتماعى جوامع بشرى بدونشك رشد خوى اشرافى در جامعه بالاخص در میان مسؤولین كشورىام الامراضى است كه مىتواند منشا مفاسد دیگر گردد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى نیز ریشه بحث فساد را در بسیارى از موارد ناشى از روحیه زیادهطلبى و اشرافىگرى و تجملپرستى مىدانند. و تأكید دارند: «اینكه امام بزرگوار بارها بر حفظ زى طلبگى و داشتن زندگى ساده و معمولى مسؤولان تأكید داشتند، به همین علت بود.» (۲۹/۱/۹۷) مقام معظم رهبرى، دغدغه خود در زمینه سبك زندگى مسؤولین كشور را یادآور مىشوند و مىفرمایند: «مسؤولان در نظام اسلامى نمىتوانند این تصور را داشته باشند كه چون مسؤولان در كشورهاى دیگر از امكانات گوناگون برخوردارند، پس در نظام اسلامى نیز چنین مواردى مباح است.» چراكه «در جمهورى اسلامى ما با نام اسلام بهدنبال حكومت پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) هستیم»
امام خامنهاى در آخرین دیدارشان با مسؤولین نظام اسلامى مجددا بحث پرهیز از اشرافىگرى را مطرح ساختهاند و همچنین بر مبارزه با رشد این خوى استكبارى تأكیدكردند. معظمله تأكید داشتند: «ازجملهى جاهایى كه تقوا باید خودش را نشان بدهد اینجا است؛ یكى مسألهى رعایت بیتالمال است،... میل به زندگى تجمّلاتى و اشرافیت؛ اینها چیزهایى است كه ما مسؤولین جمهورى اسلامى باید خیلى مراقب باشیم... بنابراین كسانىكه مسؤولیتى دارند در نظام جمهورى اسلامى، یكى از چیزهایى كه باید واقعاً به آن اهتمام داشته باشند و لازمهى تقوا است، این است كه دنبال زندگى تجمّلاتى و تشریفاتى و مانند اینها نروند. زندگى معمولى داشته باشند، اسراف و مانند اینها نداشته باشند.» (۲۴/۲/۹۸)
راه مقابله با شیوع اشرافیت در جامعه اسلامى اقدامى عملى است كه همانا ساده زیستى و روى آوردن مسؤولین به سبك زندگى اسلامى است كه فراگیرى آن بدونشك مردم را نیز به این سمت سوق مىدهد. به همین جهت رهبر معظم انقلاب اسلامى تأكید دارند: «ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافىگرى و اسراف و زیادهروى را از جامعهمان ریشهكن كنیم، با حرف و گفتن نمىشود؛ كه از یك طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه كنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل كنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینكه اثر بكند.» (۲/۶/۸۷)
* اشرافیت و دنیاگرایى اشرافىگرى ریشه در دنیاطلبى و حب دنیا دارد و چه خوب امیرالمومنین(ع) گوشزد مىكند كه «حب الدنیا راس كل خطیئه» ! دنیاگرایى؛ سرآغاز انحراف در زندگى بشر و تداوم آن ایجاد جبهه مقابل جبهه حق و راه و مرام انبیاء و اولیاء الهى است. سرمنشاء تمامى ظلمها و جورهاى تاریخ بشریت توسط دنیاگرایانى شكلگرفته كه هم و توان خود را بهرهبردارى خودخواهانه و انحصارگرایانه از مواهب الهى قرار دادهاند. به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامى، در این مرام «اولًا به حقوق انسانها ظلم مىشود؛ ثانیاً حق و سهم آحاد بشر از این سفرهى عظیم طبیعت الهى و موهبت الهى ندیده گرفته مىشود؛ ثالثاً همین دنیاطلبان براى اینكه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد مىكنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازىهاى ناجوانمردانه؛ اینها ناشى از همین دنیاطلبىهاست.» (۲۹/۶/۸۷) لذا منشاء همه زشتىها و پلیدىها، جنگها و تجاوزها، فسادها و زیادهخواهىها، ریشه در دنیاطلبى دارد كه در جهان نابرابر امروز در قالب شكلگیرى استكبار جهانى و صهیونیسم بینالملل ظهور و بروز یافته است. خوى اشرافىگرى، آن روى روحیه استكبار و زیادهخواهى است كه در حوزه فردى و سبك زندگى فردى ظهور و بروز مىیابد.
* اشرافیت؛ محصول لیبرالیسم بنظر مىرسد فراگیر شدن خوى اشرافىگرى در دنیاى امروز را باید در بستر اعتماد به الگوهایى از توسعه دانست كه ریشه در مكاتب لیبرال سرمایهدارى غربى دارند. مدلى از سبك زندگى كه كسب ثروت به هر طریق را ارزش دانسته و رسما ایجاد فاصله طبقاتى را ركنى ضرورى براى توسعه كشور مىداند! و افراد جامعه را به كسب بیشترین ثروت و برخوردار از رفاه حداكثرى فردى،بىتوجه از عدالت و برخوردارى عمومى دعوت مى كند و ایجاد كاخها را در كنار كوخها به رسمیت مىشمارد!
رقابت براى سهمخواهى و درآمد بیشتر با هدف ساختن زندگى فردى برخوردار از رفاه و ثروت، الگویى است كه متاسفانه در طول دوران سازندگى در كشور رواج یافته است. حاصل ارائه چنین الگویى، رشد خوى تجملگرایى و اشرافىگرى است كه امروز چهره شهرهاى بزرگ كشور را خدشه دار كرده است و جامعه را به سمت مسابقهاى دعوت مىكند كه متاسفانه در پایان راه چیزى جز پرتگاه عمیق فاصله شدید طبقاتى و فساد و نابودى و انحطاط ناشى از آن قرار ندارد.
در چنین فرآیندى است كه انحرافاتى چون رشد خوى تبرج و اشرافىگرى گسترش یافته و پرداختهاى نجومى و فیشهاى حقوقى غیرقابل تصور، تصورپذیر مىگردد! بهواقع چنین معضلى را باید یكى از آثار سوء رقابت در تجملگرایى براى تمطع بیشتر دانست كه امروز سر برآورده است. دهها عوارض و فساد و بیمارى دیگر در پس این رقابت فاسد نهفته است كه اگر با آن مقابله بنیادین و اساسى نشود، همچون سرطانى تمام اندام جامعه اسلامى را فرا خواهد گرفت و سبك زندگى مبتنى بر الگوى اسلامى را به حاشیه رانده و الگوى زندگى غربى را بهعنوان دیسیپلین مسلط مستقر خواهد كرد.
حكیم فرزانه انقلاب در بیانات پر دردشان در نماز عید فطر به این انحراف و ریشههاى آن چنین اشاره فرمودهاند: «ما آسیبهاى ناشى از فقر را شناختهایم، روى آنها برنامهریزى مىكنیم، دربارهى آنها جلسه مىگذاریم، امّا آسیبهاى ناشى از مستى اشرافىگرى را كأنّه درست نمىشناسیم؛ وقتى اشرافىگرى، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش مىآید و بهوجود مىآید و همه دنبال این هستند كه یك طعمهاى به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر كنند، شكمها را از این مالهاى حرام پُر كنند. با این پدیده بایستى با جدّیت مقابله بشود» (۱۶/۴/۹۵)
* اشرافیت؛ عامل واگرایى مردم و مسؤولین اشرافىگرى یكى از مهمترین آفاتى است كه مىتواند ركن اساسى قدرت در نظام اسلامى را كه پیوند مردم و مسؤولین باشد را دچار تزلزل كرده و بین ایشان فاصله بیندازد! مردمى كه مسؤولین خود را برخوردار از زندگانى مرفه و اشرافى ببیند، بدونشك آنان را از خود ندانسته و میل به همیارى و همكارى با حكومت از بین رفته و حكومت را به حال خود رها خواهند ساخت! این واگرایى مردم از مسؤولین بهواسطه ایجاد فاصله طبقاتى، نظام اسلامى را دچار بحرانهاى مختلف سیاسى، امنیتى و... خواهد ساخت. بهواقع این شكاف اجتماعى مىتواند تهدیدات گوناگونى را در سطوح مختلف براى نظام اسلامى به همراه داشته باشد و حتى به شورش مردم علیه مسؤولین بینجامد! مسؤولینى كه بهواسطه آلوده شدن به خوى اشرافىگیرى مشروعیت خود را از دست دادهاند!
حكیم فرزانه انقلاب اسلامى در تشریح این حقیقت مىفرمایند: «جمهورى اسلامى دو جزء دارد: جمهورى است، یعنى مردمى است؛ اسلامى است، یعنى بر پایهى ارزشهاى الهى و شریعت الهى است. مردمى است، یعنى مردم در تشكیل این نظام، در روى كار آوردن مسؤولان این نظام نقش دارند، پس مردم احساس مسؤولیت مىكنند؛ مردم بركنار نیستند. مردمى است، یعنى مسؤولان نظام از مردم و نزدیك به مردم باشند، خوى اشرافىگرى، خوى جدائى از مردم، خوى بیاعتنائى و تحقیر مردم در آنها نباشد.» (۱۵/۷/۸۸)
* اشرافیت؛ موجب فساد و ویرانى جامعه شیوع آفت اشرافىگرى تنها نزد مسؤولین باقى نخواهد ماند، بلكه بهمثابه بیماریِ واگیردار و مهلكی است كه جامعه اسلامى را نیز در بر خواهد گرفت! واقعیت آن است كه وقتى اشرافىگرى در قلّههاى جامعه بهوجود آمد، خیلى زود سرریز به بدنه اجتماعى خواهد شد و آنگاه شاهد آن خواهیم بود كه رقابت و مسابقه براى برخوردارى بیشتر به فرهنگ عمومى و ارزشى در جامعه تبدیل شده و همه توان جامعه را چشم و همچشمى و رقابت ناسالمى خواهد گرفت كه جامعه اسلامى را به قهقرا خواهد برد. اولین قربانى در این میان نیز اخلاق و معنویت است و جامعه با فاصله گرفتن از ارزشهاى اخلاقى در منجلاب مفاسد و بیمارىهاى مختلفى غرق خواهد شد كه جامعه انسانى را به سطح جامعه حیوانى تقلیل خواهد داد! بخشى از مفاسد اقتصادى - اجتماعى اعم از اختلاس، رانتخوارى، كلاهبردارى، حقوق نجومى، املاك نجومى، و... محصول شیوع همین بیمارى در جامعهاى است كه اشرافىگرى در آن به ارزش بدل گردیده باشد!
* اشرافیت؛ عامل تغییر سبك زندگى جامعه اشرافىگرى شاخصى مستقل وبىتأثیرى در دیگر ابعاد زندگى نیست، بلكه هنجار و ارزشى از یك سبك زندگى غیراسلامى است كه منظومه ارزشهاى دیگرى را نیز در كنار خود قرار داده است. بهواقع، رواج خوى اشرافىگرى، رونق و گسترش ضدارزشهایى چون مدگرایى، مصرفگرایى، خودبرتربینى، تبعیض و فاصله طبقاتى، تبرج، اباحى گرى و ولنگارى و... را به همراه خواهد داشت و حاصل آن تغییر سبك رندگى اسلامى - ایرانى و جایگزینى سبك زندگى غربى خواهد بود.
* اشرافیت؛ عامل اسراف و حیف و میل سرمایه ملى اشرافىگرى را مىتوان عامل اسراف و از بین رفتن سرمایههاى مادى جامعه دانست. مولفه اصلى اشرافىگرى مصرفگرایى و هزینه كردبىرویه براى امورى است كه جزو ضروریات زندگى بهحساب نمىآید! در پس این خلق و خو، تغییر ذائقه و سیرى ناپذیرى كاذب وجود دارد كه فرد را به خرید غیرمنطقى كالایى كه نیازمند آن نیست، دعوت مىكند. این فرآیند اگر به فرهنگى عمومى بدل گردد ناخواسته بخش عظیمى از سرمایه كشور را مصروف امورى خواهد كرد كه تأثیرى در پیشرفت و توسعه كشور نخواهد داشت! بالاخص آنكه این اشرافىگرى معمولا با نوعى ازخودباختگى وبىهویتى همراه است و اولویت خود را در خرید كالاى غیرایرانى مىبیند، لذا اینچنین مسؤولینى را در صف حامیان وارداتبىرویه كالاهاى غیرضرور و مصرفى و تجملى خارجى قرار مىدهد! كه متاسفانه آثار آنرا در برخى تصمیمگیرىهاى غلط اقتصادى مىتوان مشاهده نمود.
* شجاعت در مبارزه با اشرافیت یكى از نكات مهم در این مبحث، شجاعت در مبارزه با فساد اشرافىگرى است. این شجاعت بیش از هر كس در میان نسل جوان بالاخص جوانان مومن انقلابى و دانشجویان بیدار است كه این روحیه باید در جامعه تقویت و تشویق گردد. رهبر معظم انقلاب اسلامى تأكید دارند: «شجاعت را قبول دارم؛ این احساس روحیهى تهاجم را در جوان دانشجو و جوان انقلابى را من كاملاً قبول دارم. بایستى این ارزشها بهصورتِ صریح، هوشیارانه، دائماً مطالبه بشود؛ [از سوى] جوانِ پاى كار. [مقابله] با اشرافیگرى؛ یعنى در افكار عمومى، اشرافىگرى نفى بشود.» (۷/۳/۹۷)