به گزارش بلاغ، مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دوره دوازدهم روز پنجشنبه در محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد. در این جلسه حضرت آقا مطالبی را بیان کردند که در جای خودش و در مجالی مطول باید به تحلیل آن نشست، اما آنچه که مورد نظر این نوشته هست آن است که رئیس جمهور منتخب در سخنان خود به نکاتی اشاره کرد که بسیار حایز اهمیت است.
نکاتی که جناب آقای روحانی در قالب درخواست مطرح نمود، را باید گامهایی مهم تلقی نمود چرا که بسیاری از درخواستهای ایشان در مراسم تنفیذ، جان کلام منتقدان منصف دولت یازدهم و شخص رئیس دولت است. باید خوشحال و شادمان بود که دکتر روحانی اگرچه دیر اما بالاخره بعد از یک دوره چهارساله به این جمعبندی درست رسیده است.
همه آنچه، که ایشان در درخواستهای خود قید نمود، را بکرات در کلام و قلم دلسوزان آمده است. اینکه دولت، میبایست پرچمدار وحدت باشد مطلبی است که بدفعات مختلف به آن اشاره گردید. اینکه باید از تکبر و خودخواهی دوری جست و منتقد ر ا تحمل کرد بسیار مطلب درستی است که از لسان رئیس جمهور منتخب در قالب درخواستهای انتهایی بیان شد.
همانگونه که در آغاز این مطلب آمد، بیان این سخنان آنهم از زبان دکتر روحانی مهم و گامی رو به جلو تلقی میشود، اما یک نکته بسیار مهم در این زمینه وجود دارد و آنهم اینکه، دولت و شخص رئیس دولت در تحقق این درخواستها نقشی فوقالعاده اساسی دارند. همه این درخواستها زمانی محقق خواهد شد که رئیس دولت دوازدهم خودش در این ارتباط پیشقدم بشود.
از باب نمونه عرض میشود اگر دکتر روحانی واقعاً بدنبال تحقق همگرایی عمومی است دیگر از این به بعد نباید از ادبیات ۲۴ میلیونی استفاده کند. اینکه مرتب گفته شود باید به رای ۲۴ میلیونی احترام گذاشت و خواست آنها میبایست در رویکرد دولت مورد توجه قرار گیرد به این معنا خواهد بود که دقیقاً در جهت خلاف همگرایی گام برداشته شد. آقای رئیس جمهور باید از خودش شروع کند. تا شخص ایشان به لوازم همگرایی تن ندهد همگرایی اتفاق نخواهد افتاد. چگونه می توان به همگرایی عمومی رسید در حالی که دکتر روحانی در سخنرانی خود از کلید واژه ۲۴ میلیونی بهره میگیرد!
بطور حتم وقتی او از این واژه استفاده میکند، آنگاه لحاظ کردن این واژه در ادبیات حامیان دولت به یک سنت تبدیل میشود خوب وقتی چنین شد آیا میتوان به شکل گیری همگرایی عمومی امید بست؟! قطعا خیر.
همگرایی عمومی تا در لسان بصورت همنوایی و همصدایی شکل نگیرد در صحنه عمل نیز هرگز شکل نخواهد گرفت، این یک واقعیت محض است که باید آن را پذیرفت و یا موضوع اتمام فصل رقابت. این موضوع هم از موارد مهمی است که رئیس جمهور نقشی بسیار تعیین کننده در آن دارد بطوریکه ابتدا رئیس دولت منتخب میبایست پایان رقابتها را در کلام و سپس در رفتار خود متجلی سازد، آنگاه به بخشهای دیگر جامعه از جمله حامیان او و نیز رقبای او تسری یابد.
اینکه دکتر روحانی در این چند وقت بعد از بیست و نهم اردیبهشت در هر سخنرانی و اظهاراتی، یک نکتهای در باب رقبا میگوید و بعبارتی سوزن کلامی به آنان میزند قطعا در چارچوب پایان فصل رقابت ارزیابی نمیشود اتفاقاً این را میبایست نوعی جدیدی از رقابت منتهی با ادبیات پسا انتخابات تلقی نمود. رئیس جمهور دوازدهم تا خودش در چارچوب اتمام فصل رقابت قرار نگیرد و رویکرد خود را در این مسیر قرار ندهد، موضوع جدیدی با هدف آغاز فصل رفاقت شکل نخواهد گرفت.
بهر تقدیر آنچه که بسیار حایز اهمیت است اینکه جناب روحانی خود میبایست به آنچه گفته و درخواست داشته است پایبند باشد، تا آنگاه این پایبندی در سطوح مختلف جامعه خود را نشان دهد. به بیانی دیگر اگر ایشان صادقانه به دنبال تحقق آنچه که خود طلب کرده است هست، میبایست تغییراتی در نوع رویکرد فعلی خود بدهد و با همین فرمان فعلی نمیتواند در مسیری خوبی که آرزویش را نموده براند. او باید بداند قبل از همه دل خود وی میبایست برای دولت بعدیاش بسوزد. بارزترین تجلی این دلسوزی در چیدمان درست و اصولی اعضاء کابینه و نیز تغییر شکلی و محتوایی در نوع ادبیات رسمی خواهد بود؛ از این رو جناب دکتر روحانی اگر نقش خود را خوب انجام دهد بدون تردید ارکان دیگر جامعه اعم از حامیان و منتقدان وی به اتفاق به او تاسی خواهند کرد، اما اگر او از یک سو چنان درخواستهایی را طالب باشد، اما از سویی دیگر به گفتار و رفتار دور از همگرایی و وحدت آفرینی پیش از این خود ادامه دهد، باید یقین داشته باشد که درخواستهای او تنها در حد یک آرزو باقی خواهد ماند و هیچگاه در عمل خود را نشان نخواهد داد.
امید آنکه ایشان تغییر جدی در رویه و رویکرد گفتاری و رفتاری خود به وجود آورد، که ان شاالله این رویکرد جدید مبتنی بر همگرایی عمومی و احترام به منتقد و رقیب، سرمنشاء بسیاری از اتفاقات خوب در آینده خواهد بود. اتفاقات خوبی که قطعا بیش از همه دولت دوازدهم نفع آن را خواهد دید و چهرهای محبوب از او شکل خواهد گرفت، چرا که همگرایی قطعاً منجر به ایجاد عزم عمومی برای ریشهکن کردن مشکلات اساسی کشور از جمله اقتصادی خواهد شد.
نکاتی که جناب آقای روحانی در قالب درخواست مطرح نمود، را باید گامهایی مهم تلقی نمود چرا که بسیاری از درخواستهای ایشان در مراسم تنفیذ، جان کلام منتقدان منصف دولت یازدهم و شخص رئیس دولت است. باید خوشحال و شادمان بود که دکتر روحانی اگرچه دیر اما بالاخره بعد از یک دوره چهارساله به این جمعبندی درست رسیده است.
همه آنچه، که ایشان در درخواستهای خود قید نمود، را بکرات در کلام و قلم دلسوزان آمده است. اینکه دولت، میبایست پرچمدار وحدت باشد مطلبی است که بدفعات مختلف به آن اشاره گردید. اینکه باید از تکبر و خودخواهی دوری جست و منتقد ر ا تحمل کرد بسیار مطلب درستی است که از لسان رئیس جمهور منتخب در قالب درخواستهای انتهایی بیان شد.
همانگونه که در آغاز این مطلب آمد، بیان این سخنان آنهم از زبان دکتر روحانی مهم و گامی رو به جلو تلقی میشود، اما یک نکته بسیار مهم در این زمینه وجود دارد و آنهم اینکه، دولت و شخص رئیس دولت در تحقق این درخواستها نقشی فوقالعاده اساسی دارند. همه این درخواستها زمانی محقق خواهد شد که رئیس دولت دوازدهم خودش در این ارتباط پیشقدم بشود.
از باب نمونه عرض میشود اگر دکتر روحانی واقعاً بدنبال تحقق همگرایی عمومی است دیگر از این به بعد نباید از ادبیات ۲۴ میلیونی استفاده کند. اینکه مرتب گفته شود باید به رای ۲۴ میلیونی احترام گذاشت و خواست آنها میبایست در رویکرد دولت مورد توجه قرار گیرد به این معنا خواهد بود که دقیقاً در جهت خلاف همگرایی گام برداشته شد. آقای رئیس جمهور باید از خودش شروع کند. تا شخص ایشان به لوازم همگرایی تن ندهد همگرایی اتفاق نخواهد افتاد. چگونه می توان به همگرایی عمومی رسید در حالی که دکتر روحانی در سخنرانی خود از کلید واژه ۲۴ میلیونی بهره میگیرد!
بطور حتم وقتی او از این واژه استفاده میکند، آنگاه لحاظ کردن این واژه در ادبیات حامیان دولت به یک سنت تبدیل میشود خوب وقتی چنین شد آیا میتوان به شکل گیری همگرایی عمومی امید بست؟! قطعا خیر.
همگرایی عمومی تا در لسان بصورت همنوایی و همصدایی شکل نگیرد در صحنه عمل نیز هرگز شکل نخواهد گرفت، این یک واقعیت محض است که باید آن را پذیرفت و یا موضوع اتمام فصل رقابت. این موضوع هم از موارد مهمی است که رئیس جمهور نقشی بسیار تعیین کننده در آن دارد بطوریکه ابتدا رئیس دولت منتخب میبایست پایان رقابتها را در کلام و سپس در رفتار خود متجلی سازد، آنگاه به بخشهای دیگر جامعه از جمله حامیان او و نیز رقبای او تسری یابد.
اینکه دکتر روحانی در این چند وقت بعد از بیست و نهم اردیبهشت در هر سخنرانی و اظهاراتی، یک نکتهای در باب رقبا میگوید و بعبارتی سوزن کلامی به آنان میزند قطعا در چارچوب پایان فصل رقابت ارزیابی نمیشود اتفاقاً این را میبایست نوعی جدیدی از رقابت منتهی با ادبیات پسا انتخابات تلقی نمود. رئیس جمهور دوازدهم تا خودش در چارچوب اتمام فصل رقابت قرار نگیرد و رویکرد خود را در این مسیر قرار ندهد، موضوع جدیدی با هدف آغاز فصل رفاقت شکل نخواهد گرفت.
بهر تقدیر آنچه که بسیار حایز اهمیت است اینکه جناب روحانی خود میبایست به آنچه گفته و درخواست داشته است پایبند باشد، تا آنگاه این پایبندی در سطوح مختلف جامعه خود را نشان دهد. به بیانی دیگر اگر ایشان صادقانه به دنبال تحقق آنچه که خود طلب کرده است هست، میبایست تغییراتی در نوع رویکرد فعلی خود بدهد و با همین فرمان فعلی نمیتواند در مسیری خوبی که آرزویش را نموده براند. او باید بداند قبل از همه دل خود وی میبایست برای دولت بعدیاش بسوزد. بارزترین تجلی این دلسوزی در چیدمان درست و اصولی اعضاء کابینه و نیز تغییر شکلی و محتوایی در نوع ادبیات رسمی خواهد بود؛ از این رو جناب دکتر روحانی اگر نقش خود را خوب انجام دهد بدون تردید ارکان دیگر جامعه اعم از حامیان و منتقدان وی به اتفاق به او تاسی خواهند کرد، اما اگر او از یک سو چنان درخواستهایی را طالب باشد، اما از سویی دیگر به گفتار و رفتار دور از همگرایی و وحدت آفرینی پیش از این خود ادامه دهد، باید یقین داشته باشد که درخواستهای او تنها در حد یک آرزو باقی خواهد ماند و هیچگاه در عمل خود را نشان نخواهد داد.
امید آنکه ایشان تغییر جدی در رویه و رویکرد گفتاری و رفتاری خود به وجود آورد، که ان شاالله این رویکرد جدید مبتنی بر همگرایی عمومی و احترام به منتقد و رقیب، سرمنشاء بسیاری از اتفاقات خوب در آینده خواهد بود. اتفاقات خوبی که قطعا بیش از همه دولت دوازدهم نفع آن را خواهد دید و چهرهای محبوب از او شکل خواهد گرفت، چرا که همگرایی قطعاً منجر به ایجاد عزم عمومی برای ریشهکن کردن مشکلات اساسی کشور از جمله اقتصادی خواهد شد.