به گزارش بلاغ، دو روز پس از پخش ویژه برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، درباره سالگرد حماسه مردمی نهم دی سال جاری، برخی از عناصر یک طیف سیاسی نسبت به رسانه ملی موضعگیری کردند.
مواضع منتسبان به طیف مدعی اصلاحات- مانند محمدرضا عارف و علی مطهری - که در روزنامههای زنجیرهای و اجارهای بازتاب پیدا کرد، حول دو محور اساسی بود:
یک: «صدا و سیما برخورد جناحی میکند و به یک طیف سیاسی تهمت میزند.»
دو: «برنامههای نهم دی، نقطه مقابل وحدت است.»
نگارنده بر آن نیست که به دفاع از رسانه ملی بپردازد. اتفاقا این نقد به ویژه برنامههای نهم دی وارد است که؛ تحلیل فتنه 88 که با حماسه نهم دی پایان یافت، به روشنی و با صراحت و بدون رودربایستیهای سیاسی، صورت نگرفت!... این بماند!
اما حمله به رسانه ملی با هدف سانسور فتنه 88 و تحریف نهم دی نیز با بهانه قرار دادن ویژه برنامههای صدا و سیما، عادلانه و ناظر به مصالح انقلاب اسلامی، نظام دینی و امنیت ملی توصیف نمیشود.
چرا؟
یک سال پیش از برگزاری انتخابات، طیف مدعی اصلاحات، اقدام به تشکیل کمیته صیانت از آراء کرد تا بدین ترتیب، شائبه وقوع تقلب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را در اذهان مخاطبان بوجود آورد.
این کمیته دقیقا بر پایه آموزههای تئوریسینهای کودتای نرم و انقلاب رنگین بود. از جمله این تئوریسینها باید به «مایکل لدین» اشاره کرد.
سرحلقه طیف اصلاحات- محمد خاتمی- دو جلسه با پدر انقلابهای رنگین یعنی «جورج سوروس» صهیونیست، برگزار کرد. خبر این دیدارها در سایت «بنیاد سوروس» منتشر شد.
رنگ سبز، بر پایه پیشنهاد سوروس، نماد هواداران میرحسین موسوی نامزد اصلی طیف مدعی اصلاحات، تعیین شد.
نامه بدون سلام هاشمی به رهبری، شائبه تقلب احتمالی را جدیتر وانمود کرد.
بعد از اعلام نتایج انتخابات در 23 خرداد88، نامزدان شکستخورده و طیف سیاسی مدعی اصلاحات، شکست را نپذیرفتند و بدون کوچکترین سندی اعلام تقلب کردند. سناریویی که دو ماه پیش از روز برگزاری انتخابات، 22 خرداد، از طرف روزنامه کیهان پیشبینی و منتشر شده بود.
آشوب درگرفت.
آشوبگران علنا و با صدای بلند، انتخابات را «بهانه» معرفی کردند و سرنگونی نظام دینی را هدف اصلی خود توصیف میکردند.
جنگ احزاب تداعی شد. دولتهای بیگانه رسما در امور ایران دخالت کردند و یک طیف سیاسی خاص را در سایه حمایت خود قرار دادند.
رنگ باختن حماسه مشارکت 85 درصدی ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری، شهادت چند بسیجی و شهروند عادی، وارد آمدن دهها میلیارد خسارت مادی به اماکن دولتی و خصوصی، جراحت و جانبازی دهها نفر نیروی پلیس و بسیج، تنها بخشی از هزینههای دروغ تقلب و فتنه 88 است.
حماسه حضور مردم ایران در روز نهم دی سال 88 به فتنهای پایان داد که نتیجه همبستگی ضد انقلاب و منافقین داخلی با دولتهای غربی و ضد انقلاب خارجنشین توصیف میشود.
با توجه بدان چه گفته شد؛ گفتن و گزارش از فتنه 88 چرا باید، نافی و ضد «وحدت» تلقی شود؟
کدام وحدت و با چه کسی و کسانی؟
با کسانی که علنا شعار سرنگونی نظام دینی میدادند، بر پایه آموزههای جنگ نرم دشمنان خارجی وارد عرصه تقابل با نظام و مردم شده بودند، در روز قدس و روز 13 آبان به نفع دشمن خارجی شعار میدادند، چه وحدتی قابل تصور است؟
به راستی؛ با کسانی که در طول جریان فتنه 88 مرتکب جنایت شدند، وحدت ممکن است؟
منتسبان به طیف اصلاحات، جواب دهند:
روزهای فتنه 88 شما آیا بدون سندی روشن، نظام را متهم به تقلب کردید یا نکردید؟
برخی از شما در برابر آشوبها سکوت کردید و برخی به شورشها دامن زدید یا نزدید؟
کدام شما در روزهای آتشافروزی فتنهگران، از نظام دینی دفاع کردید؟...کدامتان؟
شما هنوز از بهکار بردن عبارت «فتنه 88» میترسید و پرهیز دارید. شما هنوزمدافع آدمی هستید که یک جرم او دامن زدن به دروغ تقلب است. یک جرم او، پول گرفتن از امیر وهابی سعودی برای تبلیغات انتخاباتی میرحسین موسوی است.
برخی از شما که نه اصلاحطلب که مدعی اصلاحات هستید باید محاکمه شوید. در این حالت، مضحک نیست که خواهان «وحدت» میشوید؟
اگر در دوران فتنه، کارنامه درخشانی دارید، عرضهاش کنید. چرا از گزارش فتنه که دربرگیرنده کارنامه شماست، میترسید؟
چرا در پی سانسور تاریخ ایران هستید؟
نه عزیزان!
شما در پی وحدت در کشور و میان نیروهای سیاسی انقلابی نیستید. اگر بودید که در سال 88 دشمن پشت سر شما قرار نمیگرفت و از آشوبگران در پی سرنگونی نظام دینی حمایت نمیکردید!
موضوع همچنان که به نوعی اشاره شد، رنگ جناحی ندارد. بلکه فتنه، به تعبیری؛ کاملا مصداق «تقابل انقلابیها و ضد انقلابیون» بود و لاغیر!
بنابراین؛ کسانی که از وِیژه برنامههای نهم دی، نام «فتنه»، نام «نهم دی»، «گزارش فتنه 88» و «یادکرد حماسه نهم دی» برآشفته میشوند، خود یا از اهالی فتنهاند و یا به دلیل مطامع دنیای دون، در پی سانسور واقعیت و تاریخاند و از آگاهی مردم میترسند. همین!