پناهنده به سلطان خراسان
شیخ عباس قمی، مشهور به «محدث قمی»، در سال 1294 ق / 1256 ش در قم به دنیا آمد و پس از فراگیری مقدمات علوم دینی، به نجف هجرت کرد و در آنجا، پای درس علمای بزرگی همچون سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروه) و میرزاحسین نوری (صاحب المستدرک) نشست و به تدریج، در علم حدیث پیشرفت فراوانی کرد و به یکی از محدثان برجسته دوران خود تبدیل شد. او چنانکه در کتاب «فوائد الرضویه» اشاره میکند، «به جهت شدت ابتلا و گرفتاری و کثرت هموم و غموم که بر این داعی روی داد و شرح آن طولانی است»، روز اول ربیعالثانی 1332 / 8 اسفند 1292 وارد مشهد شد و «به امام اتقیا و پناه غربا حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع)» پناه آورد و تصمیم گرفت که مجاور آستان مقدس رضوی شود. برخی این اقامت نسبتاً طولانی را که حدود 22 سال طول کشید، به دلیل دعوت و درخواست آیتا... سیدحسین قمی، مرجع تقلید و زعیم حوزه علمیه مشهد میدانند. شیخ در مشهد، علاوه بر حضور در درس آقابزرگ حکیم، عبدالجواد ادیب نیشابوری و حاجآقا حسین قمی، به تحقیق در کتابهای روایی مشغول بود و آثاری همچون «سفینةالبحار» و «فوائدالرضویه» را در این شهر مقدس به رشته تحریر درآورد.
طرفدار مشروطه مشروعه
با این حال، همه زندگی محدث قمی، در فعالیتهای علمی خلاصه نمیشد. او که در دوران انقلاب مشروطه ساکن نجف بود، بعد از اعتراض شیخ فضلا... نوری به اقدامات مشروطهخواهان تندرو و سر دادن شعار مشروطه مشروعه، به طرفداری از شیخ شهید برخاست و با او در ضرورت مشروعیت مشروطه، همداستان شد. محدث قمی، بعد از شهادت شیخ فضلا... نوری، در بزرگداشت آن عالم مجاهد سخنها گفت و از جمله، در نامهای نوشت: «خاتمه کار شیخ به شهادت گذشت. در ۱۳ ماه حرام (ماه رجب) از سال ۱۳۲۷، او را به دار آویخته و به قتل رساندند. سال رحلتش به حروف ابجد مطابق با الشهید فضلا... است. در غم فقدانش، قلوب مؤمنین را اندوهی بزرگ فرا گرفت. لکن قتل شخصیتی که در حال دفاع از حریمِ دین، اطاعتِ پروردگار، و پیمودنِ راه ستمناپذیرانِ ظلمستیز و بلند همّتان تعالیجو و وارسته، به شهادت رسد اندوهی ندارد، بلکه بایستی از مرگ آن کس متأسّف بود که بصیرتش در زندگی کم و نامش نیز پس از مرگ فراموش میشود.»
تهدید شدن به قتل
شیخ عباس قمی به دلیل چنین اعتقادی و نیز، دفاع از مشروطه مشروعه، بعد از ورود به ایران و شهر مشهد، با رفتار خصمانه مشروطهخواهان تندروی این شهر، به ویژه تعدادی از اعضای حزب دموکرات روبهرو شد. با این حال، واهمهای از اقدامات آن ها به دل راه نمیداد و چون خطیبی زبردست و توانا بود، از این ظرفیت برای بیدار کردن و آگاهی بخشیدن به مردم استفاده میکرد.
در همین ایام بود که برخی اعضای حزب دموکرات، به تبلیغ تقویت روابط سیاسی با دولت اتازونی (آمریکا) مشغول بودند و آن را به مثابه نیروی سوم در برابر استعمار روس و انگلیس فرض میکردند. محدث قمی که از ماهیت چنین دعوتهایی آگاه بودو وابسته شدن به غیرخودی را خطایی بزرگ میدانست، سخنرانی مشروحی در مذمت این اقدامات ایراد کرد که بازتاب گستردهای در مشهد داشت. چند روز بعد از همین سخنرانی که در ماه رمضان ایراد شد، نامهای سراسر توهین و تهدید از «کمیته مجازات» دموکراتهای مشهد دریافت کرد: «آقای آقاشیخ عباس قمی، پدرسوخته! شنیدم که در منبر از آمریکاییها حرف بد میزنید، اگر شنیده شد که دومرتبه از این گونه مزخرفات بگویید و تکذیب نکنید، همین دوشنبه به ضرب گلوله شکمت را ... پاره و پردود خواهیم کرد.»
محدث قمی ذیل این نامه که بعدها در میان اسناد و نامههای شخصیاش پیدا شد، نوشته است: «در چند سال قبل در ماه رمضان احقر منبر میرفتم. در اواخر ماه این کاغذ را برای من فرستادند و آن روز دوشنبه که موعد بود، روز یک شنبه آن، من به دیدن حاجیها رفتم و مقداری وجه دفعةً برای من رسید از حاجیها، همان وقت من هم به حج مشرف شدم و دموکرات هم از بین رفت.»
شیخ عباس قمی در روزهای سخت دوران دیکتاتوری رضاشاه نیز در مشهد ماند تا اینکه در جریان قیام خونین مسجد گوهرشاد، ناچار به ترک این شهر و هجرت به عتبات شد. او تا پایان عمر شریفش در نجف اشرف رحل اقامت افکند و سرانجام، روز 23 ذیالحجه سال 1359 / اول بهمن سال 1319، به دیار باقی شتافت و در حرم امیرمؤمنان(ع)، کنار مرقد استادش میرزاحسین نوری، به خاک سپردهشد.