ابتدا به ذكر آياتي كه به مساله تسخير جهان براي انسان اشاره دارد مي پردازيم و پس از آن به معنا و منظور از اين تسخير خواهيم پرداخت.
خداوند در آيه 13 سوره جاثيه مي فرمايد: « وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا»[4]
« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ »[5] تسخير موجودات براي انسان هم شامل اموري مي شود كه در اختيار اوست و با ميل و اراده اش آنها را در مسير منافع خود بكار مي گيرد ، مانند تسخير كشتي ها: « وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِىَ زِ الْبَحْرِ بِأَمْرِه»[6]؛[7] هم اموري را در برمي گيرد كه در اختيار انسان نيست ؛ اما به دستور خداوند در خدمت انسان اند و به او امكان بهره گيري مي دهند؛ مانند شب و روز: « وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ»[8]؛ و موجودات آسمان ها و زمين: « أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»[9] كه هريك به نوعي در زندگي انسان اثر دارند و از آنها بهره برداري مي شود.[10]
منظور از تسخير آسمانها و زمين براي افراد انسان –آن هم به صورتي كه براي آنها مشهود باشد- همان پيوندي است كه ميان اجزاي جهان مشاهده مي شود و از آنجا كه خصوص انسان به جهت شعور و اراده اش اشرف اجزاي اين عالم محسوس است ، خداوند جهان را به تسخير وي در آورده است. اسباب موثر در عالم، هرچه باشد، با سببيت خاصي كه هريك دارد آن كاري را انجام مي دهد كه خداوند مي خواهد و خداوند از مجموع آنها نظامي را مي خواهد كه با آن عالم انساني را تدبير كند و نياز هاي او را بر آورده سازد، بنابراين تسخير جهان براي انسان بدين معنا نيست كه انسان آنرا به فرمان خود در آورده، بر نظام آفرينش طوري حكومت كند كه بتواند اصول حاكم بر آنرا تغيير دهد؛ بلكه او تنها مي تواند در محدوده نظام موجود، آسمان و زمين را براي هدف صحيح خويش وسيله قرار دهد و در خدمت خود در آورد. در نظامي كه ناظم آن خداست، بي نظمي راه ندارد و اين نظام با حفظ اين شرايط در طول اراده الهي در اختيار انسان است، بر اين اساس لام در «سخر لكم» لام تعليل غايي است و تسخير كننده هم خداست كه آسمان ها و زمين را مسخر انسان ساخته است؛ نه اينكه تسخير كننده انسان باشد.[11]