به گزارش بلاغ، "ناراستنمایی" و "کژپیمایی"، که مسیرنوردان را از دستیابی به "اهداف" خارج میسازد و مانع از رسیدنشان به مقصد میشود را "انحراف" گویند؛ چرا که در قاموس همه ملتها و در همواره زمانها، بسیج افکار و امکانات در راستای تحقق خواستهها و آرمانها جزء میثاق ملی تلقی شده و انتظار عمومی بر پیروی همگان از منشور جمعی است.
منشور ملی و تاریخی ملت مسلمان ایران، که با انقلاب اسلامی خود وجوه مختلف این منشور را درخشان و تابنده ساخت، همه اهداف بلند خود را در ذیل "وحدت"، بهعنوان استراتژیکترین اصل اعتقادی، تعقیب و پیگیری میکند. طبیعی است هر حرکتی از سوی هر جریانی که به این رکن رکین آسیب رساند، خود در مقام "انحرافیترین سیئه"، باید مورد تقبیح قرار گیرد.
ویژگی برجسته "انحراف"، فرعی سازی اصلیها و اصلی کردن فرعیها و بعبارتی ، تغییر جایگاه اولویتهاست. "انحراف" بزککرده و فریبا، با ظاهری آراسته و همرنگ "درستیها"، هدفش را همان هدف انقلاب اسلامی و ارمان ملت ایران ذکر میکند، اما کارکردی "تفرقهانگیر" و جنجالآفرینی پیرامون "مسائل"ی دارد که در اولویت نخست قرار ندارند.
"انحراف" را عدول و زاویهگیری از "صراط مستقیم" ذکر میکنند. نگاهی به عوامل پیروزی و عزتآفرین ملت مسلمان ایران، مختصات و ویژگیهای "صراط مستقیم" انقلاب اسلامی را مشخص میکند، که موقعیتشناسی هر ایرانی با غیرت ایجاب میکند تا هر گفته و کردار را با معیار حفظ با صلابت این "صراط مستقیم" بسنجد و آن را تائید یا طرد کند.
"اسلام"، بهعنوان جوهره اصلی وحدت اقوام ایرانی، رشته متین پیوند همه ملل اسلامی عامل اولیه وحدت و هویت و شخصیت مسلمانان در هر نقطه جغرافیایی بویژه ایران اسلامی است. امروزه نه تنها در گستره جهانی که حتی در داخل کشور ایران هر کسی که کوچکترین تعریضی به اسلام و اعتقادات وحدتبخش مسلمانان نماید، بدون هیچ تردیدی مصداق "منحرف" را مییابد که خواسته یا ناخواسته به پایههای اصلی اتحاد و اتفاق امت اسلامی یورش برده و مستوجب برخورد و مجازات است.
خطرناکترین و مهیبترین نوع "انحراف" را باید در "کجفهمی" و برداشتهای تأویلی و تفسیری از اسلام و معارف دینی توسط عناصر فاقد صلاحیت دانست و علیرغم لزوم تخصصگرایی در دنیای کنونی، به خود اجازه میدهند تنها به اتکاء مطالعات مقدماتی در حوزههای کلامی، پیرامون مسائل مختلف از منظر دین اظهار نظر کنند و به بهانه آزادی، آنارشیست معرفتی را گسترش دهند، که از آن چیزی جز ایاحیگری و تشویش دینی در اذهان عمومی عاید نمیشود و باز هم در نقض الفبای آزادی به منتقدان باکفایت و صالح خود اجازه نقد عالمانه را نمیدهند و با فریاد بلند از فقدان ازادی فردی در بیان هر خزعبلی مینالند.
خطر "انحراف"، بسته به فرد "منحرف"، که تا چه حد عمق و اندیشه داشته باشد، میتواند تهدیدکننده باشد. در دههها و سده اخیر، انحراف: "بهائیت"، "وهابیت"، نژادپرستیهای اعنقادی نظیر: "صهیونیزم"، "نازیسم"، "فاشیسم"، ...، نمونههایی از ماندگاری "انحراف" و "ایسم"ها و "ایست"ها با بجاگذاردن خسارتهای جبرانناپذیر برای بشریت است که نمونه "طالبانیزم"، "داعشیگری" نیز از "ورژن"های جدید نظام سلطه علیه بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی و پروژه "اسلامهراسی" میباشد.
براستی، اگر "انحراف" از همان روز نخست و در لحظههای اولیه انعقاد و ظهور، با موج روشنگری و آگاهانیدن عمومی مواجه میشد، آیا میتوانست ریشه بدواند و بمرور بر امواج جهل و ناآگاهیها سوارشده و بزرگترین خسارت را بر وحدت امت اسلامی و فرصتآفرینی برای دشمنان اسلام و مسلمین فراهم آورد؟!.
آیا "انحراف" همواره در پشت نقاب ظاهرالصلاح دین و صوم و صلاه و ادعاهای مطنطن در ولایتپذیری و دینداری قرار نمیگیرد تا از راه جلب اعتماد مردم بتواند به دین و اعتقادات مردم آسیب وارد سازد؟.
"انحراف" و "التقاط" سعی دارند تا به بهانه حفظ مصلحت و نگهداشت "وحدت"، علماء و پاسداران صالح حریم فکر و اعتقاد جامعه را از واکاوی و ریشهیابی "انحراف" و مقابله اصولی با آن بازدارند، که نمونه آشکار آن را میتوان در موضوع "تشیع انگلیسی" و جریان "شیرازی"ها دید.
به اعتراف دشمنان و به استناد رفتارهای خشن و بنیانبراندازانه آنان، امروزه دنیای اسلام و حوزههای علمیه به برکت مکتب مستدل و متقن اهلبیت علیهمالسلام دارای مستحکمترین مبانی و جامعترین تفاسیر در عرصه حیات طیبه و معنابخش به زندگی انسانها هستند و هیچ "اعوجاج" و "انحراف" فکری و اعتقادی قدرت هماوردی و مصاف با این استوانههای هدایت و رشاد را ندارد؛ لیکن آنچه که مایه نگرانی و زمینهساز میدانداری اندیشههای "انحرافی" و "شیطانی" است، فقدان اهتمام لازم و حضور مناسب علماء و دانشمندان در وسط میدان نشر و گسترش اندیشههای پاک دینی میباشد، که بویژه مسئولان و دولتمردان کشورمان باید بستر لازم را بصورت عملی برای این فرهیختگان فراهم آورند تا جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان از سرچشمههای ناب و زلال معارف انسانی و معالم دینی کام جان خود را سیراب و مشروب سازند. در چنین حالتی است که "انحراف" و "منحرفان" مجال ظهور و جولان را نخواهند یافت.
در شرائط کنونی کشورمان، علائم و قرائن آشکاری دلالت بر عدم اهتمام دولت در صیانت از ارزشهای اسلامی وجود دارد که نشر اندیشههای غیردینی و رفتارهای نامانوس با اخلاق اسلامی و تلاش برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت اسلامی در مرحله عمل و با تکیه زدن بر موثرترین جایگاه اجرایی کشورع ترجمان مظلومیت نظام اسلامی و غربت اندیشههای ولایی در متن و بطن دولت منتسب به اسلام و نظام اسلامی است و این، از بارزترین مصادیق "انحراف بزرگ"، در پرتو توفیق تدریجی دشمنان در موضوع "نفوذ" میباشد.