سادهاندیشانه میخواهند موضوع را به مواردی، چون ارزش مادی اثر و میزان طلای به کاررفته و منبع تأمین آن و نیت سازندهاش تقلیل دهند! حالآنکه مسأله بهمراتب فراتر از اینهاست
قرآن مطلا تنها قطعهی کوچکی است از پازلی که واقعیتِ تشیع ایرانیِ معاصر را تصویر میکند: حرمهایی که روزبهروز بر مساحتشان و تجملاتشان افزوده میشود؛ حوزهها و مؤسسات حوزوی که عریض و طویلتر میشوند؛ مساجد و حسینیههایی که تجملاتیتر و اعیانیتر میشوند؛ مناسک و آیینهایی که سال به سال بر شمارشان و گسترهشان افزوده میشود؛ و... در مقابل، جامعهی شیعی که گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی (فقر و فساد و نابرابری و بیعدالتی) است
مسألهی اصلی، فروکاست امر قدسی به نمایش مذهبی است. روندی که در سالهای اخیر و با حمایت و عاملیت مستقیم برخی مراجع تقلید و روحانیون از یک سو و نظام سیاسی از سوی دیگر شتاب گرفته است
مسألهی اصلی، روند توسعهی سختافزاری تشیع بهموازات سکون و چهبسا افول نرمافزاری آن است
مسألهی اصلی فربهی مناسکی و نمایشیشدن فزایندهی دینداری است؛ بهموازات روند نزولی ابعاد اخلاقی و هنجاری دین.
مسألهی اصلی، تقلیل شئون مرجعیت به ادارهی سازمان دینی (در تعامل دوسویه با نهاد قدرت) و کارگزاری مناسک (با کلیدواژهی «تعظیم شعائر») است
مسألهی اصلی این است که سازمان دینی (روحانیت و مرجعیت) سالهاست وظیفهی راهبری و نمایندگی جامعهی دینداران را فروگذارده. سالهاست دیگر علما و روحانیون، زبان تودهی مردم نیستند و نمیتوانند باشند (انفعال و سکوت و غیبت جریان مذهبی در اعتراضات مردمی اخیر یک نشانهاش)
مسألهی اصلی، بیگانگی روبهتزایدِ سازمان دینی و متولیانش است با مسایل و واقعیتهای اجتماعی. نه اینکه مثلاً این قرآن طلاست یا مطلا، و در آن ۴ گرم طلا به کاررفته یا ۴۰ کیلو و به چه کسی فروخته خواهد شد
لطفاً آدرس غلط ندهید! لااقل به خودتان!
محسن حسام مظاهری