به گزارش بلاغ،
آش برجام شور شد صدای یکی از آشپزها درآمد
انتقاد اخیر محمود سریعالقلم، حکایت از شور شدن آش برجام و درآمدن صدای یکی از آشپزهای آن دارد.
رجانیوز نوشت: زمان زیادی از دوران «بهبه و چهچه» مذاکرات هستهای و تقدیسهای غیرعقلانی مذاکرات منتهی به برجام نمیگذرد و در ایام کنونی که حتی روحانی هم مذاکره با آمریکا را دیوانگی میخواند، منورالفکران بسیاری هستند که اندک اندک به جمع منتقدان برجام پیوستهاند. محمود سریعالقلم، مشاور سابق حسن روحانی را باید از این جمله افراد دانست.
وامداری دولتیازدهم و دوازدهم از سریعالقلم در نوع تعامل با دنیا بر کسی پوشیده نبوده و نیست و شاید بتوان اعتراف کرد که مسیر دولت همانی است که سریعالقلم در کتاب «ایران و جهانیشدن چالشها و راهحلها» ترسیم میکند. عقل منفصل دولت در ایام مذاکرات هستهای اظهار نظر مردم عادی اعم از رانندگان تاکسی و لبوفروشان پیرامون انرژی هستهای را برنمیتابید و با پوپولیسم خواندن آن میگفت: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک میکند.»
اما در ایام «نه کدخدا» به « اعتماد» تیممذاکره کننده هستهای دولت و کنار رفتن پردههای خوشبینی، استراتژیست اصلی دولت یازدهم نیز به جرگه منتقدان پیوسته و در جریان پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت با بیان اینکه مذاکرات برجام بر اساس دانش بینالمللی نبود، تصریح میکند: چرا که این مذاکرات دچار هیجان و احساس بود و باید مطالعات بیشتری صورت میپذیرفت.
سریعالقلم حتی میگوید: باید در جریان تصمیمسازی دید که آیا از همه نهادها و افرادی که دارای دیدگاه هستند، استفاده شده است یا خیر و اگر دستگاه دیپلماسی ما در رابطه با موضوع برجام مشاور بینالمللی میگرفت و متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین را مطالعه میکرد که چه مواردی در سالهای 70 تا 78 بین آمریکا و چین اتفاق افتاده است و چگونه مذاکرات را پیش بردند، قطعاً موفقیت بیشتری با دریافت امتیازات حاصل میشد.
در این صحبتها نیز به نوعی درک غلط از روابط بینالملل دیده میشود، چرا که تاریخ به درستی گواهی میدهد که چین زمانی به مذاکره با آمریکا پرداخت که یک قدرت اتمی محسوب میشد و مسلح به بمب اتمی بود، لذا خواندن متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین هیچ کمکی به افرادی چون محمدجواد ظریف نمیکند که با دیگر دوستان خود در تضعیف ابزار اقتدار ملی چون صنعت هستهای مسابقه گذاشته و بهجای تکمیل راکتور اراک، از احتمال رویایی تکرار حادثه چرنوبیل سخن میگفتند!
انتقاد اخیر سریعالقلم حکایت از آن دارد که آش ناکامی برجام به حدی شور شده که داد یکی از آشپزهای اصلی آن را نیز درآورده است! با این تفاسیر آیا احتمال دارد که تداوم روند فعلی به وضعیتی منجر شود که حتی سریعالقلم نیز به جرگه لبوفروشان و رانندگان تاکسی بپیوندد؟
چک بیمحل بایدهای روحانی در پنجمین سال فعالیت دولت
«درحالی که سایه سیاه ذرات آلاینده در هفتههای اخیر میزبان کلانشهرهای کشور بوده است، رئیسجمهور در سخنرانی خود به جای ارائه کارنامه صرفاً سوال میکند، از بایدها میگوید و در بهترین وضعیت به آینده ارجاع میدهد. گویی رئیسجمهور هنوز در فضای تبلیغات انتخاباتی است و نمیخواهد نوع گفتمان خود را تغییر دهد.»
سایت الف نوشت: حدود چهار سال ونیم از فرصت هشت ساله و دو دوره ریاستجمهوری روحانی به پایان رسیده است. اما آمار و شاخص همگی نشاندهنده اوضاع نابسامان و بیشتر شدن مشکلات است اما انگار قرار نیست اتفاقی بیفتد و ذرهای از مصائب مردم کاسته شود.
در این بین در هفتههای اخیر وضعیت آلودگی هوا در چند کلانشهر کشور به شدت بحرانی بود اما رئیسجمهور در سخنان اخیر خود به گونهای صحبت میکند که مشخص نیست چه ارگان و سازمان باید به این وضعیت نابسامان سروسامان دهد.
روحانی در نشست گزارش اجرای حقوق شهروندی با اشاره به اینکه محیط زیست هم حقوق شهروندی مردم است، گفت: در روزی داریم در تهران صحبت میکنیم که متاسفانه مدارس ما به دلیل آلودگی هوا تعطیل است. اینجا به وزیر نیرو و وزیر نفت و مسئول محیط زیست میگویم، این مسئولیت سنگین ماست. صنعت ما باید درست شود. خودرو و نیروگاه و بنزین و گازوییل و وسایل گرمکننده منزلهای ما باید درست شود. همه باید دست به دست هم دهیم. در یک روزهایی هم ماشین شخصی استفاده نکنیم. راه دیگری نداریم.
در ادامه همین سخنرانی روحانی تاکید میکند: «این تنها ما نیستیم، شما نگویید این دولت پس چه میکند؟ شما بگویید دنیا چه میکند؟ از ما بدتر دهلی است. از تهران بدتر هوای پکن و مکزیکوسیتی است. مثل تهران برخی شهرهای اروپایی است. در ماههای گذشته، یک معضل جهانی است. این معضلی است که با آن مواجه هستیم و باید آن را حل کنیم. وظیفه ماست که حل کنیم. روزبهروز باید هوای سالم و پاک بیشتر شود. روزبهروز باید ناسالم بودن هوا کمتر شود.»
گفتنی است از ابتدای امسال تهران شصتو سومین روز آلوده را پشت سر گذاشته و پاییز 96 آلودهترین پاییز چند سال اخیر بوده است. سایه سیاه ذرات آلاینده میهمان ریههای مردم تبریز، اصفهان، ارومیه و ... نیز بوده است. درواقع هر سال وضعیت آلودگی هوا بدتر میشود و مشخص است که دولت برنامهای برای بهبود شرایط ندارد و به اذعان سازمان محیط زیست منتظر باد و باران است. همچنین کیفیت خودروسازها، بنزین، حملونقل عمومی و ... نامشخص است.
براساس یک جستجوی ساده در سخنرانی آقای روحانی، که در پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری منتشر گردیده، وی حدود 71 بار از کلمه «باید» استفاده کرده است. اما مشخص نیست مخاطب این بایدها چه فرد، ارگان و سازمانی میباشد. این کار نشان میدهد که دولت هنوز در فضای انتخابات باقی مانده و به جای اقدام عملی به شعارهای شبهانتخاباتی روی آورده است که برخی از آن به حرفدرمانی یاد کردهاند.
امروز مردم از دولت در دور دوم نه انتظار حرف و وعده بلکه انجام اقدامات عملی در راستای کاهش مشکلات از جمله آلودگی هوا را دارند و در آخر این کارنامه دولت است که نشاندهنده کارآمدی یا عدم کارآمدی آن است. پس بهتر است تا دیر نشده رئیسجمهور و کابینه دوازدهم کاری کنند و از وعده دادن، طرح سوال و ... فاصله بگیرند.
نابودی چندصد هزار شغل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است؟!
سخنگوی دولت میگوید افزایش قیمت بنزین، در پیشگیری آسیبهای اجتماعی و صرفهجویی انرژی هزینه میشود.
به گفته حمیدرضا حاجیبابایی رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه با حضور در این کمیسیون، گفت: در ماده 31 قانون برنامه ششم افزایش قیمت حاملهای انرژی تصریح شده است که باید انجام شود، ضمن اینکه درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی در برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و صرفهجویی در مصرف انرژی هزینه خواهد شد.
درباره سخنان آقای نوبخت باید یادآور شد؛ اولا دولت چند سال به خاطر سیاسیکاری و دغدغه انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، چند سال خلاف قانون عمل کرد و افزایش حداقلی قیمت بنزین را که تاثیرات تورمی اندکی داشت، انجام نداد. و اکنون با افزایش 50 درصدی قیمت بنزین که تورم شدید درپی دارد میخواهد تمام آن کوتاهیها را یکجا با فشار به مردم جبران کند.
ثانیاً بنابر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس و برخی کارشناسان و رسانههای حامی دولت، گران کردن 50 درصدی قیمت بنزین، 480 تا 800 هزار شغل را از بین میبرد و به همین دلیل، مقدمه ایجاد آسیبهای گوناگون اجتماعی است و نه تامین هزینه برای پیشگیری از این آسیبها.
ثالثاً دولت اگر واقعاً دنبال صرفهجویی در مصرف بود، میتوانست به کارت سوخت و سهمیهبندی بنزین وفادار بماند، نه اینکه با حذف آن، موجب افزایش بیرویه شود. الان هم، راهحل در پذیرش اشتباه و احیای کارت سوخت است و نه فشار بر طبقات فرودستی که مصرف بنزین چندانی ندارند اما باید عوارض تورمی گران شدن انفجاریاش را بپردازند.
متوسط هزینه خانوار در دولت روحانی 5 برابر شد
یک روزنامه حامی دولت تصریح کرد لایحه بودجه 97، ادامه سیاستهای شکست خورده دولت است که به جای کاهش فقر، به شکاف طبقاتی شدت میبخشد.
روزنامه جهان صنعت در تحلیلی خاطرنشان کرد: روحانی در حالی رفع فقر و گسترش عدالت اجتماعی را در بودجه 97 در دستور کار خود قرار داده است که آمار مربوط به بودجه خانوارهای شهری در دولت یازدهم نشان از افزایش فاصله دهکهای مختلف جامعه و گسترش فقر دارد.
قابل تأمل آن است که دولت در لایحه بودجه 97 که تقدیم مجلس کرده، به دنبال اتخاذ چه رویکردهایی برای کاهش حذف فقر و گسترش عدالت در جامعه است؟ چرا که تکرار سیاستهای اتخاذ شده گذشته جز گستردگی بیشتر فقر در جامعه نتیجهای نخواهد داشت.
چندی پیش رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده بود در برنامه ششم توسعه، رفع فقر مطلق در دستور کار دولت قرار گرفته است. با این تفاسیر باید دید اکنون که یک سال از شروع اجرای برنامه ششم توسعه میگذرد، چه میزان از هدف اصلی دولت برای کاهش فقر اجرایی شده است.
این روزنامه ضمن تخطئه سیاستهای دولت احمدینژاد، به سیاست اقتصادی دولت دوازدهم پرداخت و نوشت: در لایحه بودجه 97 دولت که تقدیم مجلس شده است حذف یارانه 30 میلیون نفر در جامعه به نفع دهکهای پایین جامعه تعیین شده است. باید دید آیا دولت با این تصمیم به دنبال راهی برای پر کردن جیب محرومان جامعه یا پر کردن کسریهای بودجه خود است؟
این سؤال از آن جهت به ذهن میرسد که نگاهی به گزارش بودجه خانوارها در دوره اول دولت روحانی حاکی از افزایش فاصله غنی و فقیر در این سالها بوده است.
گزارش بودجه خانوارهای شهری بانک مرکزی در سال 1391 نشان میدهد که متوسط هزینه ناخالص یک خانوار شهری طی یک سال، 6/21 میلیون تومان عنوان شده است. تقسیم این عدد بر 12 ماه سال این نتیجه را میدهدکه متوسط هزینه ناخالص یک خانوار شهری طی یک ماه 8/1 میلیون تومان بوده است. بررسی دهکهای مختلف جامعه و واکاوی هزینه ماهانه آنها نیز نشان میدهد که دهکهای پایینتر فقیر و دهکهای بالاتر غنیتر هستند. چرا که متوسط هزینه ماهانه دهک اول جامعه که فقیرترین قشر جامعه در آن حضور دارند در سال 91، حدود 400 هزار تومان یا 4/0 میلیون تومان بوده است. متوسط هزینه ماهانه دهک دهم جامعه نیز که غنیترین قشر جامعه در آن حضور دارند، حدود 5 میلیون و 300 هزار تومان یا 3/5 میلیون تومان بوده است یعنی دهک دهم 2/13 برابر بیشتر از دهک اول در ماه هزینه میکرده است. این همان اختلاف طبقاتی است که در جامعه از آن سخن میگویند. نکته دیگر این است که در سال 1391، متوسط هزینه ماهانه 60 درصد از خانوارهای جامعه یا 6 دهک، زیر متوسط هزینه متوسط خانوارها بوده است. یعنی شش دهک کمتر از 8/1 میلیون تومان در ماه هزینه میکردهاند و تنها هزینه چهار دهک بالاتر از 8/1 میلیون تومان بوده است.
اما بررسی گزارش بودجه خانوارهای شهری در سال آخر دولت یازدهم یعنی سال 1395 نشان میدهد در این سال متوسط هزینه سالانه یک خانوار شهری 39 میلیون تومان بوده است. بنابراین متوسط هزینه ماهانه یک خانوار شهری حدود 3/3 میلیون تومان بوده است. در این سال متوسط هزینه خانوارهای شهری دهک اول (فقیرترین قشر جامعه) حدود 700 هزار تومان یا 7/0 میلیون تومان و متوسط هزینه خانوارهای شهری در دهک دهم (ثروتمندترین قشر جامعه) حدود 10 میلیون و 300 هزار تومان یا 3/10 میلیون تومان بوده است. یعنی دهک دهم در سال 95، 14 برابر بیشتر از دهک اول در ماه هزینه میکرده است که این مقدار در سال 91 تقریباً 2/13 برابر بوده است. یعنی در طول دولت یازدهم فاصله فقیر و غنی یا همان اختلاف طبقاتی بیشتر شده است. از طرفی در سال 1395، 70 درصد خانوارهای جامعه یا هفت دهک زیر 3/3 میلیون تومان (متوسط هزینه ماهانه خانوارهای شهری در سال 1395) در ماه هزینه میکردهاند. این یعنی یک دهک بیشتر نسبت به سال 91، به زیر متوسط هزینه خانوارهای شهری سقوط کرده است.
نگاهی به آمارهای بالا نشان میدهد که دولت یازدهم اختلاف طبقاتی یا همان فاصله فقیر و غنی را بیشتر کرده است و به همین خاطر هماکنون با بودجههای خود به دنبال رفع فقر و ایجاد عدالت است. اکنون دولت یازدهم با این تفکر که با حذف یارانه نقدی 30 میلیون نفر از جامعه به نفع اقشار ضعیف جامعه میتوان فقر را از دامن جامعه پاک کرد، سیاستی که به نظر میرسد همانند سایر برنامههای دولت در گذشته اگر با تدابیر درستی اتخاذ نشده باشد با شکست مواجه خواهد شد.
کدام وعده دولت عملی شده که مردم وعده ایجاد اشتغال را بپذیرند؟!
یک روزنامه حامی دولت نوشت مردم به اعتبار عملی نشدن وعدههای دولت، ادعای ایجاد اشتغال به واسطه گران کردن بنزین را نمیپذیرند.
به گزارش روزنامه بهار، پایگاه اطلاعرسانی دولت نوشته است: «دولت برای ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری با کمبود منابع مواجه است و در لایحه بودجه سال آینده ایران برنامههایی برای تامین منابع جهت اشتغالزایی پیشبینی شده که یکی از آنها افزایش قیمت بنزین و گازوئیل است.»
در لایحه بودجه سال ١٣٩٧، قیمت بنزین لیتری ۱۵۰۰ و گازوئیل ۴۰۰ تومان پیشنهاد شده و البته دولت در اجرای آن مختار است و هنوز زمان آن مشخص نیست.
این گزارش پیشبینی کرده که در صورت تصویب پیشنهاد افزایش بهای بنزین و گازوئیل در مجلس، ١٧ هزار میلیارد تومان درآمد برای دولت ایجاد میشود و برنامهریزی شده تا این منابع صرف اشتغال شود. قیمت پایه بنزین در حال حاضر لیتری هزار تومان و گازوئیل لیتری ۳۰۰ تومان است. این گزارش نگرانی در مورد آثار منفی افزایش بهای سوخت را کم اهمیت دانسته و نوشته است: «میزان تورم ناشی از گرانی سوخت زیر یک درصد خواهد بود.»
بهار میافزاید: با این حال این گزارش موجی از نگرانی را در افکار عمومی ایجاد کرده است، بسیاری معتقدند که بار روانی افزایش قیمت بنزین و دیگر حاملهاي انرژی ميتواند گرانیهاي بیشتری را رقم بزند. این نگرانیها در فضای جامعه و در شبکههاي اجتماعی به شکل بارزی دیده ميشود.
در این بین برخی کارشناسان نیز معتقدند که افزایش بنزین نميتواند به هدف اشتغالزایی دولت کمکی کند. عدهاي از تحلیلگران افزایش قیمت بنزین را با هدف دولت همخوان نميدانند. از سوی دیگر برخی دیگر نیز ميگویند برای افزایش قیمت حاملهاي انرژی در این سطح باید اعتماد بالایی میان دولت و مردم وجود داشته باشد، که ظاهرا این اعتماد به واسطه فسادهای اقتصادی و نادیده گرفتن وعدهها از سوی دولت دچار خدشه شده است.
این منتقدان ميگویند رقمی که برای افزایش قیمت بنزین در نظر گرفته شده، رقم بالایی است و درک آن برای مردم دشوار است.اما عدهاي دیگر نیز اساساً افزایش قیمت حاملهاي انرژی در این مقطع زمانی را زیر سوال ميبرند. آنها ميگویند دولت برای رفع بحرانهاي خود راههاي بهتری دارد، از جمله بهبود نظام مالیاتی. آنها همچنین معتقدند مبارزه با فساد ميتواند در شرایط کنونی اولویت بالاتری داشته باشد.
انتقاد اخیر محمود سریعالقلم، حکایت از شور شدن آش برجام و درآمدن صدای یکی از آشپزهای آن دارد.
رجانیوز نوشت: زمان زیادی از دوران «بهبه و چهچه» مذاکرات هستهای و تقدیسهای غیرعقلانی مذاکرات منتهی به برجام نمیگذرد و در ایام کنونی که حتی روحانی هم مذاکره با آمریکا را دیوانگی میخواند، منورالفکران بسیاری هستند که اندک اندک به جمع منتقدان برجام پیوستهاند. محمود سریعالقلم، مشاور سابق حسن روحانی را باید از این جمله افراد دانست.
وامداری دولتیازدهم و دوازدهم از سریعالقلم در نوع تعامل با دنیا بر کسی پوشیده نبوده و نیست و شاید بتوان اعتراف کرد که مسیر دولت همانی است که سریعالقلم در کتاب «ایران و جهانیشدن چالشها و راهحلها» ترسیم میکند. عقل منفصل دولت در ایام مذاکرات هستهای اظهار نظر مردم عادی اعم از رانندگان تاکسی و لبوفروشان پیرامون انرژی هستهای را برنمیتابید و با پوپولیسم خواندن آن میگفت: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک میکند.»
اما در ایام «نه کدخدا» به « اعتماد» تیممذاکره کننده هستهای دولت و کنار رفتن پردههای خوشبینی، استراتژیست اصلی دولت یازدهم نیز به جرگه منتقدان پیوسته و در جریان پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت با بیان اینکه مذاکرات برجام بر اساس دانش بینالمللی نبود، تصریح میکند: چرا که این مذاکرات دچار هیجان و احساس بود و باید مطالعات بیشتری صورت میپذیرفت.
سریعالقلم حتی میگوید: باید در جریان تصمیمسازی دید که آیا از همه نهادها و افرادی که دارای دیدگاه هستند، استفاده شده است یا خیر و اگر دستگاه دیپلماسی ما در رابطه با موضوع برجام مشاور بینالمللی میگرفت و متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین را مطالعه میکرد که چه مواردی در سالهای 70 تا 78 بین آمریکا و چین اتفاق افتاده است و چگونه مذاکرات را پیش بردند، قطعاً موفقیت بیشتری با دریافت امتیازات حاصل میشد.
در این صحبتها نیز به نوعی درک غلط از روابط بینالملل دیده میشود، چرا که تاریخ به درستی گواهی میدهد که چین زمانی به مذاکره با آمریکا پرداخت که یک قدرت اتمی محسوب میشد و مسلح به بمب اتمی بود، لذا خواندن متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین هیچ کمکی به افرادی چون محمدجواد ظریف نمیکند که با دیگر دوستان خود در تضعیف ابزار اقتدار ملی چون صنعت هستهای مسابقه گذاشته و بهجای تکمیل راکتور اراک، از احتمال رویایی تکرار حادثه چرنوبیل سخن میگفتند!
انتقاد اخیر سریعالقلم حکایت از آن دارد که آش ناکامی برجام به حدی شور شده که داد یکی از آشپزهای اصلی آن را نیز درآورده است! با این تفاسیر آیا احتمال دارد که تداوم روند فعلی به وضعیتی منجر شود که حتی سریعالقلم نیز به جرگه لبوفروشان و رانندگان تاکسی بپیوندد؟
چک بیمحل بایدهای روحانی در پنجمین سال فعالیت دولت
«درحالی که سایه سیاه ذرات آلاینده در هفتههای اخیر میزبان کلانشهرهای کشور بوده است، رئیسجمهور در سخنرانی خود به جای ارائه کارنامه صرفاً سوال میکند، از بایدها میگوید و در بهترین وضعیت به آینده ارجاع میدهد. گویی رئیسجمهور هنوز در فضای تبلیغات انتخاباتی است و نمیخواهد نوع گفتمان خود را تغییر دهد.»
سایت الف نوشت: حدود چهار سال ونیم از فرصت هشت ساله و دو دوره ریاستجمهوری روحانی به پایان رسیده است. اما آمار و شاخص همگی نشاندهنده اوضاع نابسامان و بیشتر شدن مشکلات است اما انگار قرار نیست اتفاقی بیفتد و ذرهای از مصائب مردم کاسته شود.
در این بین در هفتههای اخیر وضعیت آلودگی هوا در چند کلانشهر کشور به شدت بحرانی بود اما رئیسجمهور در سخنان اخیر خود به گونهای صحبت میکند که مشخص نیست چه ارگان و سازمان باید به این وضعیت نابسامان سروسامان دهد.
روحانی در نشست گزارش اجرای حقوق شهروندی با اشاره به اینکه محیط زیست هم حقوق شهروندی مردم است، گفت: در روزی داریم در تهران صحبت میکنیم که متاسفانه مدارس ما به دلیل آلودگی هوا تعطیل است. اینجا به وزیر نیرو و وزیر نفت و مسئول محیط زیست میگویم، این مسئولیت سنگین ماست. صنعت ما باید درست شود. خودرو و نیروگاه و بنزین و گازوییل و وسایل گرمکننده منزلهای ما باید درست شود. همه باید دست به دست هم دهیم. در یک روزهایی هم ماشین شخصی استفاده نکنیم. راه دیگری نداریم.
در ادامه همین سخنرانی روحانی تاکید میکند: «این تنها ما نیستیم، شما نگویید این دولت پس چه میکند؟ شما بگویید دنیا چه میکند؟ از ما بدتر دهلی است. از تهران بدتر هوای پکن و مکزیکوسیتی است. مثل تهران برخی شهرهای اروپایی است. در ماههای گذشته، یک معضل جهانی است. این معضلی است که با آن مواجه هستیم و باید آن را حل کنیم. وظیفه ماست که حل کنیم. روزبهروز باید هوای سالم و پاک بیشتر شود. روزبهروز باید ناسالم بودن هوا کمتر شود.»
گفتنی است از ابتدای امسال تهران شصتو سومین روز آلوده را پشت سر گذاشته و پاییز 96 آلودهترین پاییز چند سال اخیر بوده است. سایه سیاه ذرات آلاینده میهمان ریههای مردم تبریز، اصفهان، ارومیه و ... نیز بوده است. درواقع هر سال وضعیت آلودگی هوا بدتر میشود و مشخص است که دولت برنامهای برای بهبود شرایط ندارد و به اذعان سازمان محیط زیست منتظر باد و باران است. همچنین کیفیت خودروسازها، بنزین، حملونقل عمومی و ... نامشخص است.
براساس یک جستجوی ساده در سخنرانی آقای روحانی، که در پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری منتشر گردیده، وی حدود 71 بار از کلمه «باید» استفاده کرده است. اما مشخص نیست مخاطب این بایدها چه فرد، ارگان و سازمانی میباشد. این کار نشان میدهد که دولت هنوز در فضای انتخابات باقی مانده و به جای اقدام عملی به شعارهای شبهانتخاباتی روی آورده است که برخی از آن به حرفدرمانی یاد کردهاند.
امروز مردم از دولت در دور دوم نه انتظار حرف و وعده بلکه انجام اقدامات عملی در راستای کاهش مشکلات از جمله آلودگی هوا را دارند و در آخر این کارنامه دولت است که نشاندهنده کارآمدی یا عدم کارآمدی آن است. پس بهتر است تا دیر نشده رئیسجمهور و کابینه دوازدهم کاری کنند و از وعده دادن، طرح سوال و ... فاصله بگیرند.
نابودی چندصد هزار شغل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است؟!
سخنگوی دولت میگوید افزایش قیمت بنزین، در پیشگیری آسیبهای اجتماعی و صرفهجویی انرژی هزینه میشود.
به گفته حمیدرضا حاجیبابایی رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه با حضور در این کمیسیون، گفت: در ماده 31 قانون برنامه ششم افزایش قیمت حاملهای انرژی تصریح شده است که باید انجام شود، ضمن اینکه درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی در برنامههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و صرفهجویی در مصرف انرژی هزینه خواهد شد.
درباره سخنان آقای نوبخت باید یادآور شد؛ اولا دولت چند سال به خاطر سیاسیکاری و دغدغه انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، چند سال خلاف قانون عمل کرد و افزایش حداقلی قیمت بنزین را که تاثیرات تورمی اندکی داشت، انجام نداد. و اکنون با افزایش 50 درصدی قیمت بنزین که تورم شدید درپی دارد میخواهد تمام آن کوتاهیها را یکجا با فشار به مردم جبران کند.
ثانیاً بنابر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس و برخی کارشناسان و رسانههای حامی دولت، گران کردن 50 درصدی قیمت بنزین، 480 تا 800 هزار شغل را از بین میبرد و به همین دلیل، مقدمه ایجاد آسیبهای گوناگون اجتماعی است و نه تامین هزینه برای پیشگیری از این آسیبها.
ثالثاً دولت اگر واقعاً دنبال صرفهجویی در مصرف بود، میتوانست به کارت سوخت و سهمیهبندی بنزین وفادار بماند، نه اینکه با حذف آن، موجب افزایش بیرویه شود. الان هم، راهحل در پذیرش اشتباه و احیای کارت سوخت است و نه فشار بر طبقات فرودستی که مصرف بنزین چندانی ندارند اما باید عوارض تورمی گران شدن انفجاریاش را بپردازند.
متوسط هزینه خانوار در دولت روحانی 5 برابر شد
یک روزنامه حامی دولت تصریح کرد لایحه بودجه 97، ادامه سیاستهای شکست خورده دولت است که به جای کاهش فقر، به شکاف طبقاتی شدت میبخشد.
روزنامه جهان صنعت در تحلیلی خاطرنشان کرد: روحانی در حالی رفع فقر و گسترش عدالت اجتماعی را در بودجه 97 در دستور کار خود قرار داده است که آمار مربوط به بودجه خانوارهای شهری در دولت یازدهم نشان از افزایش فاصله دهکهای مختلف جامعه و گسترش فقر دارد.
قابل تأمل آن است که دولت در لایحه بودجه 97 که تقدیم مجلس کرده، به دنبال اتخاذ چه رویکردهایی برای کاهش حذف فقر و گسترش عدالت در جامعه است؟ چرا که تکرار سیاستهای اتخاذ شده گذشته جز گستردگی بیشتر فقر در جامعه نتیجهای نخواهد داشت.
چندی پیش رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده بود در برنامه ششم توسعه، رفع فقر مطلق در دستور کار دولت قرار گرفته است. با این تفاسیر باید دید اکنون که یک سال از شروع اجرای برنامه ششم توسعه میگذرد، چه میزان از هدف اصلی دولت برای کاهش فقر اجرایی شده است.
این روزنامه ضمن تخطئه سیاستهای دولت احمدینژاد، به سیاست اقتصادی دولت دوازدهم پرداخت و نوشت: در لایحه بودجه 97 دولت که تقدیم مجلس شده است حذف یارانه 30 میلیون نفر در جامعه به نفع دهکهای پایین جامعه تعیین شده است. باید دید آیا دولت با این تصمیم به دنبال راهی برای پر کردن جیب محرومان جامعه یا پر کردن کسریهای بودجه خود است؟
این سؤال از آن جهت به ذهن میرسد که نگاهی به گزارش بودجه خانوارها در دوره اول دولت روحانی حاکی از افزایش فاصله غنی و فقیر در این سالها بوده است.
گزارش بودجه خانوارهای شهری بانک مرکزی در سال 1391 نشان میدهد که متوسط هزینه ناخالص یک خانوار شهری طی یک سال، 6/21 میلیون تومان عنوان شده است. تقسیم این عدد بر 12 ماه سال این نتیجه را میدهدکه متوسط هزینه ناخالص یک خانوار شهری طی یک ماه 8/1 میلیون تومان بوده است. بررسی دهکهای مختلف جامعه و واکاوی هزینه ماهانه آنها نیز نشان میدهد که دهکهای پایینتر فقیر و دهکهای بالاتر غنیتر هستند. چرا که متوسط هزینه ماهانه دهک اول جامعه که فقیرترین قشر جامعه در آن حضور دارند در سال 91، حدود 400 هزار تومان یا 4/0 میلیون تومان بوده است. متوسط هزینه ماهانه دهک دهم جامعه نیز که غنیترین قشر جامعه در آن حضور دارند، حدود 5 میلیون و 300 هزار تومان یا 3/5 میلیون تومان بوده است یعنی دهک دهم 2/13 برابر بیشتر از دهک اول در ماه هزینه میکرده است. این همان اختلاف طبقاتی است که در جامعه از آن سخن میگویند. نکته دیگر این است که در سال 1391، متوسط هزینه ماهانه 60 درصد از خانوارهای جامعه یا 6 دهک، زیر متوسط هزینه متوسط خانوارها بوده است. یعنی شش دهک کمتر از 8/1 میلیون تومان در ماه هزینه میکردهاند و تنها هزینه چهار دهک بالاتر از 8/1 میلیون تومان بوده است.
اما بررسی گزارش بودجه خانوارهای شهری در سال آخر دولت یازدهم یعنی سال 1395 نشان میدهد در این سال متوسط هزینه سالانه یک خانوار شهری 39 میلیون تومان بوده است. بنابراین متوسط هزینه ماهانه یک خانوار شهری حدود 3/3 میلیون تومان بوده است. در این سال متوسط هزینه خانوارهای شهری دهک اول (فقیرترین قشر جامعه) حدود 700 هزار تومان یا 7/0 میلیون تومان و متوسط هزینه خانوارهای شهری در دهک دهم (ثروتمندترین قشر جامعه) حدود 10 میلیون و 300 هزار تومان یا 3/10 میلیون تومان بوده است. یعنی دهک دهم در سال 95، 14 برابر بیشتر از دهک اول در ماه هزینه میکرده است که این مقدار در سال 91 تقریباً 2/13 برابر بوده است. یعنی در طول دولت یازدهم فاصله فقیر و غنی یا همان اختلاف طبقاتی بیشتر شده است. از طرفی در سال 1395، 70 درصد خانوارهای جامعه یا هفت دهک زیر 3/3 میلیون تومان (متوسط هزینه ماهانه خانوارهای شهری در سال 1395) در ماه هزینه میکردهاند. این یعنی یک دهک بیشتر نسبت به سال 91، به زیر متوسط هزینه خانوارهای شهری سقوط کرده است.
نگاهی به آمارهای بالا نشان میدهد که دولت یازدهم اختلاف طبقاتی یا همان فاصله فقیر و غنی را بیشتر کرده است و به همین خاطر هماکنون با بودجههای خود به دنبال رفع فقر و ایجاد عدالت است. اکنون دولت یازدهم با این تفکر که با حذف یارانه نقدی 30 میلیون نفر از جامعه به نفع اقشار ضعیف جامعه میتوان فقر را از دامن جامعه پاک کرد، سیاستی که به نظر میرسد همانند سایر برنامههای دولت در گذشته اگر با تدابیر درستی اتخاذ نشده باشد با شکست مواجه خواهد شد.
کدام وعده دولت عملی شده که مردم وعده ایجاد اشتغال را بپذیرند؟!
یک روزنامه حامی دولت نوشت مردم به اعتبار عملی نشدن وعدههای دولت، ادعای ایجاد اشتغال به واسطه گران کردن بنزین را نمیپذیرند.
به گزارش روزنامه بهار، پایگاه اطلاعرسانی دولت نوشته است: «دولت برای ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری با کمبود منابع مواجه است و در لایحه بودجه سال آینده ایران برنامههایی برای تامین منابع جهت اشتغالزایی پیشبینی شده که یکی از آنها افزایش قیمت بنزین و گازوئیل است.»
در لایحه بودجه سال ١٣٩٧، قیمت بنزین لیتری ۱۵۰۰ و گازوئیل ۴۰۰ تومان پیشنهاد شده و البته دولت در اجرای آن مختار است و هنوز زمان آن مشخص نیست.
این گزارش پیشبینی کرده که در صورت تصویب پیشنهاد افزایش بهای بنزین و گازوئیل در مجلس، ١٧ هزار میلیارد تومان درآمد برای دولت ایجاد میشود و برنامهریزی شده تا این منابع صرف اشتغال شود. قیمت پایه بنزین در حال حاضر لیتری هزار تومان و گازوئیل لیتری ۳۰۰ تومان است. این گزارش نگرانی در مورد آثار منفی افزایش بهای سوخت را کم اهمیت دانسته و نوشته است: «میزان تورم ناشی از گرانی سوخت زیر یک درصد خواهد بود.»
بهار میافزاید: با این حال این گزارش موجی از نگرانی را در افکار عمومی ایجاد کرده است، بسیاری معتقدند که بار روانی افزایش قیمت بنزین و دیگر حاملهاي انرژی ميتواند گرانیهاي بیشتری را رقم بزند. این نگرانیها در فضای جامعه و در شبکههاي اجتماعی به شکل بارزی دیده ميشود.
در این بین برخی کارشناسان نیز معتقدند که افزایش بنزین نميتواند به هدف اشتغالزایی دولت کمکی کند. عدهاي از تحلیلگران افزایش قیمت بنزین را با هدف دولت همخوان نميدانند. از سوی دیگر برخی دیگر نیز ميگویند برای افزایش قیمت حاملهاي انرژی در این سطح باید اعتماد بالایی میان دولت و مردم وجود داشته باشد، که ظاهرا این اعتماد به واسطه فسادهای اقتصادی و نادیده گرفتن وعدهها از سوی دولت دچار خدشه شده است.
این منتقدان ميگویند رقمی که برای افزایش قیمت بنزین در نظر گرفته شده، رقم بالایی است و درک آن برای مردم دشوار است.اما عدهاي دیگر نیز اساساً افزایش قیمت حاملهاي انرژی در این مقطع زمانی را زیر سوال ميبرند. آنها ميگویند دولت برای رفع بحرانهاي خود راههاي بهتری دارد، از جمله بهبود نظام مالیاتی. آنها همچنین معتقدند مبارزه با فساد ميتواند در شرایط کنونی اولویت بالاتری داشته باشد.