به گزارش
بلاغ، رویارویی و جدال انسان با پدیدههای طبیعی پیشینهای به بلندی تاریخ حیات انسان دارد و این پدیدهها بارها انسان را مقهور خود ساخته و چهره جغرافیایی بسیاری از جوامع را تغییرداده است.
کشور ما ایران هم در طول تاریخ خود بارها با حوادث و بلایای طبیعی فراوانی روبهرو بوده و بنا بر موقعیت جغرافیایی خاصی که دارد یکی از 10 کشور بلاخیز جهان به شمار می آید.
نهادهای دخیل و دست اندرکار در بحث امدادرسانی و کمکرسانی باید به این امر توجه داشته باشند که این افراد نیازمند حمایتهای روانی و اجتماعی هستند تا عوارض ناشی از آسیبها را پشت سر بگذارند و بتوانند از نظر روانی و اجتماعی دوباره توانمند شده و با مشکلات و مسائلی که پس از هر فاجعهای شدت پیدا می کند روبهرو شوند و با برنامهریزی صحیح راهحلهای مناسبی پیدا کرده و به مرحله اجرا درآورند.
مراحل مختلف واکنشهای روانی پس از بلایاانسانها در رویارویی با بلایا و حوادث واکنشهایی را از خود بروز خواهند داد که میتوان آنها را به 5مرحله تقسیم کرد:
مرحله تماس یا ضربه:این مرحله در چند دقیقه پس از حادثه بروز می کند،اکثرا افراد دچار ترس و وحشت شدیدی میشوند و ممکن است بهت زده و گیج و درمانده به نظر برسند، قدرت انجام کاری را ندارند و یک جا میخ کوب میشوند این مرحله معمولا گذرا و کوتاه مدت است.
مرحله واکنش یا قهرمان گرایی: این واکنش در ساعات اولیه حادثه بروز میکند، در این مرحله بین مردم همبستگی ایجاد شده و افراد احساس میکنند باید کاری انجام دهند و به طور داوطلبانه در امدادرسانی شرکت میکنند.
مرحله امیدواری و فراموشی غم:این مرحله که با فاصله یک هفته تا چندماه بروز میکند همزمان میشود با رسیدن نیروهای کمکی، افراد امیدوار می شوند و به یک حالت آرامش نسبی میرسند.
مرحله مواجهه با واقعیت:این مرحله با فاصله نسبتا طولانی پس از گذشت حادثه ایجاد می شود 2 تا 3ماه پس از وقوع افراد تازه متوجه میشوند که وسعت خسارتها و فقدانها تا چه حد بوده است و مجددا روحیه خود را از دست می دهند نا آرام خسته و درمانده میشوند، در این مقطع افراد افسرده و مضطرب و حساستر میشوند و احساس تنهایی شدیدی پیدا میکنند.
تجدید سازمان:6ماه تا 1سال پس از وقوع حادثه افراد شروع میکنند به بازسازی روانی و زندگی خود و به تدریج درک میکنند که باید به خود متکی شوند، باید توجه داشت که عدم رسیدن کامل به این مرحله منجر به باقی ماندن علايم و واکنشهای روانی، افسردگی و اضطراب میشود.
نکته حايز اهمیت این است که باید مراقب بود افرادی را که در جریان بلایا دچار واکنشهای روانی شدهاند بیمار یا مبتلا به بیماری روانی تلقی نکنیم، نشانههای فوق واکنشهای کاملا طبیعی به یک حادثه کاملا غیر طبیعی است و در بسیاری از موارد با گذشت زمان تخفیف پیدا میکند و از بین میرود.
نکته دیگر هم که باید به آن توجه داشته باشیم این است که حوادث و بلایا بر همه افراد تاثیر یکسانی نخواهد داشت و برخی افراد نسبت به دیگران آسیب پذیرتر هستند از جمله کسانی که تنها زندگی میکنند یا منابع حمایتی مالی کمتری دارند، افراد بیسواد و کسانی که دسترسی به اطلاعات ندارند، کودکان و زنان، سالمندان و معلولین
علايم اختلالات روانی در آسیب دیدگان:در صورت برخورد با افرادی که در حوادث با علايم زیر روبه رو هستند باید تیمهای روانی اجتماعی را در جریان بگذاریم زیرا ممکن است در صورت بیتوجهی فرد با فشارهای روانی شدیدی روبهرو شوند و دست به کارهای خطرناکی مثل خودکشی بزند:
1_اضطراب
2_افسردگی
3_تحریک پذیری و عصبانیت زیاد
4_تجربه مجدد حادثه
5_علايم جسمانی مبهم بدون وجود بیماری جسمانی
6_علايم اختلالات روانی شدید از جمله هذیان و توهم
با توجه به موارد فوق شناسایی و معرفی اینگونه افراد به تیمهای روانی اجتماعی از نکات مهمی است که پس از حوادث افراد و دست اندرکاران باید به آن توجه داشت.
حمایتهای اولیه روانی و اجتماعی1-باید که ارتباط صحیح با آسیب دیدگان برقرار شود و وقت کافی و دقت لازم را در برخورد با آنها در نظر گرفت.
2-به افراد اطلاعات صحیح داده شود زیرا در غیر این صورت اعتماد مردم به نیروهای امدادی کاهش و نگرانی عمومی آنها را بالا میبریم و در مواردی هم که از آن اطلاعی نداریم خیلی راحت و با آرامش به آنها بگویید که چیزی در مورد این موضوع نمیدانید و اگر هم مرکزی وجود دارد که چنین اطلاعاتی دارد شخص را راهنمایی کنیم که با آن مرکز مراجعه کند.
3-افراد را از دیدن جنازه عزیزانشان محروم نکنیم.
4- گریه کردن باعث این میشود که تخلیه احساسات افراد راحت تر انجام شود پس نباید مانع ابراز احساسات آنها شویم.
5-برای آرامش بخشیدن به افراد از باورهای دینی آنها کمک بگیریم ولی اگر به علت تحریک پذیری واکنشهای نامناسبی از خود نشان دادند وارد بحثهای اعتقادی و فلسفی با آنها نشویم.
6-سعی نکنیم افراد را به زور از محل سکونت خود دور کنیم اما در صورتی که خطراتی در مورد ادامه اقامت آنها وجود دارد به طور جدی به آنها گوشزد کنیم و سعی نماییم در موارد ضروری از طریق افراد محلی آنها را قانع کنیم.
7-در صورتی که علايم اختلالات روانی در افراد مشاهده کردیم در حدی که امکان دارد باعث آسیب به خود یا دیگران شوند یا تحمل رنج برایشان دشوار شده بود یا نتواند اعمال روزمره طبیعی خود را انجام دهد حتما باید فرد آسیب دیده را به تیم حمایت روانی اجتماعی معرفی کنیم ولی صراحتا عنوان نکنیم که او روانی شده است و غیره.
اکثر مردم از اینکه برچسب بیماری روانی روی آنها بخورد راضی نیستند میتوان در این موارد از اصطلاحات اعصابت تحت فشار است و یا اینکه ناراحتی عصبی پیدا کرده استفاده کنیم.
8-کودکان را از والدینشان جدا نکنیم و در صورتی که مادر کودک مجروح است سعی کنیم کودکان را همراه او یا پدرش برای درمان اعزام کنیم و اگر خود کودک دچار مصدومیت شد الزاما باید پدر یا مادر و یا بستگان نزدیک او همراهش اعزام شوند.
در پایان باز هم تاکید میکنیم که حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی، آسیب های روان شناختی و اجتماعی فراوانی را بر افراد آسیب دیده و بازماندگان وارد می کند، تاثیرات روانی و اجتماعی شرایط اضطراری در کوتاه مدت، حاد و شدید است و میتواند سلامت روانی و بهزیستی روانی اجتماعی افراد را در طولانی مدت دچار آسیب جدی کند.
بنابراین یکی از اولویت های اساسی در شرایط اضطراری و بحران ها، ارائه خدمات سلامت روانی و حمایتهای روانی اجتماعی است و مسئولان و نهادهای دست اندر کار باید به این مساله توجه زیادی داشته و برنامهریزیهای لازم را در دستور کار خود قرار دهند تا صدمات روانی و اجتماعی پس از وقوع حوادث را به حداقل برسانیم.