به گزارش
بلاغ به نقل از
سیمرغ ما، ابراهیم باقریحمیدآبادی در جلسه نقد کتاب «خانهای کوچک با گردسوزی روشن»، ضمن ابراز همدردی با مردم زلزلهزده غرب کشور، اظهار کرد: خوشحالم در این مکان به بهانه کتاب گرد هم آمدیم و میخواهیم در مورد کتاب صحبت کنیم.
وی افزود: با کتابی مواجه هستیم که راویها و خاطرات آن دستاول هستند.
این منتقد بابیان اینکه کتاب «خانهای کوچک با گردسوزی روشن» در آذرماه سال ۹۰ و در آستانه سالگرد شهید کشوری توسط انتشارات یا زهرا تهران به چاپ رسیده، تصریح کرد: شهید کشوری تیرماه سال ۳۲ در کیاکلا متولد و آذرماه سال ۵۹ به شهادت رسید.
وی ادامه داد: در این کتاب با ۴۳ خاطره مواجه هستیم اما نکتهای که ما را مجاب به دنبال کردن این کتاب میکند کوتاه بودن خاطرات است که یکی از عوامل جذبه در مخاطبان است میتوان از این موضوع بهعنوان یکی از خوبیهای کتاب یاد کرد.
نویسنده چندین عنوان کتاب با اشاره به اینکه خاطرات بهصورت روان تدوینشدهاند و با متن دشواری مواجه نیستم و مخاطب کتاب با سلسله جملات دور از ذهن مواجه نیست، اظهار کرد: به دلیل پرداختی که در متن شده گاهی اوقات با تعابیر شاعرانه مواجه هستیم که متن را از فضای استناد دور میکند.
وی افزود: متن کتاب باوجود ۴۳ خاطره و بیش از ۳۰ راوی یکنواخت است که این موضوع نشان میدهد در جملهبندی و جزء سازی کتاب دستکاریشده که شاید قصد نویسندگان از این کار ایجاد کتاب با متنی منسجم برای خوانندگان بود.
باقری حمیدآبادی بابیان اینکه در این کتاب به نقطههای حساس زندگی شهید کشوری با چینش درست از تولد تا شهادت اشارهشده است و با موارد اضافه و غیر لازم مواجه نیستیم، تصریح کرد: همه کتاب و خاطرات در اوج هستند چراکه خاطرات بسیار مهم و حساسی هستند و اگر یکی از این خاطرات حذف شود حلقه بسیار مهم و زنجیرهوار زندگی شهید کشوری بیارتباط میشود.
وی ادامه داد: در این کتاب بانظم خاصی مواجه هستیم و به کودکی برخورد میکنیم که از کودکی حالت رهبری و مدیریت داشته و بهنوعی کادر و تشکیلات خود را دارد.
این منتقد با اشاره به اینکه چنین کودکی با مدیریت مادری بسیار فرهیخته و پدری شاغل در شهربانی نظم را در لحظهلحظه زندگی او میبینیم، اظهار کرد: این نظم نخبه بودن شهید کشوری را افزایش میدهد.
وی افزود: جزء پردازیهای داستان هم خوب انجام شده است.
نویسنده چندین عنوان کتاب یکی از شاخصههای این کتاب را آغاز و پایان آن اعلام کرد و گفت: داستان با خواب مادر شهید کشوری در زمان بیماری احمد آغاز میشود، احمد بیمار است و همه از درمان او ناامید شدند، مادر در خواب چهار مرد را میبیند که متوجه میشود این افراد از ائمه هستند و با نگاه مادرانه خود خواستار درمان فرزندش است.
وی ادامه میدهد: در هنگام خروج آن چهار مرد، امام رضا (ع) میایستد و میفرماید من این بچه را زمانت میکنم.
باقریحمیدآبادی بابیان اینکه کتاب در انتها با خوابی دیگر از مادر به اتمام میرسد، تصریح کرد: مادر در رؤیایی امام رضا (ع) را میبیند که پرونده احمد را در دستانش دارد و میفرماید عمر بچهات در دنیا به اتمام رسیده است.
وی افزود: مادر نگران میشود و میگوید اصلاً مهلت نمیدهید که امام رضا (ع) میفرماید یک هفته دیگر ضمانت میکنم.
این منتقد با اشاره به اینکه در مدت این یک هفته شهید کشوری به مرخصی آمده و مادر این خواب را وقتی برای او تعریف میکند با لبخند احمد مواجه میشود که مبنی بر آگاهی وی است، اظهار میکند: شهید کشوری در دیدار از همه اعضا خانواده خداحافظی میکند و عکس یادگاری میگیرد و به هنگام رفتن به پدرش میگوید این آخرین دیدار ماست و دیگر همدیگر را نمیبینم و با این خاطره کتاب به پایان میرسد.
وی ادامه داد: تفاوتی در این دو خاطره وجود دارد که خاطره اول راوی نداشته و بهصورت سوم شخص از مادر توسط نویسنده نقل میشود اما خاطره آخر توسط مادر نقل میشود و راوی دارد.
نویسنده چندین عنوان کتاب بابیان اینکه معرفی نشدن راویها در این کتاب باعث شده درصد استناد کتاب کاهش یابد که اگر این مورد در جریان کتاب حل میشد با کتاب قویتر و مستندتری مواجه میشدیم، تصریح کرد: این موارد در چاپ بعدی قابلحل هست.
وی یکی از ویژگیهای خوب کتاب را مصور بودن عنوان کرد و گفت: اگر خاطرات را نداشته باشیم آلبومی روایی با تصاویر شفاف و رنگی از زندگی شهید کشوری در اختیارداریم که ما را با فضای بصری روایی زندگی شهید کشوری آشنا میکند.
باقریحمیدآبادی در پایان به بسیجی شهید محمد کشوری برادر کوچک شهید احمد کشوری اشاره کرد و گفت: شهید کشوری آنقدر وسیع و بزرگ است که هر وقت از او یاد میشود برادرش در دل این یادآوریها گم میشود، این شهید یک دلاور بسیجی بود که دنبالهروی برادرش در دفاع از میهن شهید شد.