بعضی از ما عادت کردهایم صحبت کردنمان با خدا فقط برای طلب نیاز و کمبودهای مادی و جاری زندگیمان باشد. البته این هم خوب است و خود خداوند متعال در قرآن به صراحت ما را به آن دعوت کرده و فرمود: ه: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را»، اما حیف نیست همیشه در همین حد بمانیم؟ حیف نیست رشد و فهم و کمال تدریجی که در طول عمر، خدا نصیبمان کرده را نادیده بگیریم و همچون یک نوزاد، فقط هنگام درماندگیهایی مثل گرسنگی دادِ کمک برآوریم؟! امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه ما را دعوت میکنند به اینکه صرفا برای طلب نیاز روزمره زندگی، خدا را خطاب نکنیم و حرفزدنمان با خدا منحصر به خواستن نیازهای مادیمان نباشد بلکه پا را فراتر بگذاریم و لب به شکر نسبت به دادههای او و درخواست برخوردارشدن از شیرینی حرف زدن با او و... هم باز کنیم. حضرت در وصیت زیبای خود به فرزندشان هم اینگونه میفرمایند: بدان آن خداوندی که گنجینههای آسمانها و زمین بهدست اوست. به تو اجازه دعا داده و اجابت آن را بهعهده گرفته است، پس تأخیر اجابت دعایی که به بارگاه خداوند کردهای ناامیدت نسازد زیرا عطای الهی به قدر نیت است. خود حرف زدن با خدا غنیمت است؛ پس، از این به بعد بدون ناامیدی از امکان عدماجابت، راحت با خدا حرف بزنیم.
امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه ما را دعوت میکنند به اینکه صرفا برای طلب نیاز روزمره زندگی، خدا را خطاب نکنیم و حرفزدنمان با خدا منحصر به خواستن نیازهای مادیمان نباشد بلکه پا را فراتر بگذاریم و لب به شکر نسبت به دادههای او و درخواست برخوردارشدن از شیرینی حرف زدن با او و... هم باز کنیم.