به گزارش
بلاغ، این روزها شاهدیم با افزایش روحیه پوپولیستی و عوامزدگی جامعه، عنوان سازیهای غیرمتعارف علمی نیز رونق پیداکرده است.
چرا ما ایرانیان چنین شیفته القاب هستیم؟ آیا دانش و دانایی حاصل از حضور در محیطهای دانشگاهی، عامل بازدارندهای برای بینیازی از چنین عنوان سازیهایی نیست؟
جواد زاهدی جامعهشناس در خصوص کارکرد عنوان و لقب، گفت: سلسلهمراتب، شایستگیها را تأیید میکند و جامعه از طریق عنوان دادنها، درواقع تفاوتها را برجسته میکند.
وی با انتقاد از فراوانی توزیع عنوان، تصریح کرد: اکنون وضعیتی شده که اعضای نهادهای گوناگون میبینند در موارد بسیاری کسانی از این عناوین برخوردارند، که لزوماً شایستگیهای لازم را ندارند. بنابراین، افراد بهجای اینکه به دنبال تقویت شایستگیهای خود بروند، صرفاً به دنبال کسب عناوین میروند و بهاینترتیب کارکرد عناوین از میان میرود.
توسعه بیرویه آموزش عالی سرآغاز عنوانگرایی!
این استاد دانشگاه با غلط دانستن توسعه بیرویه آموزش عالی در دهه اخیر، خاطرنشان کرد: زمانی که حسابنشده و صرفاً بدون آمایش درست سرزمینی و برآورد نیازهای کشور، دست به توسعه آموزش عالی بزنیم که صرفاً جوانان بیکار نباشند، یا بیکاری به تعبیری به تعویق افتد، بهواقع پدیده خطرناکی اتفاق میافتد که پیرو آن جمعیت جوان و تحصیلکردهمان را بدون داشتن هدف خاصی به سمت تحصیلات بالاتر سوق میدهیم. این پدیده چندین پیامد منفی دارد، که یکی از آنها عنوان سازیهای کاذب است.
محمد فاتح استاد دانشگاه با اشاره به کارکرد، ساختار و اشاعه این معضل فرهنگی، گفت: مجیزگویان عنوانساز ناآگاه برای جلبتوجه مخاطبانشان، کسانی که در جایگاه دانشجوی دکتری هستند را «دکتر» خطاب میکنند و یا فردی را که استاد تمام دانشگاهی است، «پروفسور» میخوانند. چنین اشتیاقی به برجستگی و متفاوت قلمداد شدن در دنیای مدرن بوردیو تفسیر میشود.
وی با اشاره به تبعات این رفتار، تصریح کرد: از این منظر نهفقط نوجوانان و جوانان جویای هویت و شهرت، بلکه برخی بزرگسالان صاحب منزلت و جاه و حتی برخی صاحبان وجاهتی درخور توجه علمی، درصدد برمیآیند تا به انحاء مختلف عناوین و القابی را به خود نسبت دهند.
عناوینی که از ریل تخصصیشان خارج شدند
این استاد دانشگاه بابیان اینکه ساختار بوروکراتیک آکادمیها از یکسو و میل مفرط ایرانیان در تمایز بر ترویج این روحیه تأثیر داشته است، افزود: در زمانهای که نخبگان برای تصاحب پول و جاه از طریق حلال راهی ندارند و سیاسیون و فرصتطلبان در این آشفته بازار به دنبال جاه و مقام و شهرت به هر سوی روان هستند، تحصیل و زحمت جای خود را به مدرک و عنوان میدهد.
درحالیکه تا همین چند سال پیش قبولی در مقطع دکترا برای بسیاری از دانشجویان کار سختی بود و به این راحتیها پذیرش در این مقطع تحصیلی ممکن نبود، اما در حال حاضر برخی اسناد منتشرشده نشان میدهد، دیگر قبولی دکترا کار سختی نیست. اسنادی که برخی مسئولین نیز ضمن تأیید آنها میگویند به دلیل برخی فشارها و محدودیتها ناگزیر از چنین کاری هستند.
به عبارتی در شرایط کنونی تحصیل در مقطع دکتری بهقدری آسان شده است که حتی اگر داوطلب در جلسه آزمون به خوردن کیک و ساندیس اکتفا کند، شانس قبولی دریکی از دانشگاههای کشور را خواهد داشت و در ادامه نیز میتواند از پیشوند دکتر برای تصاحب مناصب دولتی و نیز اظهارنظر کارشناسی با وجود نداشتن صلاحیت علمی بهره ببرد.
تبی که فراگیر شد و حتی برخی بزرگان را نیز تبدار کرد!
حسن اعلایی، که دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی است، به خبرنگار ما میگوید: جاذبه عناوین دانشگاهی از طریق نظام اداری و جایگاه اجتماعی این عناوین است که موجب شده تا دارنده مدرک دکترا، از منزلت علمی و فهم و درک عالی نزد جامعه برخوردار شود, بگونهای که حتی برخی از بزرگان نیز تحت تاثیر این عناوین, سخت مایلند تا در کنار عنوان "حجتالاسلام" یا "آیتالله" حتماً عنوان "دکتر" نیز افزوده شود و حتی دیده شده که فرد، حاضر است بجای "آیتالله"، او را "دکتر" بخوانند.
وی با اشاره به اصالت محتوا و کمارج بودن عنوان و مدرک، افزود، وقتی عدهای از بزرگان آموزش عالی خدمت مقام معظم رهبری رسیده و خواستند تا حضرت ایشان مدرک دکتری افتخاری را بپذیرند، معظمله با تشکر از پیشنهاددهندگان، فرمودند که عنوان طلبه را بر هر عنوان دیگر ترجیح داده و از پذیرش این مدرک و عنوان امتناع ورزیدند. بدین جهت، علما و بزرگان حوزویمان نیز باید به این سیره حسنه اقتداء کنند.