به گزارش
بلاغ، 26 خردادماه یادآور سحرگاهی خونین است که رژیم پهلوی چهار مومن مجاهد را به سبب ایمان به خدا و تعهد به مرجع و فقیه عادل زمان و رهبر انقلاب اسلامی و به جرم دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) و اعدام انقلابی حسنعلی منصور مزدور امریکا، به میدان تیر آردند تا یاران اسلام و امام خمینی(ره) را بترسانند اما آنها همانند رهبرشان دلی آرام و قلبی مطمئن داشتند، و با لبی پرلبخند به شهادت لبیک گفتند و در جاودانه تاریخ دارای حیات طیبه شدند و خون پاکشان، شوری دیگر در دل مردم خداخواه آفرید.
بعداز حادثه فیضیه و قیام خونین 15 خرداد، جمعیت موتلفه اسلامی از امام(ره) پس از آزادی، در ایجاد حرکت مسلحانه کسب تکلیف کردند. ایشان در پاسخ فرمودند: "خوبست به شرط آنکه از جایی اسلحه نگیرید که وابسته شوید بلکه بخرید و یا خودتان بسازید".
پس از تشکیل تیم مسلح، موتلفه آمادگی خود را به محضر ولی فقیه عرضه داشت و پیشنهاد اعدام انقلابی شاه و برخی دیگر از مزدوران وی را نمود. امام در ابتداء نهی فرمودند و مصلحت را در مبارزه سیاسی یا مبارزه منفی دیدند. در نهایت چند روز قبل از دستگیری مجدد فرمودند: "حالا موقعش نیست".
شهید صادق امانی با لبخند گفت: "الحمدلله امام نهی را برداشتند. بعداز دستگیری امام در آبان ماه 1343 و تبعید ایشان به ترکیه بهعلت مخالفت شدید با کاپیتولاسیون آمریکایی، شهید آیتالله مطهری فرمودند: "لازم است چند نفر از این طاغوتیها، به زمین بیفتند تا روحیه مردم بازسازی شود".
شهید حاج صادق امانی و یارانش این موضوع را (اذن اعدام شاه و مزدورانش" دانستند و چون حضرت امام در غیاب و عدم دسترسی به خودشان نظر شهید مطهری و شهید بهشتی را تائید فرموده بودند، حجت را تمام میدانست، اما برای مزید اطمینان آقایان حاج تقی خاموشی و عباس مدرسی را مشهد فرستادند تا اذن آیتاللهالعظمی میلانی را بگیرند و پس از کسب اذن در پی تدارک کار برآمدند.
نظر اکثر برادران در اعدام شاه بود و چندبار بر این کار اقدام کردند ولی به دلایلی موفق نگردیدند. نفر بعداز شاه حسنعلی منصور بود و باید پس از تبعید امام(ره) سریعاً کاری انجام میگرفت. تصمیم گرفتند اعدام منصور را جلو بیاندازند. در سب اعدام منصور یاران در منزل شهید بخارایی، که در خیابان مولوی بازارچه سعادت بود، ابتداء نیات خود را بررسی کردند که آیا نقطه مبهمی در خلوص نیست تا آ> را بزدایندو سپس برای رعایت همه ضوابط و مراحلی که اسلام در اجرای چنین عملیاتی معین کرده است مروری بر برنامه کردند که چیزی باقی نمانده باشد. سپس دعا و نماز و راز و نیاز با معبود که توفیق اخلاص و موفقیت در عمل را عنایت فرماید.
آنگاه به بررسی نحوه و شیوه اجرای عملیات و عواقب آن پرداختند و در نهایت برای آنکه در تاریخ نیت و اهداف این عمل و عاملین قهرمان آن را تحریف نکنندٰ قطعنامهای نوشتند و با صدای شهید بخارایی در نوار ضبط کردند که کلمه به کلمه آن درس مردانگی و تقوا و شهامت بوده و بیانگر مواضع موتلفه اسلامی در سختترین شرائط و مشکلترین کار، میباشد.
در صبح اول بهمن 1343، حسنعلی منصور، در جلوی مجلس شورای ملی در میدان بهارستان با خونسردی و آرامش کامل توسط موتلفه اسلامی و یاران صدیق اسلام و انقلاب به سزای اعمال خود رسید و با اینکه برنامه در بهترین حد ممکن بود، اما شهید بخارایی گیر افتاد و به دنبال او با اینکه اعتراف نکرده بود، از طریق خانه و خانوادهاش یارانش را شناختند و بجز چند نفر مانند شهید اندرزگو، حاج حسین رضایی و حاج عبدالرضا مهدیان و حاج شیخ حسن یزدیزاده، بقیه دستگیر شدند و در سحرگاه 26 خرداد، سرداران رشید اسلام شهید حاج صادق امانی، شهید محمد بخارایی، شهید مرتضی نیکنژاد، شهید رضا صفار هرندی، یاران حسین زمانه را به شهادتگاه بردند و دژخیمان رژیم ناجوانمردانه جوانان صدیق اسلام را به رگبار بستند و خون پاکشان را بر زمین ریختند.
انقلاب اسلامی ایران ثمره خون مطهر این شهداء و همه شهدایی است که برای استقرار نظام اسلامی از همه چیز خود گذشتند تا امکان خدمت برای عدهای دیگر از مومنین و مجاهدین فراهم آید. مسئولان کنونی و همه دورهها باید برابر این شهداء خود را پاسخگو بدانند که چه کردند و برای اعتلای نظام اسلامی چه اقداماتی میبایست انجام میدادند که ندادند.