به گزارش
بلاغ،
نگارنده پیش از این در یادداشتی مفصل به نقد سریال "پایتخت" پرداخت. در آن یادداشت بر این نکته تاکید شد که در این سریال متاسقانه علاوه بر گویش و لهجه مازندرانی، رفتار اهالی این دیار مصفا و مشجر نیز مورد تمسخر قرار گرفت. راقم این سطور همچنان بر همان اعتقاد هست و از طرفی معتقد است که میتوان در عین حال که به لهجهها و قومیتها احترام گذاشت امکان شوخی با آنها هم وجود دارد و از این رو "پایتخت" را نباید به لحاظ شوخی با مازندرانیها مورد سرزنش قرار داد بحث آنجاست که تمسخر اتفاق نیفتد. شوخی بشود اما تمسخر نشود، که البته این هنر فیلمنامه نویس و فیلمساز است که میتواند این پارادوکس را بصورت منطقی و البته جذاب حل کند. بهر تقدیر با همه توصیفاتی که پیش از این از سریال مذکور شد، اما نمیتوان از قسمت هفدهم این سریال گذشت.
فصل پنجم سریال "پایتخت" در حالی در نوروز امسال مهمان منازل ایرانیان شد که داستان را بر موضوعی بنا نهاد که بسیار مهم و نیز بسیار به روز است. حکایت داعش و حکومت خودخوانده آن، موضوع اصلی داستان فصل پنجم این سریال دنباله دار، که به تعبیر زیبای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تنظیم دیالوگ ها آن کاملاً ایرانی و بومی است، بود.
خانواده نقی معمولی، که کاراکترهای اصلی سریال را تشکیل میدهند، این بار در جریان سفر به ترکیه سر از سوریه و منطقه پرآشوب "لاذقیه" آن در میآورند. منطقهای که در هر نقطهاش میتوان ردپای تکفیریها و سلفیهای داعشی را ملاحظه نمود. خانواده معمولی در مسیر این داستان و در قسمت هفدهم آن در کارخانهای متروکه با اتفاقی ناگوار مواجه میشوند. اتفاق ناگواری که کارگردان این سریال با نهایت کاردانی و کاربلدی، پلانهای فوقالعاده اثرگذاری را برداشت میکند. پلانهایی که با بازیگری حرفهای نقش آفرینان اصلی، سکانسهای ماندگاری را در تاریخ فیلم و سریال سازی تلویزیونی در ایران به وجود میآورد. سکانسهایی که در پلان به پلان آن میتوان شهداء مظلوم اما مقتدر حرم را ملاحظه نمود. شهدایی که با تمام وجود از شرافت ایران و ایرانی دفاعی بی نظیر نمودند.
در قسمت هفدهم فصل پنجم "پایتخت" بخوبی میتوان عظمت کار شهداء مظلوم حرم را بصورت عینی مشاهده کرد. در این قسمت دلهره و اضطراب با ترسی عمیق آمیخته گشته تا بلکه به مخاطب بگوید که پاسداران حریم و حرم اهل بیت علیهمالسلام اگر رشادت و شهامت از خود بروز نمیدادند امروزه میبایست در پایتخت خودمان یعنی تهران، به دنبال حراست از کیان نوامیس ایرانی میبودیم. شهداء حرم خط مرزی دفاع از ایران را با فداکاری مقتدرانه خود، کیلومترها دورتر از مرز ایران قرار داده اند. مرزی که اکنون فرسنگها و کیلومترها دورتر از مرز جغرافیای ایران اسلامی است.
بیاییم کمی انصاف را چاشنی اظهارات خود کنیم و با زبان کنایهای خود به عظمت مدافعان حرم نیش نزنیم. ای کاش برخی از چهرههای مشهور بازیگری سینما کمی انصاف را چاشنی اظهارات خود مینمودند و در یک بی شرمی محض، مدافعان حرم را مدافعان بشار اسد نمیخواندند! اف بر آن چهره مشهور که سرش را به مثل کبک در برف جهالت کرده و گویا نه چیزی را میبیند و نه چیزی را میشنود. یعنی کر و کور به معنای واقعی است. اف بر شما که نه چیزی از حماسه دلاوران مدافع حرم میدانید و نه میخواهید بدانید. قسمت هفدهم "پایتخت۵" را میبایست شاهکاری در عرصه بیان حقیقت پیرامون تکفیرها و داعشیها دانست که کارگردان سریال با همراهی و همدلی سایر عوامل ساخت، بخوبی از عهده انجام آن برآمد و با هنرمندی تمام آن را به تصویر کشید. دست مریزاد و خدا قوت جانانه می بایست به همه عوامل آن گفت و آرزو کرد که دیگر سریالسازان و فیلم سازان تلویزیون نیز در این مسیر گام بردارند. ان شاالله تعالی