به گزارش
بلاغ، این روزها که تقریباً پس از انتخاب و تأیید قطعی شهردار تنکابن، تمام امور شهر و شهرستان تنکابن سروسامان یافته و تبِ تُند مفسران، نخبگان، فعالان اجتماعی و دغدغهمندان شهر، که اکثر قریب بهاتفاق آنان را مالکان گوشیهای هوشمند و نوپایان تشکیل میدهند، فروکش کرده و شهر تقریباً در سکوت خبری فرورفته، نوع دیگری از اخبار بهشدت در فضای تحلیلی و تفسیری گروههای تلگرامی و کانالهای خبری در حال افزایش و دستبهدست شدن است که آمار تعداد آن نگرانکننده است.
خبری با عنوان «پیام تبریک»! خبری که تنها در نگاه کلان کشوری و ملی ازنظر ماهیت خبر محسوب شده و ارزش انتشار دارد و در سایر موارد یک نمایش بیمحتوا و مجیزگوییِ منفعت طلبانه است. این رفتار و کنش طبیعی اگر صحیح و بجا استفاده شده و سوءنیتی به همراه نداشته باشد، فعلی مناسب و پسندیده است که حتی سفارش نیز بر انجام آن شده است.
اما آیا آنچه امروز شاهد ارتکاب آن از سوی رؤسای ادارات، شهردار، اعضای شورا و حتی مسئولان احزاب و فعالان اجتماعی هستیم، رفتاری صحیح و مناسب است؟ تعداد پیامهای تبریک متعدد و رفتوبرگشت از سوی یک مقام در حوزه شهرستان و همچنین تبریک مسئولین شهری و شهرستانی به منتصبین استانی و امثالهم، که ازقضا هرچند ساعت مجدداً تکرار میشوند، چه مفهومی به همراه دارد؟
نکته جالب در این میان، حضور افرادی مجهولالهویه و البته غیر مرتبط و نامتعارفی است که برای هر انتصاب و انتخابی، یک برنامهریزی مفصل در شبکههای مجازی داشته و از قهرمانی ورزشکاران تا آسفالت معابر را در مجموعه پیامهای تبریک خود دستهبندی و بستهبندی کردهاند.
فضای مسموم و آشفته رسانهای امروز در تنکابن، که مفسران و منتقدان و فعالان اجتماعی آن بیشتر با نگاه جانبداری از فرد و یا گروهی خاص اظهارنظر و عقیده میکنند و یا در نقطه مقابل، در جهت تخریب و تهدید از آن استفاده میکنند، بیشتر مجال منازعه و مشاجره است تا فضا و بستری مناسب جهت مباحثه و مناظره؛ یا مأمن حمایت است یا منبع مخالفت و درنتیجه کمتر گفتمان منطقی و مناسبی در این فضا ظهور خواهد یافت که سبب اصلاح و تغییر یا حداقل سبب خیزش و انگیزش شود.
مصیبت امروز این فضا، سیل پیامهای تبریکی است که نمایشی دروغین در راستای عوامفریبی و جلبتوجه مردم و مخاطبان است و البته شیوه و تبلیغی منسوخ و بیسرانجام و رنگباخته در اذهان عمومی امروز جامعه است. نمایش مصیبت باری که هرچند تمامی ندارد، اما تنها مجریان از اجرای آن لذت میبرند نه مخاطبان.