کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ناز ژیگول پسران و دخترانی که مملکت را فشل می‌کنند!

سهرابعلی افروغ

27 آذر 1396 ساعت 10:44

خلاقيت و نوآوري جزو ثروت‌هایی است كه به دليل آنكه در ظاهر ديده نمی‌شود، ماليات هنگفت هم بابتش پرداخت نمی‌شود، پس اين ثروتي خواهد بود ارزشمندتر از داشتن نفت، گاز، معادن طلا، نقره، آهن و غيره.


به گزارش بلاغ، هر دم از این باغ بری می‌رسد/"یک ژن خوب" ناز پسری می‌رسد/ بلبل شیرین‌سخن و طوطی شکرشکن، جمله برفتند زشهر/ هان که غرابی، زغنی می‌رسد/ شهر تهی گشت ز زحمتکشان/گل‌پسری، کاکل‌زری، لوس و ملنگ می‌رسد

در ادامه یادداشت قبل پیرامون فاجعه مدیریتی در شهرستان، نوشتار زیر با لحن و سبکی متفاوت و کنایه‌آمیز تقدیم به شما خوبان همیشه همراه می‌شود:

پیرمردی تنها در مینه سوتا
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می‌کرد. او می‌خواست مزرعه سیب‌زمینی‌اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.

تنها پسرش که می‌توانست به او کمک کند در زندان بود. پیرمرد نامه‌ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب‌زمینی بکارم. من نمی‌خواهم این مزرعه را از دست بدهم چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده‌ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می‌شد. من می‌دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می‌زدی.
دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده‌ام.

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه‌ای پیدا کنند. پیرمرد بهت‌زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می‌خواهد چه کند؟

پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب‌زمینی‌هایت را بکار، این بهترین کاری بود که ازاینجا می‌توانستم برایت انجام بدهم.


آینده ازآنِ كسانی است كه قدرت تفكر بالایی داشته باشند
می‌توان گفت سال‌های پيش رو، ازآنِ كسانی است كه قدرت تفكر بالا داشته باشند. يك انسان تنها، بي امكانات، بدون داشتن پول و مقام هم می‌تواند كارهاي مؤثر و بزرگ انجام دهد حتي اگر او را زنداني هم كنند، بازهم می‌تواند با قدرت خلق بالايي كه در آن وجود دارد، اثري بزرگ را در كيلومترها آن‌طرف‌تر از خود بجاي گذارد.

خلاقيت و نوآوري جزو ثروت‌هایی است كه به دليل آنكه در ظاهر ديده نمی‌شود، ماليات هنگفت هم بابتش پرداخت نمی‌شود، پس اين ثروتي خواهد بود ارزشمندتر از داشتن نفت، گاز، معادن طلا، نقره، آهن و غيره.

در آينده، سازمان‌ها حتماً به دنبال اين معادن طبيعي انساني (خلاقيت و ابتكار) خواهند بود. سازمان‌ها با استخدام و بكار گيري اين نيروها، آينده را از آن خود خواهند كرد و در سال‌های آتي ما نام سازمان‌هایی را خواهيم شنيد كه اگرچه كوچك هستند اما نيروهاي بسيار بزرگي آن‌ها را به اوج می‌رسانند.

البته آن آینده در حال حاضر به مدد مدیران خلاق و کار بلد و کارآمد در بسیاری از کشورها تحقق‌یافته؛ سال‌هاست که به ثمر و بهره‌وری رسیده است. امروزه چین، که یک کشور جهان‌سومی محسوب می‌شد، به مدد همین خلاقیت و نیروی فکر و ایده پردازی‌ها، غول‌های جهانی ازجمله اروپا و آمریکای پرمدعا را بشدت به چالش و عقب رانده است. جمعیت چین بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر برآورد شده است.

به عبارتی سرریز جمعیت چین بیش از سه برابر جمعیت کشور ماست و چنانچه مساحت کشور چین را به نسبت جمعیت آن موردسنجش قرار دهیم، کمتر از مساحت کشور ماست. یکی از علل عمده موفقیت و پیشرفت چین ناشی از تحول مدیریتی و به‌کارگیری نیروهای خلاق و دلسوز و مبتکر و انقلابی در رأس و مناصب مدیریتی است.

در کشور ما هم آنجاهایی که از مدیران جهادی و خلاق و انقلابی استفاده کردیم، پیشرفت‌های چشمگیر و شگفت‌انگیزی داشتیم ازجمله در صنایع نظامی و بخشی از صنایع پزشکی و هسته‌ای و غیره، متأسفانه در بخش‌های اجرایی (سازمان‌ها و نهادهای دولتی) به دلیل ضعف و ناکارآمدی و جناحی بودن مدیران کلیدی، روزبه‌روز شاهد افول، کم‌کاری، بی‌رغبتی در سطح فرد و جامعه و کشور هستیم.

بلاتردید، رکن رکین و رشد شدید و رو به افزایش ناهنجاری‌ها ناشی از مدیران نالایق و کم صلاحیت و بسیاری فاقد صلاحیت در رده‌های کلان مدیریتی است. شما نگاهی بکنید و مقایسه کنید در نحوه سنجش و نظارت و به‌کارگیری مدیران در برخی کشورها و وضعیت خودمان، فی‌المثل در همین کشور مکار و غارتگر بریتانیا؛ وقتی شخصی که پستی می‌گرفت و مدیر می‌شد، هنگام شروع کارش، او را وزن می‌کردند و پس از پایان دوره نیز وزن می‌کردند، اگر وزنش زیاد شده بود به‌عنوان کسی که از مقامش سوء استفاده کرده مجازات می‌شد.


هر دم از این باغ بری می‌رسد، یک ژن خوب ناز پسری می‌رسد
حالا نگاهی بیاندازید به برخی از مدیران ما، قصه پر غصه حقوق‌های نجومی، اختلاس‌ها، رانت‌خواری‌ها و...که امروزه سو استفاده‌های این‌چنینی حتی در سطح دهیاری‌های ما نفوذ و تسری پیدا کرده است.

راستی از مدیری که در طول هفته، که هفت روزاست هفت دست لباس عوض می‌کند. هرروز تیپ می‌زند و ثمین و ثقیل می‌شود و تمام هم‌وغمش در بدو و طول صدارتش به تعویض و نورپردازی و دکوراسیون نشیمنگاه و دفتر کارش مشغول است، از چنین مدیر و آدمی چه‌کار و تدبیری ساخته است جز اینکه جامعه نه از خلاقیت بلکه از حماقت او شب و روز، رنج و عذاب و مشکلات عدیده را تجربه کند، چه دستاورد دیگری می‌توان انتظار داشت؟!

آری می‌توانیم کارهای به‌ظاهر غیرممکن را ممکن نماییم، ولی به‌شرط بکار گیری مدیران دلسوز و خلاق و انقلابی، نه مدیران ژیگول و طناز و میز پرست و مدلینگ و لوس و ملوس و ملنگ ...


حذف فرهنگ فلج‌کننده
در فرهنگ و آموزه‌های اسلامی و قرآنی ناتوانی جایی ندارد. در کتاب "نقش دل در مدیریت" خواندم: يكي از ابتكاراتي كه ظاهراً شركت تويوتا در فرهنگ‌سازمانی خود و در همكاران خود به وجود آورده است، حذف اصطلاحات و لغات مضری است كه مورداستفاده روزمره كاركنان بوده و آنان را از پيشرفت و تحول و نوآوري بازمی‌داشته است. ازاین‌رو سال‌هاست كه هيچ كارمندي در تويوتا حق استفاده از سه كلمه:

غيرممكن (Impossible)، بهترين (Best) و هرگز (Never) را ندارد و به‌جای آن‌ها بايد از واژه‌های

من نمی‌توانم (I can not)، بهتر (Better) و شايد وقتي ديگر (May be somtimes) استفاده كند تا هیچ‌کس ناتوانی‌های خود را عموميت نبخشد و نااميدي را به جمع سرايت ندهد.


پیشنهاد می‌شود ما نیز فرهنگ مسموم و فلج‌کننده را از فرهنگ خودمان حذف و طرد نماییم و واژه‌هایی نظیر:

نميشه، غيرممكنه، اصلاً، هیچ‌وقت، هیچ‌کس، هيچ جا، طبيعت اين كار، محال است، اينجا ايران است، فرهنگ ما فرق دارد، شما از كار ما خبر نداريد، اين بهترين راه است، جانداريم، وقت نداريم، نفر نداريم، وظيفه ما نيست، به ما مربوط نيست، تقصير خدمات است، صنعت همين است، كار ما نظافت نيست، فشار توليد نمی‌گذارد، اين تنها راه است و... استفاده نکنیم.


موفقیت نزدیک است اگر بخواهیم...ادامه دارد


کد مطلب: 334171

آدرس مطلب :
https://www.bloghnews.com/note/334171/ناز-ژیگول-پسران-دخترانی-مملکت-فشل-می-کنند

بلاغ نیوز
  https://www.bloghnews.com