به گزارش
بلاغ، امسال دهمین سال است که سرزمین مادریام سرخرود میزبان مهمانان زیبای خود، قوهای مهاجر آوازخوان است.
قوهایی که از ترس و وحشت شکار و از بین رفتن در سایر مناطق مازندران به سرزمین و آسمان سرخرود و مردمان مهماننواز منطقه وزرامحله شهر سرخرود پناه آوردهاند.
بیشک این مهمان نوازی بی دردسر و بی دغدغه برای مردمان این منطقه نبوده است، چرا که به واسطه حضور قوهای زیبا، نظر دوستداران و علاقمندان به حوزه محیط زیست و حیات وحش به منطقه جلب میشود.
از این موضوع که این فرصت به تنهایی میتواند به پلی برای جهش طلایی و رشد و توسعه بینظیر برای شهر سرخرود یا حتی شهرستان محمودآباد در حوزههای مختلف باشد میگذریم، چرا که موضوع این نوشته نمیباشد. گرچه در گزارشهای بعدی با عنوان "فرصتی که غنیمت نمیشماریم" به آن پرداخته میشود.
در سالهای ابتدایی چون این منطقه هنوز از لحاظ خبری جا افتاده نبود، میزبان تعداد کمی از علاقمندان به حوزه حیات وحش بود و اگر هم مشکل یا دغدغهای بوجود میآمد، مردم بومی منطقه خودشان از عهده حل و فصل موضوع بر میآمدند ولی در پنج سال اخیر به دلیل افزایش حضور بیش از حد دوستداران و علاقمندان به حیات وحش که در بعضی از روزها تعدادشان بالغ بر 5هزار الی 6هزار نفر هم میرسد، توان حل این مشکلات و دغدغهها و گرهها از دست مردم بومی منطقه خارج شده است و نیاز مبرم به همیاری و همکاری سازمانها و نهادهای اجرایی و قانونی را ایجاد کرده است.
از سال 1392 برای حل این مشکلات کمیتهای به نام کمیته مدیریت تالاب قو سرخرود در فرمانداری شهرستان محمودآباد با حضور سازمانها و دستگاههای مرتبط با موضوع شکل گرفت که به ارائه راه حل و مصوباتی برای حل موضوع هم رسید ولی متاسفانه هر سال به دلیل اجرای ناقص یا عدم اجرای بندهای مصوبات جلسه، هنوز هیچ مرحم یا تسکینی بر دردهای مردم بومی منطقه ایجاد نکرده است.
البته امسال هم به رسم سال های گذشته این کمیته در فرمانداری شکل گرفت، دوستداران طبیعت راه حلهای خود برای برطرف شدن این معضل ارائه دادهاند اما امسال نیز مثل سالهای گذشته این راه حلها نادیده گرفته شد، چرا که بنا بر اندیشه افرادی ما اطلاعاتی در حوزه اکوتوریسم و گردشگری نداریم.
با این اوصاف امیدوارم امسال شاهد ارائه و اجرای راه حلهایی از طرف دستگاههای مسؤول برای حل این معضل و دغدغه مردم که خواستهای به حق، معقول و بسیار ساده و پیش افتاده برای زندگی است، باشیم.
اگر نتوانیم این موضوعات کوچک و پیش پا افتاده را حل کنیم، در مواجهه با مشکلات بزرگتر چه باید کنیم؟ این مردم بومی امروز در اوج سردرگمی، کلافه بودن، نارضایتی، ناخشنودی و رنجیده حالی قرار دارند.
امیدی دوباره نیز داریم که روزی فرا نرسد که حسرت فرصتهای از دست رفته شهر و شهرستانمان را ببریم.
ولی باز ...
دردسر همچنان باقی است ...