به گزارش
بلاغ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سه نوبت، سالهای 1379 و 1382 و 1394 اقدام به پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نموده است. نتیجه هر یک از این پیمایشها بهصورت کتاب نیز منتشر گردیده است.
اشاره به این نکته ضرورت دارد که آنچه در این پیمایشها، سنجیده میشود، صرفاً نگرش جامعه نسبت به موضوعات مختلف است و نه سنجش واقعیتهای جاری در جامعه. این سخن بدان معنا است که سنجش واقعیتهای اجتماعی، چیزی غیر از سنجش نگرشهای جامعه نسبت به این واقعیتها است. درعینحال سنجش و فهم نگرشها نیز ضرورتی اجتنابناپذیر دارد؛ زیرا نگرش، یکی از عوامل و شاید مهمترین عامل شکلگیری و چگونگی رفتار است.
در پیمایش نگرشهای ایرانیان (که نتیجهی آن در قالب کتاب در سال 65 منتشرشده است)، 29 موضوع موردسنجش قرارگرفته است. فصل 13 به ارزیابی اخلاقی جامعهی ایران ازنظر پرسششوندگان، پرداخته شده است. دردادههای جمعآوریشده، جامعهی ایرانی، تصویری شدیداً غیراخلاقی دارد. ارزیابی مردم از وضع اخلاق در جامعه، منفی است؛ اما آیا واقعیت اخلاق در ایران و نگرش اجتماعی دربارهی اخلاق، مطابقت دارد؟ آیا جامعهی ایران، آنگونه که جامعهی تحقیق اظهار کردهاند، غیراخلاقی است؟
مردم دربارهی وضعیت اخلاق در جامعه چه گفتهاند؟55 درصد معتقدند بیشتر مردم اگر فرصت داشته باشند سر همدیگر کلاه میگذارند.
حدود 47 درصد معتقدند جوانمردی کم و یا خیلی کم است.
52 درصد معتقدند «صبر و بردباری» در جامعه کم و خیلی کم است.
65.3 درصد تملق و چاپلوسی را در حد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردهاند.
68 درصد میزان تقلب و کلاهبرداری را زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردهاند.
40.4 درصد معتقدند کسی به قول و قرارهایش پایبند نیست.
72 درصد مردم ایران را دروغگو میدانند.
فقط 9 درصد از پاسخگویان، میزان انصاف را در ایران، زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردهاند.
47 درصد مردم را امانتدار نمیدانند.
56.4 درصد میزان گذشت را کم خیلی کم ارزیابی نمودهاند.
فارغ از اینکه آیا واقعاً اخلاق در جامعهی ایران تا این حد افول کرده است یا خیر، اما چنین تصویر کدر و بلکه سیاه از جامعهی خویش داشتن، نهتنها رفتارها را به سمت غیراخلاقیتر شدن پیش میبرد، بلکه یک نتیجهی دردناک دیگری هم دارد. اینکه زیستن در این جامعه را پرالتهاب و پراضطراب میکند. زندگی مملو از تشویش و نگرانی میشود. با این نگرش، آرام و قرار از روابط اجتماعی رخت برمیبندد. همین نگرش است که جامعه را به سمت غیراخلاقیتر شدن میکشاند؛ زیرا وقتی بر این باور باشیم که گذشت و امانتداری و انصاف کم شده است، ما نیز احتمال بیشتری دارد که در رفتارهایمان انصاف و امانتداری را رعایت نکنیم.
آنچه از رهگذر چنین سنجشی به دست میآید عدم رضایت از زندگی و زیستن در این جامعه و بیاعتمادی به دیگران است. به تعبیر دیگر، سرمایههای اجتماعی در این نوع نگرشها ازدسترفته است، اما واقعیتهای مستتر در جامعه را میتوان در هنگامههایی چون زلزله اخیر کرمانشاه دید که مردم جوهر وجودی خویش را، که نوعدوستی و تقید به ارزشهای دینی است، جلوه و تجلی میدهند.