شاهد این مدعا فرار جمعیت از سینما در صحنه ورود قطار به ایستگاه است، ژرژ ملیس اما، تخیل که تصرف در واقعیت است را به سینما افزود و بعدها بُعد صدا و جلوه های ویژه و فلسفه و …. به درام یاری رساند تا شفقت و ترس و همزاد پنداری میسر گردد.
بیش از یک قرن از ضبط تصویر میگذرد و سینما با زندگی همگان تقریباً گره خورده است، سینمای پویانمایی، مستند، داستانی و تلفیقی و دو رگه و چند رگه فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرد، مکاتب و سبکها شکل گرفتند.
آثار سینمایی کلاسیک حافظه تاریخی و بصری ملتها را بازسازی و سینمای مدرن و پُست مدرن دوران معاصر را تاریخی کردند اما فارغ از کارکردهای کلان، سینما و فیلم کاربردهای خُرد نیز داشته و دارد، لذت فیلم یکی از این موارد است.
بسیاری از ما تجربه فیلم را مدیون پدرانمان هستیم (البته نه با آن نگاه یونگیاش).
سالنهای تاریک سینما و پردههای عریض که گاه عرصه عرضه کلوزآپ (نمای بسته) سوژه بود و گاه اکستریم لانگشات (نمای بسیار باز) آن، صدای فیلم و پچپچهای مخاطبین و عشاق، سوت و کفزدن برای قهرمان فیلم که فک ضد قهرمان را پایین میآورد و این حس کلیشهایی که با گریههای قهرمان اشک میریختیم و با خندههایش میخندیدیم و یکی دو دقیقهای که صرف تطبیق مردمک مان با نور خیابان مجاور سینما میشد وقتی تازه از سالن بیرون میآمدیم و تقلید ژستهای قهرمان داستان و تعریف سکانس به سکانس آن برای دوستان که بارها و بارها تکرار میشد ولی تکراری نمیشد.
حالا اما این روزها تلوزیونهای رنگی چندین اینچی که دیوار خانههای کوچکمان را پر میکند، فرصت دیدن فیلم را فراهم میکند و چیزی که شاید کمتر به آن فکر کردهایم، لذت فیلم است.
لذت از زیبایی یک اثر که گاهی خود را به رخ میکشید و گاه نه.
پیرامون زیبایی و نسبت آن با فرم و محتوا دهها کتاب و مقاله نگاشته شده است، فیلسوفان هنر معاصر بیش از هر هنر دیگر به سینما توجه داشتهاند و ارتباط فیلم با مخاطب اگر چه فارغ از این نگرهها نیست اما به یک حقیقت دیگر وابستهتر و آن لذت فیلم است.
روایت، تنیدگی، معما، راز آلودی، بحران، کنش، تنش و درونمایه عناصری است که سینما به کار میبرد و کنجکاوی، ترس، شفقت، همزاد پنداری، فهم، کشف، درک را به چالش میطلبد و لذت فیلم شکل میگیرد.
اگرچه سینما را یک گفتمان قلمداد میکنیم لیکن لذت فیلم آن را به رسانه دو سویه با خوانش یا بازخوانش تبدیل میکند.
زیبایی شناسی چه نگاهی تناسبی یا تقارنی و چه رویکردی ادراکی و پدیدار شناختی داشته باشد، شناخت زیباییهای فیلم در گروه به چالش کشیده شدن برخی از مهارت نیازهای انسانی همچون کنجکاوی، ترس، شفقت، فهم، کشف و ادراک است، چه این فرایند خود آگاه و یا ناخود آگاه باشد و یا حتی مدیون میراث ژنتیک و یا عقل تاریخی پدرانمان.
باید به این نکته توجه کرد که لذت فیلم همان زیبایی شناسی است، لذت یک فیلم دلهرهآور یا کمیک حاصل تجربه برخورد میراثهای تشریعی، تکوینی، اکتسابی و الهی ما با اثر است.
بجز نمایش، هیچ گونه هنری دیگری، قابلیت به آوردگاه آوردن مهارت نیازهای انسانی در این بُعد و ژرفا را ندارد و لذت فیلم درست به همین دلیل شکل میگیرد.