نکته مثبتی که در این شور و هیجان حتی در بین هنرمندان میبینیم، تاکیدشان برای حضور و رقم زدن آینده مدنظرشان است که نشان از اعتماد به این نظام دارد حتی اگر ناخواسته باشد، زیرا همه معتقدند با حضور در پای صندوقهای رای است که مطالباتشان برآورده میشود و این افتخار بزرگی برای کشور است که هر تفکر و جناحی میداند که میتواند آزادانه دست به انتخاب بزند.
اما شاید لازم باشد به این هیاهو دقیقتر بنگریم، به انتخاب هنرمندانی که برای محبوب مردم بودن با یکدیگر رقابت میکنند و هرگاه که دلیل موفقیتشان را بپرسیم ارتباط نزدیک با مردم را ابراز کرده و معتقدند به یُمن این مردم به شهرت دست یافتند و هرچه دارند از آنان است.
اما "مردم" چقدر در انتخاب این هنرمندان نقش دارند؟ چقدر مردم را کنار معیارهایی که برای انتخاب فرد مورد نظر خود چیدهاند قرار دادند؟
اینروزها اقتصاد بزرگترین مشکل مردم است، تورم که از تکرقمی بودنش فقط ادعایش مانده کمر مردم را خم کرد، جوانان از بیکاری و مشکلاتی که سد راه ازدواجشان است گله دارند و از وعدههای ۱۰۰ روزه و برجام ۱ و ۲ که تنها سراب بود و حال همان وعدهها تکذیب میشود خستهاند، اما لابلای پستهای اینستاگرامی و توئیتری هنرمندان مثلا حامی مردم که بچرخیم این خستگی، اعتراض و دغدغهها گم شده است و از "مردمی" بودن فقط سلفیهای گاه و بیگاهشان مانده.
امیر جعفری که با افتخار خود را فرزند معنوی رئیس دولت اصلاحات میداند، در مصاحبهای اظهار کرده که خوب برجام شد و هواپیماها آمد، ما این همه نگران یک سفر بودیم و دیگر این مشکل را نداریم، چرا میگویید مشکلی حل نشده؟!
بله آقای جعفری ما، همه جوانان، کارگران و زحمتکشان کشور خوشحالیم از اینکه پروازهای کشور امنیت داشته باشد اما سوالی دارم خدمتتان؟!
به نظر شما کارگران معدنی که شما و دوستانتان داغدارش بودید! وقتی ماهها حقوقشان را به عنوان بدیهیترین حق خود دریافت نکرده اند چه سهمی از آسودگی خاطر شما در حین پرواز دارند؟
میگویید مردم تنبل شدهاند! میگویید از گذشته هم به رعیت یک کیسه بیشتر برنج میدادند خوشحال میشد.
آقای محترم این مردمی که دم از آنان میزنید رعیت نیستند، وارثان اصلی کشور همین"مردم" هستند که امروز سهمشان از حقوقهای نجومی مدیرانتان "هیچ" است، مانند دستاورد برجام دولت محبوبتان!
البته این "هیچ" دیگر توهم، تهمت و توهین نیست، دیگر نمیتوان به لنز دوربین زُل زد و این "هیچ" را تکذیب کرد، زیرا جناب رییس بانک مرکزی جلوی تریبون خبرنگاران داخلی و خارجی اعتراف کرد که تقریبا "هیچ" ! این اعتراف برای مردم درد داشت، برای شما چطور؟
آقای جعفری مردم ما رعیت نیستند، این را به دولتمردانتان بگویید که شب مصیبت عظما را فراموش کردهاند و چند روز مانده به انتخابات سرکیسه را شل نموده و به همه حتی آنان که دستشان را از یارانه قطع شده بود، بذل محبت فرمودند تا بلکه با چندر قاز یارانه رای مردم را بخرند، این توهین است که شان مردم را اینقدر پایین میآورید اما دم از عزت میزنید.
این توهینها "درد مشترک" مردم ماست خانم علیدوستی! شما از کدام درد مشترک حرف میزنید؟
درد این است که جوانان ما سرمایهای برای کار ندارند و "امید" شان نا امید شده و حق اعتراض ندارند چون به جهنم حواله میشوند، اما دختر مظلوم وزیر شما میلیون میلیون لباس وارد میکند، چون بیچاره "لیسانس" دارد و بیکار بود؟
درد این است خانم علیدوستی که فکر میکنید مردم تنها شمایید که از فرش قرمزی که زیر پایتان پهن میکنند و برای تعامل با دنیا یا بهتر بگویم آمریکا ذوقزده میشوید اما یکبار هم به خانههایی که فرش زیرپایشان را هم از دست دادند فکر نکردید.
درد این تفکر است که دولت ضعفهایش را ارجاع میدهد به "احمدینژاد" و مردم را میترساند از بازگشت به عقب.
قرار بود با چرخاندن اقتصاد به جلو برانید؟ اما گمان نمیکنید با تعطیلی اکثر کارخانههای داخلی دارید در سراشیبی وارونه میرانید و به نقطه صفر پرتاب میشوید؟!
گفتید رای میدهید برای "شهیندخت مولاوردی"! بله ایشان پدیده این دولت بودند، آن هم با نظراتی چون عقیم کردن زنان بدکاره که کارگردان محبوب شما، اسکاربگیر این روزهای سینمای ایران گفته طرفدار این زنان است!
آخر ما نفهمیدیم از نظر شما اینان بد هستند و باید از روزگار محوشان کرد و یا خوب و بیگناه و باید برایشان غیرت را در فیلمهایمان حراج بزنیم و بعد خوشحال باشیم جایزهها را درو کردهایم؟
پاسخ این تناقضات باشد برای خلوت خودتان شهرزاد سینمای ایران!
آن یکی بازیگر برای دخترش مینویسد که افتخار میکنم نقش مردانی را بازی خواهم کرد که برای آرامش ما رفتند و بعد با افتخاری افزونتر اعلام میکند به دولتی که حرمت همین مردان ایثارگر را بارها و بارها توسط امثال کرباسچی و زیباکلام زیرپا گذاشته رای میدهد؟
آقای استخری ای کاش وقتی نقش شهیدان و سربازان این انقلاب را فقط "روخوانی" کردید کمی و فقط کمی به چرایی این انتخابتان هم میاندیشید؟
-حرف زیاد است و مجال کوتاه! اما دیگر بر کسی پنهان نیست که هنرمندان ما درد کشور ندارند درد فیلمهایی که اکران نشده بر سینهشان بیشتر سنگینی میکند، درد آزادیهایی که ادعای نداشتنش را میکنند اما دولت فخیمشان با طوماری از فحش و ناسزا به مردم و منتقدین این آزادی را لگدمال کرد.
نمیدانم نسل دوم و سوم انقلاب وقتی هنرمندان را میبیند که دغدغهشان دیدار صبح شنبه رییس جمهورشان با کارگردان سریالهای "تَکرار میکنیم" است چه حالی میشود؟
شاید با خودشان بگویند مگر همینها نبودند که حتی ذرهای برای رای مردم ارزش قائل نشده و دم از تقلب زدند و بعداز سالها اعتراف کردند که هیچ تقلبی نبود، شاید حساب و کتاب کند چه فرقی میان او و آقازادههایی که در زندان هم دو تا دو تا مدرک دکتری میگیرند وجود دارد!
شاید فقط کمی تفکر و مرور حرفهایی که هنرمندان در پست کردنشان دیگر استاد شدهاند باعث شود چهره واقعی این هنرمندان را از پس نقابهایی که دیگر افتاده خوب ببینند و دریابند "مردمی" بودن تنها به لغلغه زبان نیست، در عمل باید "مردمی" بود.
ختم کلام، درست فکر کنیم و الگوهایمان را بشناسیم.