به گزارش
بلاغ، موضوع انشا: بهترین خاطره خود را از فینال یک رشته ورزشی بنویسید.
آقای معلم به ما یک موضوع دیگر داد، ما و اصغر خیلی ورزشکار و ورزش دوست هستیم و پای ثابت گل کوچیک در محله و همچنین تماشای تمام برنامههای ورزشی و شکستن تخمه هستیم.
ما میخواستیم بهترین خاطره خود را از تمامی فینالها بنویسیم که مادربزرگ اصغر به ما گفت: بچهها دست نگه دارید، یک فینال دیگر در راه است.
البته مادربزرگ اصغر هم خیلی به ورزش علاقه دارد و همیشه همراه ما به تماشای برنامههای ورزشی مینشیند.
اصغر میگوید: ننه بیشتر به خاطر تخمه خوردن و شوری تخمهها با ما برنامه ورزشی میبیند و همیشه هم فشارش به همین خاطر بالا میرود.
مادربزرگ اصغر به ما تحلیلهای ورزشی خوبی ارائه داد و ما خیلی چیزها فهمیدیم، او به ما گفت بعضی وقتها، بعضی تیمها با هم تبانی میکنند و الکی گل میخورند تا ببازند و به خاطر کسی که پولدارتر و قدرتمندترین تیم را دارد کنار برود.
مادربزرگ اصغر گفت: از کارتون فوتبالیستها باید یاد گرفت که اگر پایشان هم میشکست و یا میزوگی قلبش تیر میکشید و یا سوباسا نِفله میشد و یا کاکرو له و لَوَرده هم میشد، باز هم به فینال میرفتند.
او به ما گفت: البته برای برخیها فینال مهم نیست و فقط فِر پِلِی بازی کردن اهمیت دارد، اما بعضیهای دیگر، هی یارگیری نفر به نفر میکنند و تکلهای خطرناک میزنند تا حریف را به زمین بیاندازند، اما غافل از اینکه حریف هم بلد است بپرد و هم توپ را نجات دهد و هم رقیب را کِنِف کند.
مادربزرگ اصغر گفت که جمعه یک فینال بسیار مهم برگزار خواهد شد و کسی که بازی جوانمردانه کند برنده آن خواهد بود.
ما در سایتهای مختلف ورزشی گشتیم اما نفهمیدیم که جمعه چه فینالی برگزار خواهد شد، اصغر به ما گفت که مادربزرگش خیلی اسرارآمیز شده است و تازه 5 کیلو تخمه شمشیری هم خریده و در کمدش قایم کرده است تا جمعه سرگرم باشد.
مادربزرگ اصغر به ما گفت که او هم از جمله گلزنان خواهد بود و یک گل سالم را خواهد زد.
اصغر به ما نگاه کرد و گفت: ننه همینجوریش با عصا راه میرود، یعنی چطوری میخواهد به یک فینال برود و تازه گل هم بزند؟!!!
مادربزرگ اصغر به ما گفت: نباید داور به نفع بگیرد و نباید گلهای آفساید را سالم بداند.
او درباره تماشاگرنماها هم گفت که باعث میشوند تا بقیه مردم حرفهای رکیک بشنوند.
مادربزرگ اصغر یک پوستر بزرگ از زیدان را در اتاقش چسبانده است و همهاش به یاد زیدان است و میگوید کاش به جای برادر اصغر زیدان نوه او بود.
این بود انشای ما