به گزارش
بلاغ، وقتی به تاریخ اخیر ایران نگاه میکنیم؛ وضعیت دولت روحانی ازنظر تئوریک و خاستگاه اجتماعی همانند خُلقیات تنگ مرحوم مهدی بازرگان است؛ روحانی میگوید: نمیشود و نداریم و به یُمن نگاه به غرب، گامبهگام جلو خواهیم رفت؛ سیاست لنگلنگان و گامبهگام بازرگان نیز همین بود! قلب و دست و چشم دوقلوی روحانی – ظریف نیز فارغ از استعدادها و امکانات ملت و کشور، به سیاست گامبهگام با غرب است؛ کسبوکار مردم فروپاشیده اما این دو تکنوکرات منتظرند تا آمریکا دستی از مهر بر سر ایرانیان بکشد؛ همان دست کینی که چدنی است و پوششی از مخمل آن را در میان گرفته است؛ بازرگان نیز در مقابل خواست مردمی – انقلابی ایرانیان برای رفع مشکلات اقتصادی – اجتماعی دورهی پسا انقلاب که شاید به این روزها مان شباهت داشت میگفت اجازه بدهید: «دولت ولو لنگلنگان ولو با قدمهای تکتک کار کند!» او و دولت اش مردم را به خاطر مطالبات سریعشان در حوزهی کسبوکار تحقیر میکردند؛ امام خمینی اما اعتراض داشت و میگفت: «انگار میخواهند قدمبهقدم راه روند!» چون امام چشمانی تیزبین داشت و میدید دولت بازرگان حرمت اعتماد ایرانیان را نگه نداشته و سستی و تنبلی پیشه میکند؛ بازرگان اما میگفت: «آقا (امام) که یکپارچه عطوفت بوده و از قلب و زبان و مغز مدافع پابرهنگان هستند؛ احساسات ایشان را برمیانگیزند آنوقت آقا وادار میشوند بدون اینکه از ما بپرسند اعلامیه صادر میفرمایند؛ خدمت ایشان رسیدم گفتیم خدا عمر و عزت و توفیق آقا را زیاد کند شما هم ما را کلافه کردید!» آری! مانند امروز، ملت و روحالله که از دولت تکنوکرات کار شبانهروزی میخواست بازرگان اما از این رویه و مطالبه کلافه بود؛ زود عصبی میشد و بر سر مردم و امام داد میکشید؛ میرنجید؛ یعنی همین رویهای که روحانی در پیشگرفته است؛ مدام میگوید شکر گذار باشید! در نقد سیاستهای ولی امر و درخواست مردم برای رونق کسبوکار و عبور از بحران فراگیر بیکاری کمطاقتی نشان میدهدو مردم را به گامهای رمانتیک بعدی در برجام ورشکسته حواله میدهد؛ ناقدین سیاست خارجی را جنگطلب و مخالفین سیاستهای داخلی را ناسپاس معرفی میکند؛ در برابر فشارهای خارجی به سیمانیزاسیون دانش و فناوری بومی روی آورده؛ بودجهی جاری و هزینههای کشور را از حیث تناسب عقلی چندین برابر، بر بودجهی عمرانی بالغ میکند؛ کاری نمیکند تا ارز کشور بیحساب خارج نشود؛ اما وقتیکه باید به تولید اشتغال و صادرات همت کند بهانه میگیرد؛ به او که میگوید: باید وفق استعداد کشور و تکالیف قانونی سالانه یکمیلیون اشتغال ایجاد کرد پرخاش میکند، در برابر اندک مطالبهی ملت در رفع گرفتاریها قهر میکند؛ شخصیتها را دروغگو میپندارد و خلاصه مثل بازرگان از توده ایرانیان کلافه است؛
اینک اما راهی نو باز شد که نه به سیاست گامبهگام بازرگان شبیه است و نه به راهِ نمیشود و نداریمِ روحانی! رئیسی اینطور که میگوید و آنطور که در پیشینهی خود دارد؛ مطالبات مردم و رهبری کلافهاش نمیکند تا مثل بازرگان قهر و استعفا کند و نه مثل روحانی به خشونت کلامی روی آورده و به مردم و رهبری کنایه زند؛ ازقضا او میگوید حرف درمانی کافی است و کشور باید به کاردرمانی در گسترهی عمومی بپردازد وی معتقد است بزرگترین نبرد با دشمن خارجی تبدیل کردن ایران به یک کارگاه بزرگ است؛ وی به همین خاطر از ضرورت آزادسازی ظرفیتهای ملی میگوید و بر آن است که معضله ی این کشور بزرگ، نادیده انگاشتن عزم دولت ملی و آمایش سرزمینی است؛ دانش و ظرفیتی که همهی امکانات ملی را با ایجاد کارآفرینی انقلابی برای عبور از ورشکستگی کنونی اقتصاد ایران به خدمت خواهد گرفت
اصلاً این بیان امام خامنهای است که نقل به مضمون میکنم و آن اینکه «آن مجموعهای که برای اشتغال و رفع بیکاری و رونق تولید کار میکند باید مثل فرماندهی اتاق جنگ در جبهه که شب و روز نمیشناخت کار کند» و کیست که نداند دولت تکنوکرات روحانی که تبار تئوریک و خُلقیاتاش مثل خُلق مرحوم رفسنجانی و کرباسچیهای کارگزارانی (که اهانت زبونانهاش در اصفهان به شهدای مدافع حرم اهلبیت و حرم غیرت و حرم نوامیس، قلب ایرانیان را جریحهدار کرده است) و خُلق مرحوم بازرگان است؛ با این فربگی و کرختی و یکجانشینی در پاستور و سعدآباد و دیگر مشاهد مجلّله، هرگز نخواهد توانست به داد ملت برسد و صرفاً نمایندهی طبقات چهاردرصدی است.