به گزارش
بلاغ،
بعد از توافق وین، چند باراست که گفته میشود: توافق هستهای، آغاز تعامل ایران با جهان است.
پذیرش هیاتهای سیاسی و امنیتی کشورهای غربی، نشان از این دارد که مراد آقای رئیس جمهور از تعامل با جهان، چند کشور زیادتخواه غربی و امریکاست. مقام معظم رهبری نیز با بیان اینکه تعامل به جهان از ابتدای انقلاب وجود داشته و نباید چند دولت متجاوز و استکباری را به "جهان"، دانست، بطلان ادعای فوق را اعلام فرمودند.
عقل و منطق ایجاب میکند تا در ارتباط با کشورها، بسیاری از مسائل و پیشینهها مورد دقت قرار گیرد و از حافظه تاریخی خود و تجربه سایر کشورها و ملتها استفاده شود تا سوءتلقی حتی غیرعمد چند مسئول حتی تراز بالای کشور، موجب تغییر سرنوشت انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران نشود.
اعتراف مکرر و پی در پی، که هزاران دلیل مستند نیز آن را تائید می کند، برخورد براندازانه و مهندسیشده نظام سلطه جهانی به سرکردگی صهیونیستها علیه انقلاب اسلامی ایران از همان روز نخست نظامسازی مردم کشورمان است که با توطئههای ساده و پیچیده از سالها قبل از پیروزی انقلاب شروع شده و الی امروز هیچگاه و حتی برای یک روز نیز توقف نیافته که هر روز بر ابعاد و پیچیدگیهای آن افزوده شده و به عنوان دشمن درجه یک، انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران سیبل هدفگیری لحظه به لحظه صهیونیستهای حاکم بر امریکا قرار گرفته است.
ایرانیان از سال 1320، که با حذف رضاشاه و به قدرت رسیدن امریکائیها در ایران با روی کار آوردن محمدرضاپهلوی، شاهد مانور قدرت امریکا در منطقه با محوریت نظام شاهنشاهی پهلوی به منظور سلطه بر منابع و مبادی انرژی خاورمیانه و حمایتهای سیاسی و امنیتی و لجستیکی از رژیم اشغالگر قدس بودند، ارتکاب همه جنایات و تضییع حقوق اولیه خود از سوی دژخیمان پهلوی را متوجه امریکا میدانستند و این واقعیت را از عمق وجود خود درک کرده بودند که زیر ماسک پهلوی و همه اقدامات این رژیم پوشالی، امریکا و صهیونیستها قرار دارند و برای رهایی کشورشان از چنگال استبداد داخلی، باید حمله اصلی خود را متوجه ریشههای این شجره خبیثه ،یعنی صهیونیستهای امریکایی کنند و همین تشخیص درست رهبر و مقتدای حکیم و عمقنگر ملت نستوه ایران، سرانجام با فداکاریها و جان نثاریهای ملت بپاخاسته ایران اسلامی در میان جهنمی از دسائس جهانی امریکائیها و کشورهای وابسته به آن به نتیجه نشست و در میان حیرت آنان حکومتی با همّت والای شهدای این ملت متولد شد که مبتنی بر اندیشههای دینی و آموزهها و تعالیم اسلامی با جانمایه اهلبیتی است که در سر سودایی جز عزتبخشی به مسلمانان و آزادگان جهان و رهایی بشریت تشنه حقیقت اسلام ناب محمّدی(ص) ندارد.
نقشه راه نظام استکباری امریکا علیه نظام اسلامی ایران، دارای استراتژی بلند مدت و کوتاه و میان مدت است که هدفی جز ناکارآمد جلوه دادن دین بویژه اسلام ناب را تعقیب نمیکند؛ چرا که اثبات قدرت حکومت دینی و جلب توجه عملی جهانیان به این مدل جدید و منطبق با فطرت آنان، چالش جدی برای حکومتهای لیبرال دموکراسی حاکم بر دنیای غرب را بوجود میآورد که منجر به اضمحلال و نابودی کانونهای ثروت و قدرت شیطانی بردگان دنیا و شهوتپرستان حیوان صفت میشود.
امروزه همه عقلای عالم میدانند که هیچ تحرّکی از سوی امریکای صهیونیستزده در جهان صورت نمیپذیرد الّا اینکه در چهارچوب طرح امریکائیان برای مقابله با اسلام و نظام اسلامی ایران باشد. جنگهای خانمانسوز و کشتارهای فجیع در عراق، افغانستان، لیبی، یمن، بحرین، مصر،... و سرانجام سوریه و لبنان با هدف دور کردن جمهوری اسلامی ایران از الگوسازی نظام اسلامی و وحشتآفرینی افکار جهانیان از اندیشههای دینی و نظامهای ناشی از تفکر دینی و ترویج اسلام هراسی و تقویت اسلام سلفی و ضدانسانی در کنار برادرکشی و تفرقهافکنی بین مذاهب اسلامی و فرق و نژادها در جهان اسلام است که توسط امریکائیها مدیریت میشود.
اگر راه اندازی جنگ وخونریزی در سال 1358 دقیقا" کمتر از چندماه پس از پیروزی انقلاب، در ترکمن صحرا، بندرانزلی، تبریز، کردستان، سیستان و بلوچستان و... از سوی امریکائیها علیرغم وجود دهها سند زنده و گویا مورد انکار دولتمردان آن کشور قرار میگرفت، امروز با ورود مستقیم امریکا در کشورهای مختلف منطقه و تحمیل جنگهای نیابتی ویرانگر به کشورهای اسلامی، دیگر باز هم جای تردید بر نیّات ابلیسی امریکائیها وجود دارد؟!. حافظه ملت بزرگ ایران بمبارانهای شیمیایی عفلقیهای امریکایی در استانهای غربی کشورمان را از یاد نبرده است تا نسبت آنها را با گلوله بارانهای شیمیایی مزدوران آنان در سوریه علیه مسلمانان و شیعیان نتواند پی ببرد، همچنانکه در هر دو صحنه امریکائیها با کمال پررویی طرف مقابل را متهم به استفاده از سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی میکرده و میکنند.
ترورهای هوشمند امریکائیان از ابتدای پیروزی انقلاب، هزاران شخصیت فکری کشورمان را از ملتمان گرفت، همچنانکه در عراق و افغانستان و...، موجب شد تا فهرست بلندی از دانشمندان و نخبگان این کشورها توسط جوخههای ترور صهیونیستی به خاک و خون کشیده شدند و عراق و پاکستان و افغانستان و هر نقطهای از کشوری که تحت اشغال امریکائیان قرار دارد، این ترورها و انفجارهای کوراست که امنیت را از مردم مسلمان این کشورها سلب کرده و این حقیقت را به صورت روشن و شفاف به نمایش گذارده که "تروریزم"، روش جاری دولت امریکا برای رسیدن به مقاصد پلید خود درسراسر جهان و حتی در کشور خود است، آنچنانکه در انفجار ساختمان دوقلوی امریکا در سپتامبر 2001 شاهد بودهایم.
چه کسی است که نبیند و نداند با صحنه گردانی امریکا و رژیم اشغالگر قدس، با دلارهای نفتی عربستان و قطر بیش از 80هزار جنگجوی حرفهای از سراسر جهان به صورت مزدور وارد سوریه شده و با حمایتهای سخاوتمندانه ترکیه و مصر، تخریب و آدمکشی در سوریه را برای از بین بردن جبهه مقاومت علیه اسرائیل غاصب در دستور کار لحظه به لحظه خود قرار داده و امریکا علنا" برای آنها پول و سلاحهای مدرن و کشتار جمعی ارسال میکند و مانع ریشهکنی تروریزم در سوریه و هر کشور دیگر میشود؟.
آیا شهدای دولت بویژه شهیدان باهنر و رجایی را منافقین امریکایی با دستور مستقیم کاخ سفید ترور نکردند و از این دو شهید والامقام چیزی جز پیکر سوخته و ذغالشده باقی نگذاردند؟
چرا بشریت به جای اشک خون نگرید وقتی میبیند آشکارا امریکا در همه کشورها دخالت میکند و با معیارهای چندگانه، اصول اولیّه دموکراسی و حقوق انسانها را نادیده گرفته و با بیش از700هزار نیروی مسلح نظامی در 120 پایگاه خارج از خاک خود، امنیت جهانی را تهدید میکند و با این وجود در قالب یک مدعی بزرگ، شورای امنیت سازمان ملل متحد و ارگانهای وابسته به آن را در اختیار دارد و هر کشوری را که بخواهد مورد تحریم و ایذاء قرار میدهد وهمواره در همه کشتارها و قتل عامها خود را به عنوان ناجی معرفی میکند!!.
در 34سال قبل، سازمان منافقین با حمایتهای پشت پرده آمریکائیها موجی از رعب و وحشت ترورهای وسیع را در کشورمان براه انداخت و روزانه بدتر از سگهای هاردر کوچه و بازار شهرها متدینان و مردم عادی را به جرم حمایت از نظام اسلامی به شهادت میرساند و اوج سبعیت را به آنجا رساند که سر سفره افطار ماه مبارک رمضان وارد منزل مردم میشد و جلوی چشم اعضاء خانواده سر مرد خانه را با کمال قساوت از بدنش جدا میکرد و بیش از 17هزار نفر را به شهادت رساند، که فاجعه 7تیر 1360 و شهادت شهید مظلوم بهشتی و 72یار و یاور نظام اسلامی و ضایعه سوم شهریور همان سال و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، نمونهای از آن جنایات میباشد، و در همان حال نیز امریکائیها جمهوری اسلامی ایران را متهم به نقض حقوق بشر میکردند و در کنار دهها فتنهافروزی داخلی، توانسته بودند 43 کشور را در پشت سر صدام بر سر جنگ پرخسارت تحمیلی به کشورمان قرار دهند و امروز که سازمان منافقین کاملا" در آغوش آنهاست، باز هم در کمال پررویی سعی دارند در مسائل داخلی ایران دخالت کنند و این روزها، که دوران پساتوافق را سپری میکنیم، میکوشد تا از این دوره گذار نیز استفاده کند و بموازات دامن زدن به اختلافات و ترغیب تندرویها، عناصر مرعوب و متمایل به خود را به عنوان ناجی ملت ایران و...معرفی کند.
برخی نیز،استفاده از واژه "اعتدال" و میانهروی را بهانهای برای عبور از ارزشگرایی قرار داده و عافیتطلبانه و مرعوبانه و تکنوکرات سکولارمنشانه، نادیده گرفتن لیست بلند جنایات امریکا و انگلیس را توصیه و تبلیغ میکنند تا پذیرش امریکا و سبک زندگی غربی در کشورمان با تغییر نوع نگاه و نگرش، به سهولت انجام شود.
امریکائیها ،که سیاهترین پرونده جنایات علیه بشریت را در طول تاریخ از آن خود کردهاند، سخت نگران رشته شدن بافتههای خود توسط مقام معظم رهبری هستند که همواره با تیزبینی خاص خود، تلاش سالها سناریئوهای پیچیدهشان را بی اثر و خنثی میکند.
جنگ زرگری این روزهای کنگره با دولت اوباما برای تحت تاصیر قرار دادن مقامات کشورمان که بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند، هوشیاری دولت و شخص آقای روحانی را میطلبد تا تنها و تنها مصالح عالیه نظام اسلامی را ملاک تصمیم خود قرار دهند و خود را محکوم به انتخاب گزینههای تحمیلی دشمن درجه یک اسلام و ملت ایران نکنند.
امید می رود دولت "امید و تدبیر"، با تکیه بر ظرفیتهای بی پایان انقلاب اسلامی در ایران و جهان بتواند با تدابیر داهیانه و بهره گیری کامل از رهبریهای پیامبرگونه مقام معظم رهبری، طومار ننگین قدرتهای شیطانی را با حل کامل مشکلات داخلی در هم بپیچد و فضای جدیدی برای آزادگان و مسلمانان جهان بوجود آورد. انشاءالله تعالی