یوسفعلی میرشکاک و مصطفی علیپور دو شاعر کشورمان، به منظور گرامیداشت یاد مرحوم مرتضی حنیفی، شاعر شعر جنگ و دفاع مقدس یادداشتی نوشتند.
میرشکاک:مرتضی حنیفی در میان همسالان خود همانندی نداشت
20 تير 1398 ساعت 16:30
یوسفعلی میرشکاک و مصطفی علیپور دو شاعر کشورمان، به منظور گرامیداشت یاد مرحوم مرتضی حنیفی، شاعر شعر جنگ و دفاع مقدس یادداشتی نوشتند.
به گزارش بلاغ،یوسفعلی میرشکاک و مصطفی علیپور دو شاعر کشورمان به منظور گرامیداشت یاد مرحوم مرتضی حنیفی، شاعر شعر جنگ و دفاع مقدس یادداشتی نوشتند که در ادامه میخوانید:
حنیفی در در دلهای برومند جایگاهی بلند داشت
براساس این گزارش، متن یادداشت یوسفعلی میرشکاک شاعر، نویسنده به شرح زیر است:
سال ها با درد یتیم بودن ساخت و پدر شهید خود را در رؤیاهای خویش جستوجو کرد و طی این جستوجو شاعری بالنده شد و به تمایزی در سخنوری دست یافت که برای کمتر شاعری حاصل میشود. جستوجوی پدر، او را نه تنها در شعر فرابرد بلکه دلیپاک و جانی تابناک به او داد و من گواهی میدهم که مرتضی حنیفی در میان همسالان خود همانندی نداشت. روان روشن و زبان پیراسته از دروغ و پرهیز وی از کژدلی و کژزبانی او را در دلهای برومند جایگاهی بلند بخشیده بود.
سال ها در پرتو جستوجوی پدر شهید خویش، فراگرفت که با فقر بسازد و به دنیاداران حسد نورزد و با هیچکس کین نتوزد و جز در پی گمشده خویش نباشد. اکنون در کنار گمشده خود است.
مرگ، او را از ما و از شعر ربود و غربت او را به پایان رساند. از این پس میتواند در سایه پدر بنشیند و در بهشت جاودان از مهربانی پدر، بهرهمند باشد و دفترهایی را که در فراق پدر سروده است، بر آن شهید گرامی و دیگر شهیدان بخواند و از یاد ببرد که در زندان تنگ زمین بر وی چه گذشته است.
چرا دست از سر شعر برنمیداری مرگ؟
همچنین یادداشت مصطفی علیپور شاعر نیز به شرح زیر است:
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
به یاد مرتضی حنیفی عزیز
چه گذر موقتگاه بیرحمی است این جهان که مسافران غریبی دارد این خیابان از ازل تا به ابد. تلخ و تنهایی میآیی، تلخ و تنها میگذری و تلخ و تنها میروی. و تمام زندگی، این تلخی و تنهایی است. و تلختر اینکه مسافر این جاده شاعری باشد ....
سایه ساری که چتری بگشاید نیست. و دستی که دراز شود و چشمی که بگرید و قلبی که بتپد چندان که گویی هرگز نبوده است.
سپس شعر میآید، پس جنون و راز و دلتنگی .... همسفران این سالهای بیهنگام تا نقطهای که جهانش به پایان میرسد این جهان....
چه میخواهد این مرگ؟ چرا دست از سر شعر برنمی دارد؟ این جوان این طوفان تنها نهالی بوده است که ساقه ساقه راه مییافت به تنومندی، چرا دست از سر شعر برنمیداری مرگ! این چه بخلی است و چه بغضی است از تو به شاعر؟ این جوان، این طوفان، این شعر هنوز واژهها و زخمهای بسیاری داشته در جان، تا بپاشد برای کبوتران جهان. و شعلههای بسیارتر در قلب تا چراغ معابد جهان باشد. چرا دست از سر شعر برنمیداری مرگ؟
گفتنی است، مرتضی حنیفی، شاعر شعر جنگ و دفاع مقدس ۱۵ تیرماه در سن ۳۳ سالگی درگذشت.
کد مطلب: 396089