الهه ای که کولاک نمی کند!

بلاغ - الهه کولایی که سابقه نمایندگی مجلس افراطی ششم را در کارنامه خود دارد دارای تفکرات منحصر به فردی است که در جای خود بسیار هم قابل تامل است، شخصی که این روزها صحبت از نشاندنش بر کرسی ریاست دانشگاهی است که قرار است به عنوان یک دانشگاه مادر، مولد تفکر انقلابی باشد!
وی که از جمله امضاکنندگان نامه معروف127 نماینده مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب است در انتخابات مجلس هفتم از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت گردید.
این خانم در جریان تحصن ضدانقلابی نمایندگان ردصلاحیت شده مجلس ششم در صحن مجلس ، یکی از اصلی ترین گردانندگان آن تحصن غیرقانونی بود که به همراه فاطمه حقیقت جو که هم اکنون درخارج از کشور! به سر می برد مصاحبه های رنگانگی! را در ترسیم چهره ای خشن از جمهوری اسلامی انجام می داد.
جالب اینجاست که شبکه صهیونیستی و انگلیسی بی بی سی از مشتریان پرو پا قرص او بوده وبا همکاری مسیح علی نژاد خبرنگار فعلی صدای آمریکا و بی بی سی که او هم از صدقه سر مدعیان اصلاحات به خارج از کشور فرار کرده است اقدام به تهیه خبر از او کرده و سپس در بخش های ویژه و با آب و تاب فراوان پخش می کرد.
کولایی که عضو شورای مرکزی یکی از افراطی ترین احزاب برآمده از دولت اصلاحات بود سخنگوئی نامزد ناکام! این جریان افراطی در انتخابات ریاست جمهوری نهم را بر عهده داشت. نقش او در فتنه 88 هم بسیار قابل اعتنا است آنجائیکه او به همراه دیگر افراطیون با انجام مصاحبه های گوناگون با رسانه های مسئله دار به تقویت وهم نامزد متوهم و مغرور می پرداخت.
الهه کولایی

وی همچون دیگر مدعیان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با خارج دانستن دکتر روحانی از دایره اصلاح طلبی، از نامزدی محمدرضا عارف حمایت کرده و بعد ازکنارکشیدن اجباری عارف از انتخابات، مشخص نشد که او و دیگر همفکرانش اصلا در رای شرکت داشتند که حال مثلا به چه کسی رای داده باشند!
جالب اینجاست که اکنون به عنوان حامی روحانی قصد دست یابی به منصب را دارد! به هر تقدیر به نظر می رسد در همین ارتباط می توان نکات زیر را مطرح نمود:
1_ اشاره به یک نکته در همین ابتدا به نظر ضروری می رسد. نکته ای که جلوه گری آن را در برخی از موضوعات می توان به وضوح ملاحظه نمود.
متاسفانه برای برخی از خواص و ذی نفوذان هم دیاری و هم استانی بودن ملاکی فوق العاده! مهم برای تائید به شمار می آید . این موضوع در برخی اوقات چنان پررنگ است که حتی مستندات متقن هم به ظاهر دیده نمی شوند و اصولا گویا آسمان طپید تا این نعمت ارزانی زمین شود!
مقصود از طرح این نکته آن است که از منظر عقل و خرد ، نسبت سرزمینی هرگز در تائید و یا انتقاد از افراد جایگاهی نداشته و ندارد. شاید نامزد تصدی کرسی صدارت بر بزرگ ترین مرکز آموزش عالی پایتخت از جهت هم دیاری با نگارنده مشترک باشد اما این موضوع نباید ملاکی برای اظهارنظر باشد.
اینکه چون فلانی همشهری و هم استانی است لذا باید کاملا مورد تائید واقع شود خطائی بدیهی است البته عکس آن هم صادق است صرف هم دیاری نبودن دلیلی برای عدم تائید نمی تواند باشد.
مبنا و ملاک در تائید اشخاص در اینجا، اسلام و انقلاب هستند. بدون تردید افرادی منشا اثر خیر در دوران مسئولیت خود در ایران اسلامی هستند که درنظر و عمل پیگیر صادق و ثابت آرمانهای حقیقی اسلام و انقلاب باشند ولاغیر.
2_ دولت یازدهم شعار اعتدال را بر سر درب خود نصب کرده است. شعاری که اگرچه زیبا و ظریف! است اما میزان تجلی آن در ارکان مختلف مدیریتی قوه مجریه جای درنگ فراوان دارد. معنی این شعار این است که افراط گرایان و تندروان در این دولت جایگاهی ندارند حال وقتی چنین شعاری و با چنین خروجی مطرح می گردد.
الهه کولایی

آیا جای این پرسش اساسی نیست که چگونه از یک سو می توان چنان شعار پرطمطراقی را سر داد و از سوئی دیگر فردی را برای یک مرکز مهم علمی مدنظر قرار داد که سوابق او مشحون از ...! می باشد؟! آیا براستی با حضور او در این مرکز علمی می توان اعتدال را دید؟!
3_ پیشرفت علمی در جمهوری اسلامی آنچنان شتابان بوده است که حیرت جهانیان را در پی داشته است. جالب اینجاست که بسیاری از برجسته گان علمی دنیا این موضوع را خارج از توان یک کشور می نامیدند و به تصور خود جمهوری اسلامی ایران با کمک دیگران به چنین دستاوردهائی رسیده است اگرچه این تصور ، فهم درستی از موضوع نیست اما شاید می توان به آنها کمی حق داد چرا که آنان در اثر تبلیغات شدید و شبانه روزی رسانه های بیگانه ، درک نکرده اند که انقلاب اسلامی و دو رهبر عزتمند آن روح مسیحائی را در کالبد بی رمق دانشگاهیان و عالمان دمیده و طلب علم را بر اساس آموزه های اسلام عزیز فریضه ای قطعی برشمرده اند.
به یاد بیاوریم که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با آن میزان از مشغله، ساعت های طولانی را به جلسات مختلف با نخبگان و برجستگان علمی و تحقیقاتی اختصاص داده و انگیزه ای بس مضاعف برای مجاهدان علمی کشور می شوند.
جای آیا این سوال نیست که چرا چنین مرکز مهمی را به می خواهند به فردی بسپارند که نگاه او به دانشگاه نه به عنوان خاکریز جبهه علمی کشور بلکه مقرر و پایگاه حزبی و طیفی است ؟! شاید گفته شود این فرد چنین نگاهی به دانشگاه ندارد در پاسخ باید گفت که نه سوابق گذشته او در مجلس افراطی ششم و یا انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری که خود مثنوی هفتاد من کاغذند! بلکه اتفاقا رفتارهای اخیر وی نشان می دهد که او اصلا به جهاد علمی شتابان توجه ندارد.
4_ دانشجویان دختر و پسر مادران و پدران آتی جامعه اند. قطعا نوع مدیریت آموزشی و پرورشی کنونی بر آنان، بستری برای بسته شدن نطفه چیدمان فرهنگی فردای کشور است. کشوری که دین خواهی و دین باوری در کوی و برزن آن می بایست شکل عملی گیرد .
حال براستی نباید پرسید اگر اینگونه است پس چرا خانمی عزم! ریاست بر مرکزی مهم در تهران را کرده که تعمق در رفتارهای او نشان می دهد اصولاایشان اعتقادی به سبک زندگی دینی و ملی ندارد؟! اینکه روز کذائی و خلاف ملی و دینی 8 مارس از سوی او البته با همدلی برخی ها! گرامی داشته می شود آیا نمی تواند دلیلی بر وجود نگاه تک بعدی و جنسیتی او به زندگی باشد که اتفاقا برخلاف آموزه های دینی است؟!
5_ و آخرین نکته اینکه ، ای کاش جناب وزیر علوم به مثل چهره آرام خود به دنبال همکارانی از این دست می بود! واقعا چرا خروجی آقای فرجی با آن رفتار آرام اینگونه ای است؟! به نظر می رسد از دو حالت خارج نیست یا اینکه کسانی در پیرامون او قرار گرفته و عملا تصمیم گیرند که با اعتدال و شعار دولت یازدهم میانه ای ندارند و یا آنکه خود ایشان درونی طوفانی دارد!
به هر تقدیرجناب وزیر بپذیرند که با این سرکار خانم نمی توان در مرکز علمی مهم پایتخت، الماس بدست آورد زیرا هر الهه ای نمی تواند کولاک کند!
شکرالله رضازاده شرمه - مدیر مسئول روزنامه حرف