تاریخ انتشارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۰
کد مطلب : ۳۶۹۱۹۵
ما معتقديم كه امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) از كارهاى امّت، به ويژه شيعيان آگاه است.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ،در كتاب‌هاى روايى بابى به نام «عرض الأعمال» وجود دارد.[1] طبق برخى از روايات، تمام كارهاى ما، هر هفته يك روز يا دو روز و طبق بعضى ديگر از روايات، هر روز، و مطابق رواياتى ديگر، هر صبح بر امام عصر اروحنا فداه عرضه مى‌شود:

امام صادق(عليه السلام) مى‌فرمايد: «اعمال در روز پنجشنبه به رسول خدا و امامان(عليهم السلام) عرضه مى‌شود». [2]

از معصوم(عليه السلام) روايت شده است: «اعمال امّت در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پيامبر اكرم و امامان(عليهم السلام) عرضه مى‌شود و به آن علم مى‌يابند».[3]

حضرت مهدى(عج) در نامه مبارك خود مى‌نويسد: «همانا هميشه بر احوال و اخبار شما آگاهيم و چيزى از شما بر ما پوشيده نيست».[4]

صاحب تجارتخانه‌اى را در نظر بگيريد كه هر روز سرى به دفتر مى‌زند تا ببيند چه معامله‌هايى در آن روز انجام گرفته است؛ آن گاه هفته‌اى يك بار، مطالعه‌اى دقيق روى دفتر انجام مى‌دهد و در آخر ماه نيز مرور و محاسبه دقيق ترى بر تك تك معامله‌ها مى‌كند و سرانجام در هر سال، يك حسابرسى كلّى از وضعيت تجارتخانه اش دارد. ممكن است وضع امت در برابر امام زمان(عليه السلام) نيز از اين قبيل باشد كه يك مرحله از عرض اعمال، در هر صبح و هر شام انجام مى‌گيرد. كارهايى كه مردم شب انجام داده اند، صبح، خدمت حضرت ولى عصر سلام اللّه عليه عرضه مى‌شود و كارهايى كه از صبح تا شام انجام داده اند، شب به حضور آن بزرگوار ارائه مى‌شود. در مرحله‌اى ديگر، مجموع كارهاى هفتگى را در دو روز دوشنبه و چهارشنبه به حضور امام(عليه السلام) تقديم مى‌دارند و سرانجام در شب قدر، تمام مقدّرات مردم بر وجود مقدّس ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف عرضه مى‌شود.

اگر ما توجّه داشته باشيم تمام اعمالى كه انجام مى‌دهيم، هر صبح و شام يا هر هفته خدمت امام زمان (عج) ارائه مى‌شود، تأثير بسيار بالايى در سازندگى ما خواهد داشت. اگر همواره به اين حقيقت توجّه داشته باشيم كه ريز و درشت سخنانى كه مى‌گوييم، تمام نگاه‌هايى كه به مكان‌ها و اشخاص مى‌اندازيم، هر گامى كه برمى داريم و هر حركتى كه در پنهان يا آشكارا انجام مى‌دهيم، و حتّى نيت‌هايى كه مى‌كنيم، همه و همه در محضر مولا و سرورمان قرار مى‌گيرد، به طور مسلّم، رفتار و گفتار ما تغيير خواهد يافت؛ چرا كه هيچ يك از ما دوست ندارد امام زمان ارواحنا فداه كارهايى ناشايست يا كم ارزش را از او مشاهده كند. اگر به چنين حقيقتى توجّه داشته باشيم، همواره مى‌كوشيم كارى نكنيم كه دل مولايمان از ما برنجد؛ چرا كه رنجش قلب مقدّس او، رنجش رسول خدا است و رنجش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) قهر و عذاب الاهى را در پى دارد: «الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»[5]؛ آنان كه پيامبر خدا را مى‌آزارند، عذابى دردناك در پيش دارند؛ بنابراين، بر ما لازم است كارهايى را انجام دهيم كه قلب مقّدس ولىّ عصر ارواح العالمين له الفداء را خوشحال و شاد كند.

 البتّه آن بزرگوار آن قدر مهربان است كه اگر گاهى لغزش‌هاى كوچكى از ما سر بزند، براى ما استغفار مى‌كند. اگر شخصى كه دائم توجّهش به وجود مقدّس ولىّ عصر(عليه السلام) است و همواره از اعمال بد مى‌پرهيزد، به طور تصادفى اشتباهى مرتكب شد، وقتى نامه عملش را خدمت ولىّ عصر ارواحناله الفداء مى‌برند، حضرت براى او دعا و استغفار مى‌كند و از خدا مى‌خواهد كه او را ببخشايد. امّا اگر خداى ناكرده، ارتكاب گناه، رفتار هميشگىِ فرد باشد، لياقتِ ولايت حضرت را از دست مى‌دهد كه از چنين وضعى به خدا پناه مى‌بريم:

 سيد بن طاووس (اعلى الله مقامه) مى‌گويد كه نيمه شبى در سردابِ مقدّس سامرا صداى مناجاتِ زيباى امام عصر(عج) را شنيدم كه در حقّ شيعيانش چنين طلب استغفار مى‌فرمود: «اَللَّهمَّ إِنَّ شيعَتنا مِنّا و خُلِقُوا مِن فاضِلِ طينتِنا و عُجنُوا من ماءِ عذبِ وِلاَيَتِنا فَاغفِر لَهُم مِن الذُّنُوبِ مَا فَعَلُوهُ إِتّكَالا عَلَينَا فَوَلِّناَ حِسَابَهُم يَومَ القِيَامَةِ و لاَ تَفضَحنَا بأَعمَالِهِم...؛ پروردگارا! شيعيان ما از مايند؛ از اضافه خاك خلقت ما آفريده شده اند و سرشتشان به آب گواراى ولايت ما عجين شده است؛ پس ببخشاى برايشان گناهانى را كه با اتّكا و اعتماد به ما انجام داده اند و حساب روز قيامتشان را به ما واگذار فرما و ما را با آشكار كردن اعمالِ ايشان رسوا و خجلت زده مفرما!»[6]

 

پي نوشت:

[1]  ر.ك: علاّمه مجلسى، بحارالأنوار، ج 6، ص 172، باب 7 (... عرض الأعمال عليهم صلوات اللّه عليهم)؛ ج 23، ص 333، باب 20 (عرض الأعمال عليهم و أنّهم الشّهداء على الخلق).

[2] ميرزا حسين طبرسى نورى، نجم الثاقب، باب 11، ص 825؛ محمد بن حسن صفّار قمى، بصائر الدرجات، ص 426، ح 16.

[3] ميرزا حسين طبرسى نورى ، نجم الثاقب، باب 11، ص 825؛ طبرسى، مجمع البيان، ج 5، ص 69. 

[4] علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 53، ص 174، باب 31، ح 7.

[5]  توبه، 60.

[6] علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 53، ص302؛ على اكبر نهاوندى، العبقرى الحسان، ج 2، ص 149.

آفتاب ولايت، آيت الله مصباح يزدي، ص 168-170.

ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما