موضوع این نیست که حضور آنها می توانست "چه کند" یا "نکند"، مساله این است که "غیبت چهره های اصولگرا" در این انتخابات یک امتحان سیاسی بود و فراموش نخواهد شد. ژنرال های اصولگرا در تقابل روشن دو جریان سیاسی حاضر نشدند نقش آفرینی کنند.
اما علت چه بود؟ چرا در صحنه حاضر نشدند؟
اصولگراها غایب بودند چون در دو برهه حساس حضور نداشتند.
برهه دوم زمانی بود که باید تلاش می کردند پایگاه رای و جانفداهای رئیسی را پای کار قالیباف بیاورند. اما نکردند با اینکه می دانستند با کنار رفتن قالیباف آرای او حیف و میل می شود. ساده ترین راه را انتخاب کردند چون حاضر نبودند تلاشی کنند. چون در مقابل تعصب جان فداهای کف خیابان احساس ضعف و بی سلاحی می کردند.
اما این بی عملی برای چیست؟
این بی عملی ناشی از #عدماعتماد_به_نفس است. اصولگراها "اعتماد به نفس سیاسی" خود را مقابل طرفداران شان از دست داده اند.
مدتهاست که پذیرفته اند باید #دنبالهرو و پیرو پایگاه اجتماعی شان باشند نه #راهبر. تصمیمات گذشته آنها و شکست های پیاپی در انتخابات مختلف باعث شده است اعتماد به نفس خود را مقابل هواداران و طرفداران از دست بدهند و خلع سلاح کاریزماتیک شوند و قدرت تصمیم گیری و نقش آفرینی نداشته باشند.
این 4 سال فرصتی برای بازسازی این اعتماد به نفس است.