شاید بتوان گفت: تب تند کنکور در جامعه تا حدود زیادی فروکش کرده و جای خود را به تب تحصیلات تکمیلی مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا داده است. با وجود این، اما مؤسسات آموزشی کنکوری همچنان در تلاشند تا این تب سرد نشود چراکه با سرد شدن تب تحصیلات دانشگاهی در جامعه، منبع درآمد این مؤسسات محدود خواهد شد، به همین خاطر هم با تغییرات جمعیتی کشور و کاهش تعداد داوطلبان ورودی دانشگاهها، بسیاری از این مؤسسات خود بروز میکنند و با طراحی کلاسهای خاص، کتابهای آموزشی، حل مسئله و تستزنی در انواع مختلف و همین طور طراحی اردوهای نوروزی برای کنکوریها تلاش میکنند تا همچنان در عرصه باقی بمانند. در این بین برخی مؤسسات پا را فراتر نهاده و سراغ مقطع تحصیلی ابتدایی هم رفتهاند تا به این وسیله جمعیت بالقوه تحت پوشش و صد البته درآمدهای خود را افزایش دهند. این در حالی است که طی سالهای اخیر با پدیده صندلیهای خالی در ساختار آموزش عالی مواجه هستیم و رقابت در کنکور برای داوطلبان ورودی دانشگاهها بر سر دانشگاه محل تحصیل است نه ورود به دانشگاه. از سوی دیگر بالا رفتن تب کنکور ومحدود شدن مفهوم موفقیت به داشتن مدرک تحصیلی بالا امری است که موجب اضطراب و پریشانی برای بچهها و خانوادهها میشود و خیلی وقتها جامعه را از مفهوم اصلی تعلیم و تربیت منحرف میکند.
اردوهای نوروزی برای کنکوریها
«اردوی نوروزی برای دانشآموزان دختر و پسر، پایههای ششم ابتدایی تا چهارم دبیرستان (پیش دانشگاهی) در دو بازه زمانی دوم تا ششم فروردین (اردوی اول) و هشتم تا ۱۲ فروردین (اردوی دوم) برگزار میشود.
شیوه برگزاری اردو به دو صورتِ صرفاً مطالعاتی (مخصوص گروه پیش دانشگاهی، سوم دبیرستان) و ترکیب یک زنگ کلاس و یک زنگ خودآموزی (مخصوص گروههای ششم تا دهم) خواهد بود.» اینها بخشهایی از توضیحاتی است که یکی از مؤسسات کنکوری برگزار کننده اردوهای نوروزی درباره این اردوها ارائه داده است. غلامعلی افروز روانشناس و رئیس علمی انجمن اولیا و مربیان، اما در این باره معتقد است «رونق کنکورگری آزار و اذیت خانوادهها را باعث شده است و این معنای اولیا و مربیان نیست.»
وی با هشدار نسبت به ورود مؤسسات کنکور به پایه دبستان تصریح میکند:پای تستچی و کنکورچی را وارد دبستان نکنیم چراکه خلاقیت نسل جوان را قربانی میکنیم و خانوادهها مضطرب میشوند.
ضعف آموزش و پرورش در آموزش کتابهای درسی
رئیس علمی انجمن اولیا و مربیان با بیان اینکه واژههای خانواده محدود به واژههای انضباطی شده و رابطه دانشآموز با خانواده روزبهروز کمتر شدهاست، میگوید: پدران تدارکاتچی و مادران خدماتچی و معلمان مسئول انتقال تستها و سؤالات شدهاند.
افروز با انتقاد از ساختار نظام آموزشی کشورمان معتقد است: متوسطه ما باید یک دوره کاربردی مهارت محور و خلاقپرور عمومی شود؛ چراکه این چند رشتهای بودن برای ۱۱۰ سال قبل است و تاریخ آن منقضی شده است و همینها باعث کنکورگری میشوند. از نگاه این روانشناس بروز پدیده کنکورگری نشانهای از ضعف آموزش و پرورش کشور است. وی در این باره میگوید: «مگر آموزش و پرورش توان ندارد همین کتابهای درسی را آموزش بدهد و حافظهمحوری آفتی است که جبران نمیشود و سکوت در این خصوص خیانت است.»
افروز با تأکید بر اینکه خانوادهها مضطرب هستند که با فرزندان خود چهکار کنند، تصریح میکند: هوش و رقابت و تلاش معنا میدهد نه گرایش تحصیلی و رنگ کارنامه.
ابراهیم سحرخیز معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش هم در این باره معتقد است. اکنون در بحث کنکور شاهد غوغاسالاری هستیم، اما با بررسی وضعیت تحصیلی رتبههای برتر کنکور به این نتیجه میرسیم که موفقیت این افراد مرهون آموزشهای خصوصی نیست.
وی معتقد است نیاز دانشآموز به استفاده از کلاسهای تقویتی و جبرانی و پایین بودن کیفیت آموزش در بخشی از مدارس به چند عامل دیگر نیز مرتبط است از جمله نحوه ارزشیابی، تدوین کتب درسی و طراحی نظام برنامه درسی.
سحرخیز میافزاید: زمانی که ارزشیابی را موکول به ارزشیابی پایانی کنیم و این ارزشیابی صرفاً حافظه محور و کنکور محور است، طبیعتاً با کلاسهای متراکم که دانشآموز و معلم موظفند حجم وسیعی از کتب درسی را تا پایان سال به اتمام برسانند و معلم باید در طول چند ماه کتبی با حجم زیاد را تدریس کند، کیفیت آموزش مناسب نخواهد بود.
از نگاه معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، توسعه بیرویه آموزشگاههای آزاد و نظارت ضعیف بر این آموزشگاهها نیز در این موضوع تأثیرگذار است حتی در برخی مواقع مدیر مدرسه دانشآموز را به آموزشگاه خصوصی ارجاع میدهد. سحرخیز با اشاره به اینکه کنکور لطمه بزرگی را به آموزشوپرورش میزند، میافزاید: کنکور امتحانات و برنامهریزیهای ما را تحت تاثیر قرار داده است و تمام سمت و سوی آموزشها به سمت سؤالات چهارگزینهای است به گونهای که حتی دانشآموز در دوره پیش دانشگاهی به کلاس درس نیامده و پیشدانشگاهی را غیرحضوری میکند با این استنباط که آموزشهای ارائه شده در مدرسه به موفقیت او در کنکور کمک نمیکند و به جای حضور در مدرسه به کلاس تستزنی میرود.
وی با بیان اینکه هرگونه تولید محتوا در زمینه کتابهای درسی باید با مجوز آموزشوپرورش باشد، میافزاید: هماکنون کدام یک از کتب کمک آموزشی که مرتبا در تلویزیون تبلیغ میشود، مجوز آموزش و پرورش را دارد؟ این کتب دانش آموز را به نخواندن کتب درسی و فکر نکردن عادت داده و صرفا روشهای تستزنی را به آنها آموزش میدهد.
بیکارهای تحصیلکرده امروز کنکوریهای دیروزند!
با تمام اینها، اما به رغم وجود سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش و حتی سند پرحاشیه ۲۰۳۰، همچنان کنکور پابرجاست و مؤسسات آموزشی متعددی در این حوزه فعالند و آزادانه تبلیغ میکنند، کتابهای تست منتشر میکنند، کلاس میگذارند و اردو برگزار میکنند و خانوادهها و دانشآموزان در التهاب کنکور بخشی از زیباترین روزهای زندگیشان را در حالی میبازند که بسیاری از تحصیلکردهها با وجود داشتن مدرک تحصیلی بالا شاغل نیستند.