به گزارش بلاغ، از نظر امام سجاد(ع) دینداری زمانی درست شکل میگیرد که انسان از جهت عقاید و اعمال در مسیر عقل و وحی گام بردارد. پس اهتمام به اخلاق و احکام در حوزه عمل مانند اهتمام به عقاید و افکار میبایست در دستور کار قرار گیرد؛ چرا که باید عقاید در رفتار شخص تجلی کند و انسان مظهر عقاید خود باشد وگرنه منافقی بیش نیست. نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزههای آن حضرت(ع) بر آن است تا حقیقت دینداری را تبیین کند.
***
تعدد مراتب و درجات قرب به خدا
هر کسی که مدعی چیزی است باید در آزمون علمی و عملی بتواند موفق شود. البته آزمون عملی سختتر است؛ زیرا بسیاری از مردم حقایق را یقین دارند ولی در عمل آن را انکار میکنند و یا عزم جدی و همت و استقامت نمیورزند.(نمل، آیه 14) این گونه است که انسان در علم ایشان شک میکند؛ زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ پس اگر خیری از مسلمانی بیرون نیاید باید در سلامت قلب و تسلیم بودن آن مسلمان شک و تردید روا داشت.
خداوند سنت ابتلا و امتحان را برای اهدافی چون تبیین میزان ایمان اشخاص قرار داده است؛ هر کسی مدعی مقامات برتر و والاتر باشد، آزمونهای سختتر و بلاهای بیشتری را تجربه میکند و هر کسی کمتر مدعی باشد کمتر در دام بلا و ابتلا گرفتار خواهد شد.(توبه، آیه 126) البته بلای بیشتر و سختتر و موفقیت در آن به معنای تقرب بیشتر به خدا خواهد بود؛ از این روست که اولیای الهی خواهان سختترین و بدترین و بیشترین ابتلائات هستند.(بقره، آیه 124؛ احزاب، آیه 11؛ عنکبوت، آیات 2 و 3)
از نظر اسلام ایمان و به تبع آن مراتب تقرب، متعدد و دارای درجاتی است؛ یعنی همانطوری که تقوا دارای مراتبی است، به همان میزان ایمان و اسلام دارای درجاتی است. از همین روست که در آیه 14 سوره حجرات به اعراب میگوید که بگویید اسلام آوردهایم؛ چرا که ایمان چیزی است که در قلب رسوخ میکند و جای میگیرد و انسان بدون اما و اگر تسلیم محض خداوند میشود. همچنین در آیه 136 سوره نساء به مومنان میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان آورید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از این فرو فرستاده شده است.
انسان باید هر آنچه را یاد گرفته عمل کند و علمش را عملیاتی کند تا عملیات، او را به علمیات بیشتر برساند. در حقیقت عمل به هر علمی موجب علمی برتر و بالاتر میشود و این گونه با هر عمل به علمی به مراتب علمی و عملی او افزوده میشود. البته رسیدن به مراتب برتر نیازمند استمرار است. لذا در آیات قرآن بر عنصر استقامت و صبر تاکید شده است؛ زیرا پایداری و شکیبایی است که انسان را در مسیر سخت و دشوار پیش میبرد.(هود، آیه 112؛ شوری، آیه 15)
جلوههای مسلمانی در کلام سیدالساجدین(ع)
1. کمال اسلام: حضرت سجاد(ع) کمال اسلام را در چهار امر دانسته و میفرماید: أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِله بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ الله وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ؛ هركس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او خشنود است: 1-خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشمداشتى، نسبت به مردم خدمت کند. 2- راستگویى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى. 3- حیا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتىهاى شرعى و عرفى. 4- خوشاخلاقى و خوشبرخوردى با اهل و عیال خود. (مشكاهًْالأنوار: ص 172، بحارالأنوار: ج 66، ص 385، ح 48)
2. قلب حزين و عبد شكور، محبوب خداوند: برای اینکه انسان محبوب خداوند شود، باید به عناصری چون پیروی از خدا و پیامبرش(س) در همه زندگی توجه کند.(آل عمران، آیات 31 و 32) از جمله اموری که در آیات قرآن بر آن تاکید شده، عنصر تضرع و خضوع و خشوع در برابر خدا(انعام، آیات 42 و 63؛ اعراف، آیات 55 و 205) و شکرگزاری زبانی و قلبی و عملی است؛ چرا که شکر و کفر در برابر هم قرار دارند؛ پس کسی که شاکر نیست، نه تنها ناسپاس و کفور است بلکه کافر نیز است.(انسان، آیه 3؛ سبا، آیه 13) از این رو خداوند دلهای خاشع و خاضع را که از خشیت الهی حزین است دوست میدارد و بندگان شکور را محبوب میشمارد؛ چرا که اینها بیانگر باطن و نهان آدمی است که در چه مرتبهای از ایمان و عمل صالح قرار دارد. امام سجاد(ع) میفرماید: إنَّ اللهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور؛ همانا خداوند هر قلب حزین و غمگینى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد)؛ و نیز هر بنده شكرگذارى را دوست دارد. (كافى: ج 2، ص 99، بحارالأنوار: ج 71، ص 38، ح 25).
3. سرانجام عيبجويي: انسان اگر عیب دیگری را بگیرد، خداوند را به خشم میآورد؛ زیرا عیبجویی به معنای مشغول شدن به دیگران به جای مشغول بودن به خود است. از نظر قرآن انسان موجودی است که فقر جزو هویت وجودی و ذاتی اوست؛ (فاطر، آیه15) پس عیوب و نواقص بسیاری دارد که باید در طول زندگی بکوشد آن را بر اساس آموزههای اسلام برطرف کند؛ اما وقتی مشغول عیبجویی است در حقیقت از خودش غافل شده است که بدترین و زشتترین کار است. لذا که کسی که عیب کسی را میبیند و بیان میکند، خداوند برای تنبیه و مجازات او کاری میکند که دیگران او را به امری متهم سازند که در او نیست و این گونه گرفتار بهتان شود و مبهوت گردد. امام(ع) به عیبجویان و عیبزنان هشدار داده و میفرماید: مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ؛ هركس مردم را عیبجویى كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آن چیزی مىكنند که در او نیست.(بحارالأنوار: ج 75، ص 261، ح 64)
امام سجاد(ع) در جایی دیگر میفرماید: سه حالت و خصلت در هر یك از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهى مىباشد و از سختىها و شداید صحراى محشر در امان است: اوّل آنكه در كارگشایى و كمك به نیازمندان و درخواستكنندگان دریغ نکند. دوّم آنكه قبل از هر نوع حركتى بیندیشد كه كارى را كه مىخواهد انجام دهد یا هر سخنى را كه مى خواهد بگوید آیا رضایت خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او مىباشد. سوّم قبل از عیبجویى و بازگویى عیب دیگران، سعى كند عیبهاى خود را برطرف نماید.( تحف العقول: ص204، بحارالأنوار: ج 75، ص141، ح 3)
4. شیوههای مشارکت در اعمال و ثواب دیگران: بر اساس آموزههای قرآنی، روشهای گوناگونی برای شرکت در ثواب اعمال دیگران است. یکی از روشها این است که انسان در انجام آن تعاون و مشارکت عملی داشته باشد؛ روش دیگر آن است که اعمال خیر و صالح دیگران را دوست بدارد و آرزو داشته باشد که خداوند او را با آنان همراه کند. پيامبر خدا(ص) فرمودند: مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِم؛ هر کس هر دسته و قومي را دوست دارد و عمل هر کس را امضاء کرد عمل آنها در نامه عمل او هم ثبت ميشود.( بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 65، ص 98 و 131) خداوند در آیه 29 سوره قمر بیان میکند که یک نفر شتر صالح را پی کرد و کشت ولی چون قوم ثمود با این عمل موافق بودند و آن را محبوب میشمردند، خداوند این عمل را به همه نسبت میدهد و همگان را مجازات میکند.(قمر، آیه 30؛ اعراف، آیه 177؛ هود، آیه 65؛ شمس، آیه 14) از دیگر روشهایی که در اسلام بیان شده، زیارت کسانی است که عملی نیک و خیر انجام دادهاند؛ یعنی به زیارت آنان برود و از آنان به همین جهت دیداری داشته باشد. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْجْرِ؛ شماهایى كه به مكّه نرفتهاید و در مراسم حجّ شركت نكردهاید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانى كه برمىگردند، با آنها- دیدار و- مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آنها شریك باشید. (بحارالانوار، ج 2، ص 147، ح97)
امام(ع) در جایی دیگر زیارت برادر دینی را تشویق میکند؛ زیرا این دیدارها فواید بسیاری دارد که از جمله آنها انتقال علوم و معارف اهل بیت(ع) به یکدیگر و کمک و یاری به برادران دینی در صورت نیاز است. از این رو ایشان میفرماید: مَنْ زارَ أخاهُ فى اللهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ؛ هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زیارت کند به امید آن كه به وعدههاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراهی و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار مى گیرد كه از آلودگىها پاك شدى و بهشت گوارایت باد. پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.(مشكاهًْالأنوار: ص 207، س 18)
5. ثواب اطعام و نوشاندن و پوشاندن: در آموزههای قرآنی بر صدقات و انفاق بسیار تاکید شده است و این گونه مردم را به ایثار مال در راه خدا و کمک و دستگیری دیگران تشویق و ترغیب میکند. در حقیقت از مهمترین جلوههای ایمان را میتوان در انفاق و صدقات دید. البته بهترین انفاق و صدقه انجام اطعام یعنی تهیه غذا و خوراندن آن به انسانهای گرسنه و فقیر و مسکین و یتیم است. کسانی که میخواهند از دشواریها و سختیهای قیامت به آسانی بگذرند باید اطعام را در دستور کار قرار دهند.(بلد، آیات 13 و14؛ انسان، آیات 8 تا 10) همچنین سیراب کردن و نوشاندن و نیز پوشاندن تشنه و بیپوشاک از اموری است که آثار مثبتی در زندگی اخروی شخص خواهد داشت. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ؛ هركس مؤمن گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از میوه هاى بهشت اطعام مى کند و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مى گرداند و هركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى ـ كه بهترین نوع و رنگ مىباشد ـ خواهد پوشاند. (مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8)
6. اهتمام به غذای روح: خداوند در آیه 24 سوره عبس میفرماید: فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ باید انسان در خوراکش به دقت نظر و تامل کند. در روایت است که مهمترین غذایی که انسان باید در آن دقت و تامل کند، غذای روح است که از چه کسی عقاید و افکارش را میگیرد و با چه شخصی نشست و برخاست دارد. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: علمه الذى ياخذه عمن ياخذه ؟؛ طعام علمی است که آن را میگیرد، از چه کسی میگیرد؟(محاسن برقی، ج 1، ص 220؛ الکافی، ج 1، ص 50) امام سجاد(ع) نیز درباره خوراک علمی هشدار میدهد و میفرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ؛ تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام مى ورزد كه مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنیائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و... بى تفاوت است.(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 645، بحارالأنوار: ج 78، ص 158، ح 19)
7. پذيرش پوزش و عذرخواهي: انسان باید همان روشی را در پیش گیرد که دوست دارد دیگران با او داشته باشند. اگر دوست دارد که خداوند عذرخواهی او را بپذیرد و از خطا واشتباهات وی در گذرد، باید همین رویه را در زندگی داشته باشد. به سخن دیگر: ارحم ترحم، رحم کن تا به تو رحم شود. امام سجاد(ع) میفرماید: إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلى یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ؛ چنانچه شخصى تو را بدگویى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را بپذیرد. (مشكاةالأنوار: ص 229، س 10، بحارالأنوار: ج 78، ص 141، ح 3)
8. ازدواج و صله رحم: ازدواج در ایجاد و تثبیت ایمان مومنان نقش تعیینکنندهای دارد. در جوانی بیش از دو سوم دین شخص را حفظ میکند و در سنین بالاتر نیمی از دین شخص را. این بدان معناست که شرایط دینداری در جوانی سختتر است؛ چرا که گرایش و کشش جنسی و شهوت آن بیشتر است؛ اگر کسی در سنین جوانی ازدواج کند دو سوم دین خود را از این راه حفظ کرده است. از این رو در اسلام بر ازدواج در اوج جوانی و کشش شهوت و گرایش جنسی تاکید شده است. ازدواج کارکردهای دیگری چون تحکیم خانواده و جامعه و مانند آن دارد؛ همچنین صله رحم نیز موجب تحکیم خانواده و جامعه و افزایش محبت و تعاون و همدلی و همکاری میان افراد میشود؛ از این رو در اسلام بر این امور تاکید بسیاری شده است. امام سجاد(ع) میفرماید كساني كه ميخواهند در قيامت سربلند باشند باید به این دو مسئله توجه ویژه داشته باشند. ایشان میفرماید: مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ؛ هركس براى خشنودى خداوند ازدواج کند و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند. (مشكاه الأنوار: ص 166، س 3)
9. سخاوت و تقوا: در اسلام به امور فردی و اجتماعی، همزمان توجه داده میشود. از این رو در کنار نماز به انفاق تأکید شده است.(بقره، آیه 3) سخاوت و بخشش به دیگران در کنار تقوا در آیات و روایات بسیار مورد تاکید قرار میگیرد و به عناوین گوناگون از مردم میخواهید به فضیلتهای فردی و اجتماعی و اخلاق شخصی و عمومی توجه کنند؛ زیرا کمال انسان در هماهنگی باطن و ظاهر و امور فردی و اجتماعی است. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: سادَهُ النّاسِ فى الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ؛ در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ ولى در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود. (مشكاه الأنوار: ص 232، س 20، بحارالأنوار: ج 78، ص 50، ح 77) البته این سخن امام (ع) به این معنا نیست که سخاوتمند در آخرت بهرهای نمیبرد، بلکه در اینجا بر نقش اصلی و کلیدی تقوا تاکید بیشتر شده است؛ زیرا خداوند فرموده است: ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ گرامیترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست.(حجرات، آیه 13) میدانیم که تقوا شامل اعمال بسیاری از جمله انجام اعمال واجب و مستحب و ترک محرمات ومکروهات است. از جمله این امور سخاوت و بخشندگی است. در اینجا امام میخواهد بفرماید که نقش سخاوت در دنیا تا چه اندازه سازنده است، به همان میزان نقش تقوا در آخرت سازنده و مفید خواهد بود. امام (ع) درجایی دیگر خوشبختي انسان را در گرو حفظ نفس و تقوا دانسته و میفرماید: اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ؛ سعادت انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.(تحف العقول: ص201، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3)
10. قناعت طبع: در اسلام بر قناعت طبع بسیار تاکید میشود. اینکه انسان به آنچه دارد قانع باشد و برای بیشتر از آن خود را به خفت و خواری نیندازد. البته طلب بیشتر با کار و کوشش و تلاش هیچاشکالی ندارد به شرط آنکه به امور عبادیاش لطمهای وارد نکند و یا او را از انجام وظایف عاطفی و احساسی نسبت به خانواده و جامعه محروم نسازد. انسانی که قناعت طبع داشته باشد، کریم و ارجمند میشود اما اگر قناعت طبع نداشته باشد و پيش مردم دست دراز کند، وضعیتی مییابد که امام سجاد(ع) آن را این گونه بیان کرده است: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلىَ النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَمَذْهَبَهًٌْ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى الْحاضِر؛ دست نیاز به سوى مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود؛ و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طورى كه همیشه احساس نیاز و تنگدستى کند و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك کند بیشتر احساس خودكفائى و بى نیازى خواهد داشت. (تحف العقول: ص 210، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3)
در جایی دیگر امام (ع) میفرماید: الخیرَ کُلُّهُ قَد اجتَمَعَ فی قَطعِ الطّمعِ عمّا فی أَیدِی النّاس؛ تمامیِ خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه که در دستان مردم جمع شده، است.(جهادالنفس،ص276)
11. محاسبه نفس و پذیرش نصیحت كننده دروني: انسان اگر بخواهد در مسیر درست قرار گیرد، هماره باید از عقل و نقل بهره مند شود؛ چرا که اگر عقل دارد از آن بهره مند شود و حساب و کتاب کند که زندگی محدود دنیا نسبت به زندگی بیپایان آخرت چه تفاوتی دارد؟ از آنچه در وحی آمده بهره گیرد و محاسبه کند. همچنین اگر هر عملی را انجام داده در سود و زیان آن بسنجد و سبک و سنگین کند. اگر دید فایده داشته ادامه دهد و گرنه از هر کجا قطع کرده و تغییر مسیر دهد موفق و سعادتمند خواهد بود. بسیاری از کسانی که گرفتار دوزخ شدهاند میگویند: وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛ و گويند: «اگر شنيده و پذيرفته بوديم يا تعقّل كرده بوديم در ميان[دوزخيان] نبوديم.» (ملک، آیه 10) از همین رو امام سجاد(ع) میفرماید: یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً؛ اى فرزند آدم، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده اى دلسوز داشته باشى در تمام امور بررسى و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهى و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ خوف داشته باشى؛ در خیر و سعادت خواهى بود. (مشكاةالأنوار: ص 246، بحارالأنوار: ج 67، ص 64، ح 5)
***
تعدد مراتب و درجات قرب به خدا
هر کسی که مدعی چیزی است باید در آزمون علمی و عملی بتواند موفق شود. البته آزمون عملی سختتر است؛ زیرا بسیاری از مردم حقایق را یقین دارند ولی در عمل آن را انکار میکنند و یا عزم جدی و همت و استقامت نمیورزند.(نمل، آیه 14) این گونه است که انسان در علم ایشان شک میکند؛ زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ پس اگر خیری از مسلمانی بیرون نیاید باید در سلامت قلب و تسلیم بودن آن مسلمان شک و تردید روا داشت.
خداوند سنت ابتلا و امتحان را برای اهدافی چون تبیین میزان ایمان اشخاص قرار داده است؛ هر کسی مدعی مقامات برتر و والاتر باشد، آزمونهای سختتر و بلاهای بیشتری را تجربه میکند و هر کسی کمتر مدعی باشد کمتر در دام بلا و ابتلا گرفتار خواهد شد.(توبه، آیه 126) البته بلای بیشتر و سختتر و موفقیت در آن به معنای تقرب بیشتر به خدا خواهد بود؛ از این روست که اولیای الهی خواهان سختترین و بدترین و بیشترین ابتلائات هستند.(بقره، آیه 124؛ احزاب، آیه 11؛ عنکبوت، آیات 2 و 3)
از نظر اسلام ایمان و به تبع آن مراتب تقرب، متعدد و دارای درجاتی است؛ یعنی همانطوری که تقوا دارای مراتبی است، به همان میزان ایمان و اسلام دارای درجاتی است. از همین روست که در آیه 14 سوره حجرات به اعراب میگوید که بگویید اسلام آوردهایم؛ چرا که ایمان چیزی است که در قلب رسوخ میکند و جای میگیرد و انسان بدون اما و اگر تسلیم محض خداوند میشود. همچنین در آیه 136 سوره نساء به مومنان میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان آورید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از این فرو فرستاده شده است.
انسان باید هر آنچه را یاد گرفته عمل کند و علمش را عملیاتی کند تا عملیات، او را به علمیات بیشتر برساند. در حقیقت عمل به هر علمی موجب علمی برتر و بالاتر میشود و این گونه با هر عمل به علمی به مراتب علمی و عملی او افزوده میشود. البته رسیدن به مراتب برتر نیازمند استمرار است. لذا در آیات قرآن بر عنصر استقامت و صبر تاکید شده است؛ زیرا پایداری و شکیبایی است که انسان را در مسیر سخت و دشوار پیش میبرد.(هود، آیه 112؛ شوری، آیه 15)
جلوههای مسلمانی در کلام سیدالساجدین(ع)
1. کمال اسلام: حضرت سجاد(ع) کمال اسلام را در چهار امر دانسته و میفرماید: أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِله بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ الله وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ؛ هركس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او خشنود است: 1-خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشمداشتى، نسبت به مردم خدمت کند. 2- راستگویى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى. 3- حیا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتىهاى شرعى و عرفى. 4- خوشاخلاقى و خوشبرخوردى با اهل و عیال خود. (مشكاهًْالأنوار: ص 172، بحارالأنوار: ج 66، ص 385، ح 48)
2. قلب حزين و عبد شكور، محبوب خداوند: برای اینکه انسان محبوب خداوند شود، باید به عناصری چون پیروی از خدا و پیامبرش(س) در همه زندگی توجه کند.(آل عمران، آیات 31 و 32) از جمله اموری که در آیات قرآن بر آن تاکید شده، عنصر تضرع و خضوع و خشوع در برابر خدا(انعام، آیات 42 و 63؛ اعراف، آیات 55 و 205) و شکرگزاری زبانی و قلبی و عملی است؛ چرا که شکر و کفر در برابر هم قرار دارند؛ پس کسی که شاکر نیست، نه تنها ناسپاس و کفور است بلکه کافر نیز است.(انسان، آیه 3؛ سبا، آیه 13) از این رو خداوند دلهای خاشع و خاضع را که از خشیت الهی حزین است دوست میدارد و بندگان شکور را محبوب میشمارد؛ چرا که اینها بیانگر باطن و نهان آدمی است که در چه مرتبهای از ایمان و عمل صالح قرار دارد. امام سجاد(ع) میفرماید: إنَّ اللهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور؛ همانا خداوند هر قلب حزین و غمگینى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد)؛ و نیز هر بنده شكرگذارى را دوست دارد. (كافى: ج 2، ص 99، بحارالأنوار: ج 71، ص 38، ح 25).
3. سرانجام عيبجويي: انسان اگر عیب دیگری را بگیرد، خداوند را به خشم میآورد؛ زیرا عیبجویی به معنای مشغول شدن به دیگران به جای مشغول بودن به خود است. از نظر قرآن انسان موجودی است که فقر جزو هویت وجودی و ذاتی اوست؛ (فاطر، آیه15) پس عیوب و نواقص بسیاری دارد که باید در طول زندگی بکوشد آن را بر اساس آموزههای اسلام برطرف کند؛ اما وقتی مشغول عیبجویی است در حقیقت از خودش غافل شده است که بدترین و زشتترین کار است. لذا که کسی که عیب کسی را میبیند و بیان میکند، خداوند برای تنبیه و مجازات او کاری میکند که دیگران او را به امری متهم سازند که در او نیست و این گونه گرفتار بهتان شود و مبهوت گردد. امام(ع) به عیبجویان و عیبزنان هشدار داده و میفرماید: مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ؛ هركس مردم را عیبجویى كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آن چیزی مىكنند که در او نیست.(بحارالأنوار: ج 75، ص 261، ح 64)
امام سجاد(ع) در جایی دیگر میفرماید: سه حالت و خصلت در هر یك از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهى مىباشد و از سختىها و شداید صحراى محشر در امان است: اوّل آنكه در كارگشایى و كمك به نیازمندان و درخواستكنندگان دریغ نکند. دوّم آنكه قبل از هر نوع حركتى بیندیشد كه كارى را كه مىخواهد انجام دهد یا هر سخنى را كه مى خواهد بگوید آیا رضایت خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او مىباشد. سوّم قبل از عیبجویى و بازگویى عیب دیگران، سعى كند عیبهاى خود را برطرف نماید.( تحف العقول: ص204، بحارالأنوار: ج 75، ص141، ح 3)
4. شیوههای مشارکت در اعمال و ثواب دیگران: بر اساس آموزههای قرآنی، روشهای گوناگونی برای شرکت در ثواب اعمال دیگران است. یکی از روشها این است که انسان در انجام آن تعاون و مشارکت عملی داشته باشد؛ روش دیگر آن است که اعمال خیر و صالح دیگران را دوست بدارد و آرزو داشته باشد که خداوند او را با آنان همراه کند. پيامبر خدا(ص) فرمودند: مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِم؛ هر کس هر دسته و قومي را دوست دارد و عمل هر کس را امضاء کرد عمل آنها در نامه عمل او هم ثبت ميشود.( بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 65، ص 98 و 131) خداوند در آیه 29 سوره قمر بیان میکند که یک نفر شتر صالح را پی کرد و کشت ولی چون قوم ثمود با این عمل موافق بودند و آن را محبوب میشمردند، خداوند این عمل را به همه نسبت میدهد و همگان را مجازات میکند.(قمر، آیه 30؛ اعراف، آیه 177؛ هود، آیه 65؛ شمس، آیه 14) از دیگر روشهایی که در اسلام بیان شده، زیارت کسانی است که عملی نیک و خیر انجام دادهاند؛ یعنی به زیارت آنان برود و از آنان به همین جهت دیداری داشته باشد. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْجْرِ؛ شماهایى كه به مكّه نرفتهاید و در مراسم حجّ شركت نكردهاید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانى كه برمىگردند، با آنها- دیدار و- مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آنها شریك باشید. (بحارالانوار، ج 2، ص 147، ح97)
امام(ع) در جایی دیگر زیارت برادر دینی را تشویق میکند؛ زیرا این دیدارها فواید بسیاری دارد که از جمله آنها انتقال علوم و معارف اهل بیت(ع) به یکدیگر و کمک و یاری به برادران دینی در صورت نیاز است. از این رو ایشان میفرماید: مَنْ زارَ أخاهُ فى اللهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ؛ هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زیارت کند به امید آن كه به وعدههاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراهی و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار مى گیرد كه از آلودگىها پاك شدى و بهشت گوارایت باد. پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.(مشكاهًْالأنوار: ص 207، س 18)
5. ثواب اطعام و نوشاندن و پوشاندن: در آموزههای قرآنی بر صدقات و انفاق بسیار تاکید شده است و این گونه مردم را به ایثار مال در راه خدا و کمک و دستگیری دیگران تشویق و ترغیب میکند. در حقیقت از مهمترین جلوههای ایمان را میتوان در انفاق و صدقات دید. البته بهترین انفاق و صدقه انجام اطعام یعنی تهیه غذا و خوراندن آن به انسانهای گرسنه و فقیر و مسکین و یتیم است. کسانی که میخواهند از دشواریها و سختیهای قیامت به آسانی بگذرند باید اطعام را در دستور کار قرار دهند.(بلد، آیات 13 و14؛ انسان، آیات 8 تا 10) همچنین سیراب کردن و نوشاندن و نیز پوشاندن تشنه و بیپوشاک از اموری است که آثار مثبتی در زندگی اخروی شخص خواهد داشت. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ؛ هركس مؤمن گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از میوه هاى بهشت اطعام مى کند و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مى گرداند و هركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى ـ كه بهترین نوع و رنگ مىباشد ـ خواهد پوشاند. (مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8)
6. اهتمام به غذای روح: خداوند در آیه 24 سوره عبس میفرماید: فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ باید انسان در خوراکش به دقت نظر و تامل کند. در روایت است که مهمترین غذایی که انسان باید در آن دقت و تامل کند، غذای روح است که از چه کسی عقاید و افکارش را میگیرد و با چه شخصی نشست و برخاست دارد. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: علمه الذى ياخذه عمن ياخذه ؟؛ طعام علمی است که آن را میگیرد، از چه کسی میگیرد؟(محاسن برقی، ج 1، ص 220؛ الکافی، ج 1، ص 50) امام سجاد(ع) نیز درباره خوراک علمی هشدار میدهد و میفرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ؛ تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام مى ورزد كه مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنیائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و... بى تفاوت است.(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 645، بحارالأنوار: ج 78، ص 158، ح 19)
7. پذيرش پوزش و عذرخواهي: انسان باید همان روشی را در پیش گیرد که دوست دارد دیگران با او داشته باشند. اگر دوست دارد که خداوند عذرخواهی او را بپذیرد و از خطا واشتباهات وی در گذرد، باید همین رویه را در زندگی داشته باشد. به سخن دیگر: ارحم ترحم، رحم کن تا به تو رحم شود. امام سجاد(ع) میفرماید: إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلى یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ؛ چنانچه شخصى تو را بدگویى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را بپذیرد. (مشكاةالأنوار: ص 229، س 10، بحارالأنوار: ج 78، ص 141، ح 3)
8. ازدواج و صله رحم: ازدواج در ایجاد و تثبیت ایمان مومنان نقش تعیینکنندهای دارد. در جوانی بیش از دو سوم دین شخص را حفظ میکند و در سنین بالاتر نیمی از دین شخص را. این بدان معناست که شرایط دینداری در جوانی سختتر است؛ چرا که گرایش و کشش جنسی و شهوت آن بیشتر است؛ اگر کسی در سنین جوانی ازدواج کند دو سوم دین خود را از این راه حفظ کرده است. از این رو در اسلام بر ازدواج در اوج جوانی و کشش شهوت و گرایش جنسی تاکید شده است. ازدواج کارکردهای دیگری چون تحکیم خانواده و جامعه و مانند آن دارد؛ همچنین صله رحم نیز موجب تحکیم خانواده و جامعه و افزایش محبت و تعاون و همدلی و همکاری میان افراد میشود؛ از این رو در اسلام بر این امور تاکید بسیاری شده است. امام سجاد(ع) میفرماید كساني كه ميخواهند در قيامت سربلند باشند باید به این دو مسئله توجه ویژه داشته باشند. ایشان میفرماید: مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ؛ هركس براى خشنودى خداوند ازدواج کند و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند. (مشكاه الأنوار: ص 166، س 3)
9. سخاوت و تقوا: در اسلام به امور فردی و اجتماعی، همزمان توجه داده میشود. از این رو در کنار نماز به انفاق تأکید شده است.(بقره، آیه 3) سخاوت و بخشش به دیگران در کنار تقوا در آیات و روایات بسیار مورد تاکید قرار میگیرد و به عناوین گوناگون از مردم میخواهید به فضیلتهای فردی و اجتماعی و اخلاق شخصی و عمومی توجه کنند؛ زیرا کمال انسان در هماهنگی باطن و ظاهر و امور فردی و اجتماعی است. امام سجاد(ع) در این باره میفرماید: سادَهُ النّاسِ فى الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ؛ در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ ولى در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود. (مشكاه الأنوار: ص 232، س 20، بحارالأنوار: ج 78، ص 50، ح 77) البته این سخن امام (ع) به این معنا نیست که سخاوتمند در آخرت بهرهای نمیبرد، بلکه در اینجا بر نقش اصلی و کلیدی تقوا تاکید بیشتر شده است؛ زیرا خداوند فرموده است: ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ گرامیترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست.(حجرات، آیه 13) میدانیم که تقوا شامل اعمال بسیاری از جمله انجام اعمال واجب و مستحب و ترک محرمات ومکروهات است. از جمله این امور سخاوت و بخشندگی است. در اینجا امام میخواهد بفرماید که نقش سخاوت در دنیا تا چه اندازه سازنده است، به همان میزان نقش تقوا در آخرت سازنده و مفید خواهد بود. امام (ع) درجایی دیگر خوشبختي انسان را در گرو حفظ نفس و تقوا دانسته و میفرماید: اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ؛ سعادت انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.(تحف العقول: ص201، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3)
10. قناعت طبع: در اسلام بر قناعت طبع بسیار تاکید میشود. اینکه انسان به آنچه دارد قانع باشد و برای بیشتر از آن خود را به خفت و خواری نیندازد. البته طلب بیشتر با کار و کوشش و تلاش هیچاشکالی ندارد به شرط آنکه به امور عبادیاش لطمهای وارد نکند و یا او را از انجام وظایف عاطفی و احساسی نسبت به خانواده و جامعه محروم نسازد. انسانی که قناعت طبع داشته باشد، کریم و ارجمند میشود اما اگر قناعت طبع نداشته باشد و پيش مردم دست دراز کند، وضعیتی مییابد که امام سجاد(ع) آن را این گونه بیان کرده است: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلىَ النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَمَذْهَبَهًٌْ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى الْحاضِر؛ دست نیاز به سوى مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود؛ و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طورى كه همیشه احساس نیاز و تنگدستى کند و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك کند بیشتر احساس خودكفائى و بى نیازى خواهد داشت. (تحف العقول: ص 210، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3)
در جایی دیگر امام (ع) میفرماید: الخیرَ کُلُّهُ قَد اجتَمَعَ فی قَطعِ الطّمعِ عمّا فی أَیدِی النّاس؛ تمامیِ خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه که در دستان مردم جمع شده، است.(جهادالنفس،ص276)
11. محاسبه نفس و پذیرش نصیحت كننده دروني: انسان اگر بخواهد در مسیر درست قرار گیرد، هماره باید از عقل و نقل بهره مند شود؛ چرا که اگر عقل دارد از آن بهره مند شود و حساب و کتاب کند که زندگی محدود دنیا نسبت به زندگی بیپایان آخرت چه تفاوتی دارد؟ از آنچه در وحی آمده بهره گیرد و محاسبه کند. همچنین اگر هر عملی را انجام داده در سود و زیان آن بسنجد و سبک و سنگین کند. اگر دید فایده داشته ادامه دهد و گرنه از هر کجا قطع کرده و تغییر مسیر دهد موفق و سعادتمند خواهد بود. بسیاری از کسانی که گرفتار دوزخ شدهاند میگویند: وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛ و گويند: «اگر شنيده و پذيرفته بوديم يا تعقّل كرده بوديم در ميان[دوزخيان] نبوديم.» (ملک، آیه 10) از همین رو امام سجاد(ع) میفرماید: یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً؛ اى فرزند آدم، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده اى دلسوز داشته باشى در تمام امور بررسى و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهى و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ خوف داشته باشى؛ در خیر و سعادت خواهى بود. (مشكاةالأنوار: ص 246، بحارالأنوار: ج 67، ص 64، ح 5)