تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۴
کد مطلب : ۳۸۴۰۵۱
۰
plusresetminus
بعثت، پایانی بر نبوت، آغازی بر امامت
به گزارش بلاغ، واقعه بعثت رسول گرامى اسلام(ص) را بايد بزرگ‏ترين واقعه دينى و الهى دانست چراكه آغاز رسالت آخرين پيامبر الهى و شروع دعوت به آخرين دين يعنى اسلام و آخرين كتاب و معجزه جاويدان يعنى قرآن است. به‏‌همين ‏دليل اين واقعه الهى، از اهميت و منزلت والايى در اعتقادات دينى برخوردار است، چراكه در حقيقت خداوند بر بندگان خود منت گذاشته و با فرستادن رسول و نزول وحى و ابلاغ فرامين دينى، راه سعادت دنيوى و اخروى را براى بشر تعيين نموده است.
 
با تفكر و تدبر در آيات و روايات اسلامى هدف و فلسفه بعثت و رسالت پيامبر گرامى اسلام(ص) و نيز همگى پيامبران الهى مشخص مى‏‌شود و به خوبى روشن مى‏‌نمايد كه تنها راه سعادت، پيروى از دستورات آنان است. اين آيات و روايات هدف و فلسفه بعثت الهى را اين‏‌گونه بيان مى‏‌نمايند:
 
پيامبر مبعوث شد تا انسان‏‌ها را با دعوت به توحيد و خدا پرستى و انذار و پرهيز از طاغوت و گمراهى، از جهل و ضلالت نجات دهد؛ پيامبر وظيفه دارد تا با تعليم و تربيت و آموزش جامعه خود، باعث اكمال عقول آن‏ها شود و آنان را به درجات كمال و تعالى و رشد برساند؛ جامعه انسانى بدون وجود دستورات و قوانين كامل الهى دچار اختلاف و نزاع مى‏شود، پيامبر است كه با اجراى قوانين دينى عدل و قسط را در جامعه اجرا مى‏كند؛ پيامبر از آن‏جا كه خود كامل‏ترين انسان و اسوه اخلاق است، مى‏تواند الگوى اخلاقى جامعه خود باشد و جامعه را به اكمال اخلاقى برساند و نيز شاهد و گواه بر اعمال امت خود باشد.
 
پيامبر به اين دليل كه از بالاترين مرتبه خداشناسى و توحيد برخوردار است بهترين تذكر دهنده و يادآورى‏كننده نعمت‏هاى الهى براى بندگان است و در نهايت پيامبر است كه با دعوت مردم به دين و ارزش‏هاى دينى، انسان را به آزادى حقيقى كه پرستش و اطاعت از خداوند و رهايى از شر هواى نفس و شيطان كه عين اسارت و بندگى است، نجات دهد. بنابراين به‏‌خوبى مشخص است كه تنها راه نجات بشر امروز از مشكلاتى كه خود با دورى از دين به آن دچار شده، بازگشت به دين و اطاعت از فرامين الهى زندگى ساز و سعادت بخش است.
 
بعثت رسول گرامى اسلام كه در۴۰ سالگى پيامبر(ص) در غار حراء واقع در كوه نور (در نزديكى شهر مكه) روى داد، بزرگ‌‏ترين حادثه تاريخى دين مبين اسلام محسوب مى‏‌شود، چراكه سرآغاز رسالت آخرين پيامبر موعود و نزول خاتم اديان الهى يعنى اسلام بود. طبق ديدگاه مشهور شيعه اماميه، اين رويداد در روز ۲۷ رجب، ۱۳ سال قبل از هجرت پيامبر(ص) روى داده است.

در چنين روز با عظمتى، پيامبر اكرم(ص) كه براى عبادت با پروردگار خويش به غار حرا رفته بود، براى اولين بار از طريق وحى و با نزول نخستين آيات سوره علق، بعثت او آغاز شد و با نخستين آيات سوره مدثر ادامه يافت و به انجام فرمان بزرگ الهى مبنى بر ابلاغ دين، مبعوث به رسالت شد. با پذيرش اين مأموريت الهى، آن حضرت ابتدا همسرش خديجه(س) و پسر عمويش على(ع) را در جريان نبوت خويش قرار داد. ۳ سال بعد با نزول آيه «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَك الْأَقْرَبِينَ»(شعراء/۲۱۴) دعوت او وارد مرحله جديدى شد و در همان سال با نزول آيه «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ»(حجر/۹۴) رسالت الهى پيامبر به‌‏صورت همگانى و علنى آغاز شد و براى اولين بار پيامبر(ص) در بازار عُكاظ، جايى كه همه مردم براى تجارت در آن جمع بودند، همه را به سكوت فراخواند و دعوت خويش را آشكار كرد. آن روز ابولهب، پيامبر(ص) را به استهزا آزرد وعده‌‏اى نيز به پيروى از او پيامبر(ص) را آزار رسانيدند؛ اما ابوطالب در حمايت از پيامبر(ص) آنان را تنبيه كرد، عده كمى ايمان آوردند و به جمع گروه اندكى كه در اين دوره ۳ ساله، پنهانى ايمان آورده بودند، پيوستند. بدين ترتيب حوادث تاريخى رسالت رسول گرامى اسلام (ص) آغاز شد و از آن زمان دين اسلام به‏‌عنوان آخرين دين الهى و قرآن به‏‌عنوان آخرين معجزه الهى، تبليغ و ترويج شد و در سرتاسر عالم گسترش يافت و پيروان بسيارى به اين دين الهى گرايش يافتند.
 
از مباحث مهم اعتقادى در رابطه با اين واقعه دينى و الهى، هدف و فلسفه از مبعث رسول گرامى اسلام است. در ادامه به بررسى چرايى و هدف اين واقعه مهم دينى از منظر آيات قرآنى و روايات اسلامى مى‏پردازيم.
 
هدف از بعثت رسول گرامى اسلام از منظر آيات و روايات اسلامى‏
 
۱. هدايت انسان با دعوت به توحيد و خدا پرستى و انذار و پرهيز از طاغوت و گمراهى‏
 
مهم‌‏ترين و جامع‌‏ترين هدف بعثت پيامبر اكرم(ص) و نيز تمامى انبيا الهى از آغاز تا خاتم، هدايت و تزكيه و بازداشتن از جهل و گمراهى همه انسان‏‌ها در تمامى ادوار تاريخ است. خداوند در قرآن، اين هدف اصلى و مشترك از بعثت ميان انبياء الهى را اين‏گونه بيان مى‏‌فرمايد: «كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لانفرق بين احد من رسله» همه بر محور ايمان به خدا و ملائكه و كتب آسمانى مبعوث شدند و هدفى جز هدايت جامعه بر اساس خاستگاه اجتماعى و مقتضيات زمان ندارند و در اين مسير فرقى ميان آنان نيست، تا با اين دعوت، بشر را از ضلالت و گمراهى و پيروى از طاغوت و شيطان با توحيد و يكتاپرستى و ايمان و پيروى از فرامين الهى برهانند و به سعادت دنيوى و اخروى برسانند و به صراط مستقيم كه همان دين الهى است هدايت شوند: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كلِّ أُمَّه رَسُولًا أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَه...؛ ما در هر امتى پيامبرى برانگيختيم تا به آنان بگويند خدا را بپرستيد و از پرستش غير خدا (طاغوت) خوددارى كنيد گروهى هدايت يافتند و گروه ديگر (از طريق عناد و لجاج) شايسته‌‏ى گمراهى و ضلالت شدند...»(نحل: ۳۶) حضرت امير المؤمنين على(ع) در تبيين اين هدف مى فرمايد: «خداوند محمّد(ص) پيامبر خود را بر انگيخت، تا وعده خود را انجام دهد و پيامبرى را به‏‌وسيله او خاتمه بخشد و مردم روى زمين در آن روز مذهب‏‌هاى گوناگون و بدعت‏‌هاى زياد و روش‏‌هاى مختلف داشتند. گروهى او را به مخلوق تشبيه مى‌‏كردند (براى او عضو و مكان قائل بودند) برخى در نام وى تصرف مى‌‏نمودند و گروهى به غير خدا اشاره مى‏‌كردند (بت‏ها را مى‌‏پرستيدند) آنان را از گمراهى به شاهراه توحيد هدايت كرد و از چنگال جهالت نجات داد.»(نهج البلاغه، خطبه ۱) آن حضرت هم‏چنين مى‏‌فرمايد: «خدا پيامبر را برانگيخت تا بندگان او آنچه از خداشناسى نمى‏دانند فراگيرند و به پروردگارى او، پس از انكار و عناد، ايمان بياورند.»(مجلسى، ۱۴۰۳: ج‏۴: ح‏۲۸۷ :۱۹) هم‏چنين ايشان نيز در تشريح اين انگيزه مى‏‌فرمايد: «خداوند پيامبران را برانگيخت تا آنچه را كه بندگان خدا درباره توحيد و صفات خدا نمى‏دانند فرا گيرند و به ربوبيت و پروردگارى و يگانگى وى پس از انكار ايمان آورند.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳)
 
در حقيقت انسان بدون اين هدايت الهى، راهى جز تباهى و گمراهى نمى‏‌پيمايد چراكه انسان با عقل محدود خود توانايى يافتن راه سعادت را ندارد و نخواهد داشت و به‏‌معناى واقعى كلمه خداوند بر انسان منت گذاشت آنگاه كه از جنس خودشان رسولى فرستاد تا بر آن‏ها آيات الهى را بخواند و آن‏ها را تزكيه و تعليم و هدايت نمايد: «و لقد منّ الله على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم» از همه مهم‏تر و بيشتر مورد تأكيد خداوند منت رسالت و بعثت خاتم‌‏الانبياء محمد مصطفى(ص) بر مسلمانان و بلكه بر تمام عالم بشريت است كه به‏‌عنوان آخرين پيامبر و مبشر رحمت و آورنده كامل‏ترين اديان براى همه زمان و اعصار و سراسر گيتى مبعوث شده است تا انسان را انذار و تبشير كند: «و ما ارسلناك الا كافه للناس بشيراً و نذيراً» با ارسال حضرت رسول(ص) حجت بر تمامى انسان‏ها تمام مى‏‌شود: «رسلاً مبشرين و منذرين لئلايكون للناس على الله حجه» تا اين‏كه هيچ فردى وجود نداشته باشد كه در عدم پذيرش دين الهى و تبعيت از شيطان در گمراهى توجيهى داشته باشد و اگر از او تبعيت نكردند و آگاهانه به ضلالت و گمراهى كشيده شدند دليل و حجتى بر عذاب نداشته باشند.
 
بنابراين به‌‏دليل اين‏كه تنها راه هدايت، تبعيت از رسول و فرامين الهى است، خداوند همگان را به اين موضوع، امر نمايد چراكه در واقع تبعيت از پيامبر(ص) عامل تقرب به خدا مى‌‏گردد و در قدم اول اگر تبعيت از رسول اعظم (ص) نباشد هدايت‏يابى و تبعيت از ساير آثار و اهداف بعثت ممكن نمى‏گردد: «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله»
 
۲. تعليم و تربيت و آموزش جامعه و اكمال عقول انسان‏ها
از مهم‏ترين اهداف رسالت و بعثت انبياء الهى، تعليم و تربيت و آموزش جامعه در راستاى هدايت به دين الهى بوده است چنان‏كه قرآن مى‏‌فرمايد: «يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين.» به‏‌همي ن‏دليل تعليم و تربيت و آموزش افراد جامعه در دين مبين اسلام اهميت بسيار والايى دارد به اندازه‌‏اى كه هدف از بعثت پيامبر گسترش علم و معرفت در كنار پرورش روحى و فكرى بشر عنوان شده است.
 
پيامبر گرامى اسلام(ص) در اين راستا مى‏‌فرمايد: «انه لم يكن شى قبله الاكان حقاً عليان يدك آمنه على خير ما يعلمه لهم و ينذرهم مايعلمه لهم؛ اين حق بر نبى است كه بر امت خويش به آنچه از خير كه نمى‏‌دانند دلالت و راهنمايى و هدايت فرمايد و از آنچه از شر كه نمى‌‏دانند انذار فرمايد.» اين تعليم و آموزش همان تعليم مردم به علم‌‏الكتاب و علم اولين و آخرين و علم هدايت است كه در قرآن بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است. «يرفع الله الذين آمنوا و الذين اوتوالعلم درجات؛ خداوند كسانى از شما را كه ايمان آوردند رفعت و مقام والايى عطا مى‏كند و كسانى‏كه كسب علم كردند درجات والاترى در بر خواهند داشت.»
 
اين آموزش و تعليم و تربيت به اكمال عقول انسانى و يافتن راه هدايت و سعادت مى‏‌انجامد. ازاين‏رو بايد عقل و دانش هر پيامبرى، از عقل و دانش امّت وى بالاتر و برتر باشد. پيامبر اسلام(ص) مى‏فرمايد: هدف از بعثت، تكميل عقول بشر است: «وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِياً وَ لَا رَسُولًا حَتّى يسْتَكمِلَ الْعَقْلَ، وَ يكونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمِيعِ أُمَّتِه» (كلينى، اصول كافى، ۱۴۰۷: ج‏۱: ح‏۳۰ :۱۱) خداوند، هيچ پيامبر و رسولى را جز بر تكميل خرد، مبعوث نفرمود، و خرد او بالاتر از عقول امّت وى است.
 
هم‏چنين طبق بيان اميرمومنان على(ع) پى‏درپى آمدن پيامبران، براى اين بود كه مردم را به عهد و ميثاق فطرى كه در آفرينش آنان نهاده شده است، فرا خوانند و خردهاى پنهان شده آنان را از زير گرد و غبار ضلالت بيرون آورند كه در اين صورت، نعمت توحيد را باز خواهند يافت: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلُه وَ واتَرَ اِليهِمْ اَنْبِياءَهُ، لِيسْتَادُوهُم مِيثاقَ فِطْرَتِه... وَ يثِيروا لَهُم دَفائِنَ العُقُول...» (نهج البلاغه، خطبه‏۱)
 
۳. برپايى عدل و قسط و حل اختلافات و منازعات امت
در برخى از آيات و احاديث انگيزه بعثت پيامبران و فرو فرستادن كتاب‏‌هاى آسمانى، تحقق قسط و عدل در ميان مردم بيان شده است؛ چنان‏كه خداوند در اين باره مى‌‏فرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (حديد/ ۲۵) «كانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيَما اخْتَلَفُوا فِيهِ.» (بقره، ۲۱۳) منظور از «بينات» و دلايل روشن، ادراكات عقلى و خردورزى هاى صحيح علمى و نيز معجزات و كرامات عملى است. هم‏چنين مراد از «كتاب»، برخى از معارف و احكام و عقايد و اخلاق و ساير علوم است «ميزان» و معيار صحيح نيز همراه معصوم است و هيچ ميزانى، دقيق تر از سيره و روش و راه كارهاى معصومانه پيامبر(ص) و پيشوايان دين(ع) نيست. (جوادى آملى، وحى و نبوت در قرآن. قم: نشر سرا، ۱۳۸۱، ۱۷۴)
 
اين آيات شريفه بيانگر آن هستند كه مردم به‏صورت امتى يك پارچه زندگى مى‏‌كردند و در ميان آنان اختلافات پيچيده‏‌اى كه نياز به شرايع آسمانى باشد، وجود نداشت، سپس اختلاف و نزاع در ميان آنان پديد آمد، لذا خداوند براى حل اختلافات آنان پيامبران را كه بشارت و بيم ‏دهنده بودند، مبعوث كرد، و با آنان كتاب و شريعت آسمانى را به حق فرو فرستاد تا مبناى داورى در اختلافات آنان باشد. چنان‏كه درباره حضرت داوود(ع) مى‏‌فرمايد: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناك خَلِيفَهً فِى الْأَرْضِ فَاحْكمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ.» (ص، ۲۴) و درباره پيامبر اكرم(ص) مى‏‌فرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْك الْكتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراك اللَّهُ.» (نساء/ ۲۰۵)
 
۴. تكميل اخلاق بشر و اسوه و الگوى اخلاقى جامعه‏
 
اخلاق و ارزش‌‏هاى اخلاقى در هر جامعه‏‌اى و رعايت آن از سوى افراد جامعه، از مهم‌‏ترين عوامل تعالى و رشد آن جامعه محسوب مى‏‌شود چراكه تنها در اين بستر است كه جامعه مى‌‏تواند اهداف خود را اجرا نمايد و به سعادت همگانى دست يابد و در واقع با عمل به اصول اخلاقى، بشر، هدايت درونى مى‏يابد. به‏‌همين ‏دليل از اهداف مهم بعثت انبياء، اكمال اخلاق است و رسول اسوه اخلاق است: «لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه.» بر همين مبناست كه پيامبر اكرم(ص) به‌‏صراحت در بيان هدف بعثتش مى‏‌فرمايد: «انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق» طبق اين بيان و اين‏كه شخص پيامبر نيز بايد خود اسوه و الگوى اخلاقى جامعه خويش باشد، پيامبر در طول زندگى خود بهترين رفتار اخلاقى را عملى ساخته بود چنان‏چه از جانب خداوند چنين خطاب مى‏‌شود: «آنك لعلى خُلُق عظيم» چراكه «فيما رحمه من الله كنت لهم و لوكنت فظاغليظ القلب لانفضوا من حولك» يعنى تواى پيامبر آية رحمت الهى بر بشر هستى و رسول رحمت عالميانى كه اگر تو شديد و عبوس و سخت بودى همه از تو مى‏‌گريختند و اين همان تأثير شگرف اخلاق پيغمبر(ص) بود كه اعراب باديه‏‌نشين عصر جاهليت را به دور خود جمع مى‌‏كرد و به آن‏ها دين عرضه مى نمود و به بيدارى و هوشيارى آن‏ها مى‏‌پرداخته و آن‏ها را از چاه ضلالت بيرون مى‏‌كشيد و به راه هدايت الهى رهنمون مى‏‌شد.
 
۵. انبياء الهى؛ شاهدان اعمال امت
 
انبيا در ظاهر و باطن امر شاهد اعمال و كردار و رفتار امت‏اند «و يوم نبعث فى كل امه شهيداً عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيداً على هؤلاء؛ و روزى كه ما در ميان هر امتى از جنسشان شاهدى مبعوث مى‏‌كنيم واى پيامبر ما تو را نيز شاهد بر اعمال و كردار مردم فرستاديم.» انبيا شهود مردم و مشرف بر آن‏هايند و دين به جهت قدرت علم درونى و اشراف آن‏هاست كه خداوند از براى اصلاح امت به آن‏ها عطا كرده است. اشراف آن‏ها بر نيات و باطن افراد راه را براى هدايت و ارشاد خلق بر آن‏ها باز مى‏‌كند و بهترين طريق را براى سازندگى روحى و روانى و عملى افراد در پيش پاى آن‏ها مى‏‌گذارد و اين لازمه هدايت و ارشاد مردم براى انبيا است. «كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء على الناس؛ و اين چنين ما شما انبيا را امت ميانه و متعادلى قرار داديم تا بر مردم شاهد بر اعمال آن‏ها مشرف و آگاه باشيد.»
 
۶.تذكر دهنده و يادآورى‏كننده نعمت‏هاى الهى‏
 
خداى سبحان در آيات متعددى، يادآورى نعمت‏هاى الهى را جزو دستورهاى انبيا قرار داده است: «... وَاذْكرُوا إِذْ جَعَلَكمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكمْ فِى الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُون؛ به ياد آوريد زمانى را كه خداوند، شما را بعد از قوم نوح، جانشينان آنان قرار داد و در خلقت، بر قوّت شما افزود. پس، نعمت‌‏هاى خداوند را به يادآورد؛ باشد كه رستگار شويد.» (اعراف، ۶۹)
 
۷. رهايى و آزادى انسان‏
 
با توجه به مجموع اهدافى كه از بعثت رسل و در نهايت رسالت پيامبر گرامى اسلام، بيان شد مى‌‏توان بهترين ره آورد بعثت را، تحقق واقعى آزادى انسان از سرسپردگى و بندگى غير خدا و هواى نفس و شيطان، كه همانا آزادى حقيقى است دانست. قرآن كريم درباره اين هدف مى‌‏فرمايد: «الَّذِينَ يتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِى الْأُمِّى الَّذِى يجِدُونَهُ مَكتُوبًا عِنْدَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكرِ وَيحِلُّ لَهُمْ الطَّيبَاتِ وَيحَرِّمُ عَلَيهِمْ الْخَبَائِثَ وَيضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِك هُمْ الْمُفْلِحُونَ؛ آنان كه از اين فرستاده مكتب نديده كه نام او را در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند، پيروى مى‏‌كنند؛ همان پيامبرى كه آنان را به كار پسنديده فرمان مى‌‏دهد و از كار ناپسند باز مى‌‏دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال، و چيزهاى ناپاك را حرام مى‌‏كند و از دوش آنان قيد و بندهايى را كه برايشان بوده است، بر مى‌‏دارد. پس آنان كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و يارى‌‏اش كردند و از نورى كه با او نازل شده است، پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.» (اعراف، ۱۵۷) مبعوث شدگان از سوى خداوند، بسان مدعيان دروغين نبوت و رسالت كه هدف به زنجير كشيدن توده‏‌هاى مردم و استعمار و استثمار آن‏هاست، نيستند آن‏ها نه تنها بندى بر آن‏ها نمى‏‌گذارند، بلكه بارها را از دوش آنان بردارند، و غل و زنجيرهايى را كه بر دست و پا و گردن‌شان سنگينى مى‏‌كرد، مى‌‏شكنند. (مكارم شيرازى، تفسير نمونه تهران: دارالكتب الإسلاميه، ۱۳۷۴، ج‏۶، ۳۹۸)
 
در عصر حاضر به‏‌خوبى آشكار است كه انسان با جدا شدن از دين و معنويت، به آزادى در شهوت رانى و هواى نفس رسيده كه ره آورد آزادى‏‌هاى مدرن و سكولار و دنياى ليبرال غرب است. آنچه كه انسان امروز به بهانه آزادى بدان دست يافته در حقيقت نه تنها آزادى نبوده، بلكه عين اسارت و بندگى است كه تبعات بسيار ناگوارى نيز براى بشر داشته است و هر روز شاهد مشكلات بسيار بزرگى براى اين انسان امروز هستيم، معضلاتى كه تنها راه حل آن، بازگشت به صراط مستقيم الهى يعنى دين است.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

فقـر و غنــا در اسلام
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
خشم؛ پسندیده یا ناپسند؟
دوشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۷
دولت و مجلس زمینه‌ساز رفع موانع تولید شوند
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۶:۴۹
پایبندی بانوان به اجرای قانون حجاب و عفاف
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۵
سپاه در خدمت‌رسانی به مردم پرچم‌داری می‌کند
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴