به گزارش
بلاغ، در دین مبین اسلام خانواده یکی از مهمترین ارکان جامعه محسوب میشود. پایبندی به خانواده و جلوگیری از بیبندوباری و همچنین ارتقاء جایگاه و تحکیم بنیان خانواده، از جمله مسائلی است که به آن سفارش فراوان شدهاست.
روز خانواده نیز، ياد آور روزي است كه آيات مبارك سوره هل اتي (دهر) در شأن اهل بيت و مقام و منزلتشان فرود آمد؛ مقام و منزلتي كه درسايهاعمال صالحه و نيات پاك و والاي آن بزرگواران حاصل شد. چنين روزي از آن رو به "روز خانواده" موسوم شدهاست كه بهترين تجلي از خانواده اسلامي را به نمايش ميگذارد.
خانوادهاي كه در آن بندگي حضرت حق و ايثار در راه خدا نصبالعين همهافراد است ، از رئيس خانواده تا كوچكترين طفل خانه. خانهاي كه در عين كوچكي، سادگي، تاريخسازترين است و چون چشمهاي جوشان انسانهاي طول تاريخ را سيراب مي كند .
سوره«هل اتى» يكى ديگر از اسناد مهم فضيلت على(ع) و اهل بيت پيامبر(ص) است، دقت در محتواى اين سوره و تعبيرات آن و همچنين شأن نزولى كه براى آن ذكر شده، پرده از روى مسائل زيادى بر مىدارد. درست است كه آيات اين سوره، يك بحث كلى را مطرح مىكند، ولى هفده آيه آن كه از آيه ان الابرار يشربون من كأس كان مزاحها كافورا آغاز مىشود و تا آيه 22 ادامه دارد، درباره گروهى به عنوان «ابرار» (نيكان) سخن مىگويد، ولى شان نزولها و روايات متعددى كه در منابع معروف اسلامى وارد شده، نشان مىدهد كه مصداق اتم و اكمل ابرار در اين آيه، على(ع) و فاطمه و حسن و حسين علیهمالسلام بودهاند.
قابل توجهاينكه در اين آيات هفده گانه از انواع نعمتهاى بهشتى، و برترين و بالاترين آنها اعم از معنوى و مادى - بحث شده است، باغهاى بهشتى، چشمههاى شراب طهور بهشتى، لباسها، زينتها، غذاها، تختهاو سريرها، خدمتكاران، بالاخره نعمتهاى بزرگ و ملك عظيم سخن مىگويد، تنها نعمتى كه در لابه لاى اين همه نعمت به آن اشاره نشده همسران و حوريان بهشتى است كه بعضى از آگاهان به رموز قرآن مىگويند اين امر به احترام بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) بودهاست.
در كمتر سورهاى از سورههاى قرآن اين همه نعمتهاى بهشتى در حد بالا در كنار هم قرار گرفته، و اين نشان مىدهد كه منظور از «ابرار» در اينجا افراد عادى نيستند، بلكه نيكان و پاكان در اوج عظمت و قرب به خدا مىباشند.اين نكته نبز قابل توجه است كه نشانههايى از «ابرار و نيكان» در ايات 7 تا 10 اين سوره ذكر شدهاست كه وضع آنها را روشنتر مىسازد، مىفرمايد: «يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا - و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا - انما نطعمكم لوجهالله لانريد منكم جزاء و لا شكورا - انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا: "ابرار (نيكان) از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميختهاست .از چشمهاى بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند! آنها به نذر خود وفا مىكنند و از روزى كه عذابش گسترده است مىترسند و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه -(و نياز شديد) دارند به مسكين و يتيم و اسير مىدهند (و مىگويند) ما شما را براى خدا اطعام مىكنيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمىخواهيم. ما از پروردگارمان خائفيم در آن روز كه سخت و شديد است".
حسن و حسین علیهماالسلام در کودکی بیمار شدند. رسولخدا صلیالله علیه و آله همراه دو نفر از اصحاب آنها عیادت کرد. یکی از اصحاب به علی علیهالسلام عرض کرد: چه خوب بود برای شفای دو فرزندت نذری برای خدا می کردی. حضرت علی علیهالسلام فرمود: نذر میکنم اگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرم. فاطمه نیز چنین گفت. حسن و حسین علیهماالسلام هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می گیریم. فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد. چندی نگذشت که حسن و حسین علیهما السلام شفا یافتند. همه به نذر خود وفا کردند و روزه گرفتند، اما برای افطار چیزی در خانه نبود. علی علیهالسلام نزد یکی از همسایگان یهودیاش که پشمباف بود و شمعون نام داشت رفت و گفت: آیا حاضری دختر محمد مقداری پشم برای تو بریسد و تو در برابرش کمی جو بدهی؟ شمعون گفت: بله. و بهاو کمی پشم داد. فاطمه علیهاسلام یکسوم آن پشم را ریسید و یک صاع جو از شمعون گرفت. آن را آرد کرد و با آن پنج قرص نان پخت؛ برای هر نفر یک قرص نان. علی علیهالسلام نماز مغرب را با پیامبر خدا گزارد و به منزل آمد. سفره را گستردند و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی کهامیرالمومنین اولین تکه را کند، ناگاه مسکینی در خانه را زد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد. من مسلمان مسکینی هستم. از آنچه میخورید به من بخورانید. خداوند از نعمتهای بهشت به شما بدهد!» همهاهل خانه هر پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب را گرسنه خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند.
فردای آن روز را نیز روزه گرفتند. فاطمه سلام الله علیها یک سوم دیگر از پشم را ریسید و یک صاع دیگر از جو را آرد کرد و پنج قرص نان پخت. بعد از نماز مغرب، همین که سر سفره نشستند، یتیمی به در خانه آمد و گفت:
السلام علیکم اهل بیت محمد. من یتیمی مسلمان هستم. از آنچه میخورید به من نیز بدهید. خداوند شما را از نعمتهای بهشتی اطعام کند. همهاهل خانه، آن شب را نیز گرسنه سپری کردند و چیزی جز آب نخوردند.
فردا نیز همین اتفاق تکرار شد و این بار اسیری از مشرکین به در خانه آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد. ما را اسیر میکنید و به بند میکشید، اما به ما غذا نمیدهید؟ آن شب نیز همه نانهای خود را بهاسیر دادند و با آب افطار کردند و گرسنه خوابیدند. فردای آن روز علی، حسن و حسین را نزد رسول خدا برد. آنها از فرط گرسنگی به خود می لرزیدند. پیامبر با دیدن آنان فرمود: «ای اباالحسن، حالت شما مرا سخت ناراحت میکند. نزد دخترم فاطمه برویم.» نزد فاطمه رفتند و دیدند او در محراب خود، از گرسنگی دچار ضعف شدیدی شده و چشمانش گود افتاده است. پیامبر او را به سینه چسباند و گفت: «به خدا پناه میبرم. شما سه روز است که گرسنهاید!» جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد، آنچه را خداوند برای تو در باره اهلبیت مهیا ساختهاست، بگیر.» پیامبر فرمود: چیست؟جبرئیل آیات آغازین سورهی « هل اتی » را قرائت کرد تا رسید به آیه «انّ هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا.» در روایتی دیگر از امام باقر علیهالسلام آمدهاست که جبرئیل در روز چهارم با ظرفی پر از گوشت فرود آمد. اهل بیت از آن خوردند تا سیر شدند ، ولی چیزی از غذا کاسته نشد. حسین علیهالسلام با مقداری از آن غذا از خانه خارج شد. زنی یهودی بهاو گفت: شما که همیشه در گرسنگی به سر میبرید این غذا از کجاست؟ مقداری از آن به من بده. حسین علیهالسلام دست خود را دراز کرد که غذا را بهاو بدهد اما جبرئیل فرود آمد و غذا را از دست حسین گرفت و به سوی آسمان برد. پیامبر خدا فرمود: اگر حسین نخواسته بود از این غذا به آن زن بدهد، این ظرف غذا تا روز قیامت نزد اهل بیتم باقی بود؛ از آن میخوردند و هیچگاه چیزی از آن کم نمیشد.